«به نظرم یک دوره آموزشی بود، امیدوارم برای دیگران هم همینطور باشد»، این جمله ای است که جان میشل ژار آهنگساز فرانسوی موسیقی الکترونیک درباره «الکترونیکا 1: ماشین زمان» (Electronica 1: The Time Machin) آخرین آلبوم استودیویی خود که تنها آلبوم او در هشت سال اخیر است میگوید.
به گزارش رادیوپدیده به نقل از موسیقی ما، آدم بیشتر توقع دارد چنین جمله ای را از یک آماتور بشنود تا موزیسینی که هفده آلبوم استودیویی موفق در کارنامه کاری خود دارد. به هرحال فروتنیِ ژار، صفتی که این روزها در بازار و صنعت موسیقی کمتر دیده میشود از دو منظر تکنیکی و احساسی در خور توجه است. رویکرد متواضعانه ای می طلبد که هنرمندی مثل او در مسیر پروژه ای مثل الکترونیکا خود را یک دانش اموز و کهنه سرباز قلمداد کند.
ژار برای دو آلبوم «الکترونیکا» با سی هنرمند همکاری می کند. اولین مجموعه که «ماشین زمان» نام دارد، آلبومی است منسجم که اکنون، گذشته و آینده ی موسیقی الکترونیک را در هم ادغام کرده و از همکاری موزیسین هایی نظیر پیت تاون شند (Pete Townshend) از گروه «دِهو»، بوینز نویز (Boys Noize)، M83، رابرت تری دی دل ناجا (Robert ‘3D’ Del Naja) از گروه مسیو اتک و تنجرین دریم (Tangerine Dream) و موزیسین های درجه یک دیگری بهره جسته است.
گبریل فارمز: من «ماشین زمان» را گوش کردم و خیلی آن را دوست داشتم. می دانم که موسیقی الکترونیک کاملا ارگانیک نیست اما شما همیشه موفق می شوید مخاطبتان را غافلگیر کنید. آیا هیچکدام از قطعات در زمان تولید آلبوم شما را غافلگیر کرد؟
ژان میشل ژار: می دانید؟ نکته جالبی است. چون برای من سخت است که به دلیل خاصی یا از زاویه خاصی یک قطعه را انتخاب کنم. چون ایده اولیه پشت «الکترونیکا 1: ماشین زمان» - که در واقع عنوان کل پروژه هم هست در نهایت خیلی وسیع تر از چیزی شد که من انتظار داشتم برای همین تصمیم گرفتم ان را به دو قسمت تقسیم کنم: «الکترونیکا 1: ماشین زمان» و «الکترونیکا 2» که در حال حاضر مشغول انجام کارهای نهایی آن هستم. دلم می خواست هنرمندان مختلفی را دور هم جمع کنم تا منبع الهام من باشند. موسیقی امروزه دیگر مرز و محدودیتی ندارد همه این موزیسین ها عضوی از خانواده بزرگ موسیقی الکترونیک هستند آنها کمی کمتر یا بیشتر از چهار دهه از ابتدای زمانی که من موسیقی الکترونیک را شروع کردم حضور داشته اند. چون کارکردن روی هر کدام از این بخش ها دلایل خاص خودش را داشت خیلی سخت است که بخواهم به هر دلیلی لحظه یا قطعه خاصی را انتخاب کنم.
Gp: نظر شما به طور خاص نسبت به اینکه این آلبوم ها واسطه ای هستند که گذشته حال و آینده موسیقی الکترونیک را به هم متصل کرده اند چیست؟
ژار: به عنوان یک آلبوم در حوزه موسیقی الکترونیک در ابتدا فکر کردم که خیلی جالب است اگر با هنرمندان مختلفی از تنجرین دریم گرفته تا گسافلستین یا موبی و تریدی یا جان کارپنتر کار کنم چون همه این افراد دیدگاه متفاوتی به پدیده صدا و موسیقی دارند.
ما جانواران آنالوگی هستیم که دلباخته دیجیتالیم. همه ما در مقابل این اسباب بازی جدید هیجان زیادی داریم. وقتی شما به قطعاتی که من با «بویز نویز» یا «فاک باتنز» ساختنم گوش میکنید میبینید که اینها کار جوانان است. قطعهای که با «تنجرین دریم» ساختهام را گوش کنید. خیلی سخت است که یک نفر بگوید یکی از این کارها با جوانانی که در دهه بیست زندگیشان هستند ساخته شده و دیگری با افرادی که سن و سال دار تر هستند. و این مسئله این روزها در حوزه موسیقی الکترونیک-دنس خیلی جا افتادهاست زیرا درحال حاضر موسیقی الکترونیک در مرحله خیلی پر شور و حالی قرار دارد و همین دلیل کافی است. شما میتوانید سینتیسایزرها و گیرهای آنالوگ را با دیجیتال در کنار هم قرار دهید. این ویژگی خاص این آلبوم هم هست. این آلبوم ترکیبی لازمان از تمام این گونه همکاری هاست.
از تشبیهی که کردید ممنونم چون حرف شما صحیح است. اگر آدم آن عشق مشترک را به بازی کردن با اسباببازیهای جدید داشته باشد کل فرایند بهتر پیش میرود. واقعا باعث ارتقا کار میشود.
بله، درست است. موسیقی الکترونیک مثل یک شغل نیست. شبیه به موسیقی راک، پاپ یا هیپهاپ نیست. در واقع رویکرد کاملا متفاوتی به پروسهی آهنگسازی است. موسیقی الکترونیک به جای آنکه نتیجهی کار با صدا و موسیقی در معنایی که از نتها و هارمونی بر پایه آرپژ ساخته شده، باشد نتیجهی صدا در معنای خالص کلمه و ساختن موسیقی با آن صداها و صوتها است.. مثل کارهای ژان میشل باسکیت است که با دستانش با بافت و رنگ کار میکرد، در موسیقی الکترونیک ما با دستانمان سر و کار داریم با فرکانسها، موجهای صوتی و شکل موجها..
بله قطعا این موسیقی در نوع خودش یک شکل هنری محسوب میشود. سینتیسایزرها و سازهای الکترونیک مختلفی که شما با آنها کار میکنید هم واسطه و وسیله این شکل هنری هستند.
وقتی دیجی ها را نگاه میکنید میبینید که شبیه آشپزی هستند که مقابل اجاق گاز ایستادهاند و دارند فرکانسها، بیتها و صداهای مختلف را با هم مخلوط میکنند.
از این ایده خوشم میآید خیلی صحیح است. شما به برخی از این همکاریها اشاره کردید. کارکردن با این هنرمندان در استودیو چه تاثیری بر فرایند ترکیب همه این عناصر توسط شما داشت؟
زمانی که در استودیو بودیم بعد از مدتی من شروع به آهنگسازی کردم دیگر هیچ محدودیت و مرزی نبود. چیزی که واقعا تحسین برانگیز است و این پروژه را کاملا منحصر به فرد میکند این واقعیت است که موسیقی الکترونیک قبل از هر چیز یک فرایند انفرادی است. شما در بیشتر مواقع در استودیو تنها هستتید. اما اینکه دقیقا با افرادی یک جا باشید مثل این است که دارید رازهایتان را با دیگران سهیم میشوید، رازهایتان، قوانینتان و نقاط ضعفتان. مثل این است که عریان میشوید... ما فقط سعی کردیم در این فرایند خلاقه به عنوان دوست پیش برویم و مثل یک گَنگ واقعی باشیم تا بتوانیم به سلامت از این فرایند بیرون بیاییم.
شما به نکات مثبت بسیاری در مورد همکاری با دیگران اشاره کردید و از طرفی به اینکه بعضیها به صورت انفرادی بهتر کار میکنند و شما هم شاید تنهایی بهتر کار میکنید. آیا همکاری برای شما چالشی ایجاد نکرد؟ شاید شما میخواستید به مسیر مشخصی بروید و هنرمند دیگری مسیر را طور دیگری میدید. آیا همه جا انسجام وجود داشت یا چالشهایی هم پیش میآمد؟
هیچ ایدهای ندارم که چنین اتفاقی افتاده باشد یا نه. من موسیقی مشخصی را برای هر کدام از افرادی که با آنها همکاری کردم آماده میکردم. وقتی آنها دموی اولیه را شروع میکردند از ابتدا و از یک طرح خیلی اولیه آغاز نمیکردند بلکه از جایی که آماده شده بود و سعی میکردند از آنجا به بعد چیزی را بسازند. من آهنگسازی میکردم و درباره آن فکر میکردم بعد آنها نیمه دیگر راه را میرفتند. این همان نکته خاص درباره آلبوم است.
پس هم شما و هم هنرمندان دیگر در مورد هر قطعه یکدیگر را در نظر میگرفتید و با هم پیش میرفتید؟
بله. ما انرژیهایمان را برای ضبط و فرایند نهایی کردن کار روی هم میگذاشتیم. و بعد آنها به من اجازه میدادند کاتها و میکس نهایی را انجام دهم. و این خیلی جالب بود که ما احساسات مشابهی در مورد آهنگها داشتیم.
باید خیلی فوقالعاده باشد
بله هست. خیلی وقتها من نمیدانستم آنها قرار است به چه مسیری بروند. آنها آزاد بودند که هر طور میخواهند کار را انجام دهند اما حالا وقتی به عقب نگاه میکنم میبینم بیشتر وقتها ما همان ساختمان اولیه که در نظر من بود را تا به آخر حفظ کردیم.