متن ترانه به من بسپار دستت را سالار عقیلی (متن آهنگ) : به من بسپار دستت را
به مَن بِسپار دَستت را، پَناه و تِکیه گاهی شو نَتَرس از شَب، تماشا کُن هِلال سُرخ ماه اینجا به روی سیل ویرانگَر، دوباره میتَوان سَد شُد به مَن بِسپار دستَت را، از آتَش میتوان رَد شُد اَگر رویا به آرامِش، فرو پاشید مَن هَستم اگر زیر قَدَم هایت زَمین لَرزید، من هَستَم چو مُروارید با مَن باش، که آغوش سَبب باشم در این پیوند دیرینه، هَمیشه بیطَرف باشَم بغیر از خِدمتی بی مَرز، سرودی تازه بر لَب نیست دَلیل هَم صدا بودن، نِژاد و رَنگ و مذهَب نیست نِجات یک نَفر گاهی، نِجات کُل آدم هاست به مَن بسپار دَستَت را، جهان بی عِشق بی مَعناست
| | |