متن ترانه مدارا همایون شجریان (متن آهنگ) : مدارا
از دست دل پر میزنی با خنده خنجر میزنی با غیر ساغر میزنی با من مدارا میکنی حال مرا میدانی و از خود مرا میرانی و در گوش من میخوانی و هنگامه بر پا میکنی یک شب مرا میسوزی و یک شب تماشا میکنی با گریه میپرسم چرا با خنده حاشا میکنی یک عمر امانم میدهی جانی به جانم میدهی خودت را نشانم میدهی دیوانه رسوا میکنی دیوانه رسوا میکنی از دست دل پر میزنی با خنده خنجر میزنی با غیر ساغر میزنی با من مدارا میکنی حال مرا میدانی و از خود مرا میرانی و در گوش من میخوانی و هنگامه بر پا میکنی رونق شدی بیداد را شیرین شدی فرهاد را مجنون سر بر باد را پابند لیلا میکنی یک شب مرا میسوزی و یک شب تماشا میکنی با گریه میپرسم چرا با خنده حاشا میکنی یک عمر امانم میدهی جانی به جانم میدهی خودت را نشانم میدهی دیوانه رسوا میکنی دیوانه رسوا میکنی
| | |