متن ترانه مسلخ محسن چاوشی (متن آهنگ) : مسلخ
داغِ جوون دیده ی پرپر، منم… مسلخ سروای تناور، منم! باغِ گُلِ بی بَر و بی برگ، من… غربتِ آهوی جوون مرگ، من! ناجیِ باغِ گلِ بی برگ، کو؟ ضامنِ آهوی جوون مرگ، کو؟ شب شد و پیکِ تب و غم، سر رسید عطرِ گلاب، از خود قمصر رسید
جنگ و جُل و جهل و جنون آوردن دختر شاه پریونُ بُردن حالِ من از رفته و مونده، بد شد قالیِ کرمون توو دبی، لگد شد! غیرتِ من، خارِ بیابون شده… بی تو، کفن خوابِ خیابون شده… بغضِ من از سنگ و سفاله…ولی، این من و این گریه… بگو یا علی!
هق هقِ ابرای جهان، در توئه آخ نگو! بغضِ اخوان، در توئه… رحم به ابرای بهارم کنین! شاخه گلی، خرجِ مزارم کنین جهل و جُل و جرم و جنون آوردن دختر شاه پریونُ بُردن دستِ عجم خار رطب می خوره شیره ی نخلارو عرب می خوره! تا میری آتیش بکشی، غماتو پیرهنِ عثمون می کنن، صداتو!
از من و از غیرتم ای هم قفس گریه به خاک پدری موند و بس… تا میری آتیش بکشی، غماتو پیرهنِ عثمون می کنن، صداتو تا میری آتیش بکشی، غماتو پیرهنِ عثمون می کنن، صداتو
| | |