متن ترانه پرسه معین زندی (متن آهنگ) : پرسه
من عاشقانه شاعرم به موی پر کلاغیت و پرسه می زنم تو را همیشه در حوالیت همیشه می پرستمت که هر که جز تو پوچ بود زمزمه کن به گوش من که رفتنت دروغ بود گذشت و من هنوز هم چگونه می شود بگو که دست و پا می زنم تو را که نه خودم چه شد تمام شادابیم و پاکی درون من و خنده ای که توی آن تمام من هنوز بود قدم زدم تو را شبانه تا به انتهای تو تمام آنچه دارمی یا مالک تمام تو منم اگرچه رفتی و کنار هر که جز منی هنوز هم قشنگ ترین نگفته های گفتنی قدم زدم تو را شبانه تا به انتهای تو تمام آنچه دارمی یا مالک تمام تو منم اگرچه رفتی و کنار هر که جز منی هنوز هم قشنگ ترین نگفته های گفتنی
اگر که سینه سوخته ز درد بس رسیده ام اگر ندیده اند همه و من زیاد دیده ام اگر که انزوای من پر از حضور تو شده تو باعثی که پر شدم خبر نداری بغض به سر نمی شود بی تو ولی دروغ بود رفت و خلاف گفته اش خیلی سرش شلوغ بود و من چنان به خود گمم که جز تو فکر نمی کنم تو گم کرده خود چنان که دیگه فکر نمی کنم قدم زدم تو را شبانه تا به انتهای تو تمام آنچه دارمی یا مالک تمام تو منم اگرچه رفتی و کنار هر که جز منی هنوز هم قشنگ ترین نگفته های گفتنی قدم زدم تو را شبانه تا به انتهای تو تمام آنچه دارمی یا مالک تمام تو منم اگرچه رفتی و کنار هر که جز منی هنوز هم قشنگ ترین نگفته های گفتنی
| | |