متن ترانه سرکوب یاس (متن آهنگ) : سرکوب
ببین رپ یه اسب وحشیه که سوارکار نداره نمیتونه کسی ازش تو ایران مایه حلال وار در آره تا جایی که هنرمند هیچ فرقی با یه خلافکار نداره پس هر کی سر میز ما اومد بگو که قرارداد نیاره
اینه که تا قسطا زیاد شد کم کم ورسا کم شد از اونطرف چه جُرمایی که با یه امضا حل شد یعنی اینکه سلیقه طرف همیشه دخیله وسط همینه تحمیل نظر نتیجه تخریب اثره
ولی وقتی که از سرت آب بگذره کلا میگی بهتره خودم تکلیفُ یکسره کنم تا اینجا عمرمو ضرر کردم هزینه شم میدم من که تا همینجا اومدم پس بقیه شم میرم
منی که از اعتمادِ بیجا هنوز آبستنم ولی در نهایت میدونم اینو که باعث منم دیدم اونا که با خنده جلو میان ناکسترن در آخر دیدم متکی به مشتی خاکسترم
فهمیدم که فقط پدر مادر میگه پسرم دخترم بقیه که این اسمو ببرن مخ برن دخترم بابا ولم کن حرکت کاملا فوله یارو علنی میخواد با کِش تو رو حامله ت کنه
میگی تو پسرمی قدمت رو چشممه می بینی پاش برسه حاضره گردنتُ بشکنه هر کی میخواد شیکمتُ سفره کنه تا به خودت بیای اون دورا یه نقطه شده
من دیوونه میرم بیرون ولی عاقل میرم خونه دیگه هیچی نمیتونه منو غافلگیرم کنه حتی اونکه با شخصیت یه صدای سلامت میگه دارم میرم فلان جا ولی کرایه ندارم
میگی کمک کنم که از بقیه خواهش نکنه فردا می بینی همونجاست یارو کارش همونه اینه که شک از تو خیابون و کوچه میاد و مغز تبدیل میشه به هوش سیاه
اینجا بچه تمرین میبینه با یه لحن محکم اول از همه یاد میگیره اون بیرون همه گرگن میفهمه فقط خودشُ ببینه بقیه همه نوکر و بالاخره شک به آدما درون ذات بچه گل کرد
تو اون سن آرزوهاش مثل ناموسشه ولی نابودی آرزوها میشه آموزش بعدی یعنی آینده هات بهت تحمیل شدن بذار منظورمو یه جور دیگه تکمیل کنم
یادمه بچه بودم تو جمع یکی صدام کرد بزرگ جمع بود یه کم نگام کرد بهم گفت میخوای چیکاره شی گفتم فضانورد گفت پول رو زمینه دنبالش تو فضا نگرد
تو درساتُ قبول شو فضا مضا پیشکشت با دو تا جمله میخواست آرزوهام هیچ بشه می دیدم همه نمه می خندیدن زیر لبی میخواستم که آب شم برم زیر زمین
الانم زیرزمینم وقتی خوردم از همه لگد حداقل اینجا هیشکی منو مسخره نکرد اونی که رو نداشت تو داشت ولی میدونست چشه مدام با خودش گفت از این بدترم می تونست بشه
هر چی بود گذشت فقط جای زخمش موند می نویسم و می نویسم و بالا میره گردش خون روزی رو می بینم جوری حالم خوبه که چسبیدم به سقف اون روز اگه منو دیدی فقط بگو حقش بود
البته شاید فکر کنی که موزیک شغل منه ولی نه موزیک یه عشقه که توم شعله وره ولی در واقع این روزا هدفام تو بیراهه اسیره سن که میره بالا میفهمی بی مایه فتیره
اسم امروز هست فردا نه میگین چرا؟ خب فردا از ما بهترون میان ما میریم کنار نمه نمه دور و برت خالی می کنن می بینی می پیچن پس الان آینده رو می سازم می گیری چی میگم؟
یه وقتی می رسه پیر و چروکیده شی خطای صورتت راه مرگ رو کروکی کشید میخوام اون روز کنار دریا باشم کف پامو بذارم تو آب تماشا کنم نوه هامو
تو ساحل باهاشون بازی می کنم گل می خورم بعد خسته میشم رو ماسه ها شل می کنم باده خیام میرم بالا به یاد ایام یه حال کمیاب یه حس عجیب داره جریان
تو رگام، با این رویا سرگرمم فقط حقیقت بهم گفت برگردم عقب انگار یه تکون یه زمین لرزه منو دوباره بر گردوند به همین لحظه
انگار دوباره بیدار شدم از خواب آروم انگار زنده بودم و دارم میرم لای تابوت دوباره طوفان دوباره سیل و باد و بارون دوباره زندگی با مرض و قرص و آب و دارو
به من راهِ چاه ُ یاد دادن نه راه و چاهُ افتادیم تو چاه و همون جا رو آب و جارو کشیدم کی می تونست بره جلو بهتر از من اینا که اسم بردی همه مثل پسرمن
ببینم اینا زمان شروع ما کجا بودن؟ حالا تیکه میندازن واسه ما شاه غلام شدن اینا تو وان حموم خونه شون ناخدا بودن دم در آوردن واسه ما ناقلا شدن
این همه سال کارو بینم کی دید؟ اینا می خوان بگم این زیرزمین اینم کلید؟ میکروفون تو دست تو یعنی اتم دست داعش بهتره این کلید بمونه دست صاحبش
نظر تو خودجوشه سالم نیست بو میده کد روشه منو نقد نکن از خودتون مایه بذارین صد تومنی پاره های لای هزاری
همین مونده اینا برام تز بدن فقط بهت اینو لای پرانتز بگم ما خیلی کارا کردیم، نگفتیم که ریا نشه این روزا قضاوت هر کی از رو قیافشه
واسه من این قصه ها عادیه همه قاضی شدن، این استعداد ذاتیه بری میگن فرار کرد وطن فروش اگه بمونی هم می گن یارو اطلاعاتیه
زنده باد حاشیه، تو مغزش چیاست یارو آدم حساب کار دستش میاد کار درست رو می کنی میگن قصدش ریاست کاری هم نکنی می گن قلبش سیاست
من کارم غمگینه چون بارم سنگینه کمبود گذشته هام فقط با رپ تامینه وقتی زوار زندگیم داره راحت در میره اون لحظست که خودکارم با کاغذ ور میره
من رپ نکردم رو شکم سیری واسه کل کل و بچه بازی یه کم پیریم اون هم قابل احترامه حاصل استعداده چون حرف خاصی توش نیست فاقد اعتباره
با رپ میشه در جنگ تاخت با رپ میشه فرهنگ ساخت با رپ میشه رویا رو نشون داد با رپ با کلمه میشه دنیا رو تکون داد
مطمئن باش من این واژه ها رو واسه وزن و قافیه به هم دیگه وصل نکردم من این واژه ها رو بالا آوردم از حقیقت تلخی که هضم نکردم
از روزگار می گذرم نشونه می گیرم و توی خال می زنم گذشته ها رو مثل پوست مار می کَنم صدامو از تو شهر و خونه های میهنم می شنوم
از روزگار می گذرم نشونه می گیرم و توی خال می زنم گذشته ها رو مثل پوست مار می کَنم صدامو از تو شهر و خونه هاش می شنوم موندگار میشوم
ذهنم جوونه ولی مخ پیره چشمم از دید زدن زن لخت سیره وقتی که صبح تا شب مثل جغد خیره به دفتری که ورق هاش داره به چخ میره
خب دیگه پف زیر جفت دیده هام یعنی استرس بیخوابی قفل ایده هامو باید جمع کنم و بریزم به کل زیر پام و تهش باید برم بی نتیجه مفت زیر خاک
افت خیز ما به قلم نوک تیز یاس همه توی خیابوناییم با کلی نقاب اونی که روبروته و داره گل می گه باهات روی همه چیت دقیقه حتی کلیه هات
صبح میشه باز که البته صبح نیست وسط ظهره وقت میره واسه خالی کردن عقده نشستی به تماشای رفتن عمرت عقربه تنده راه مصرف قرصه
توی کله جای مغز معدن سربه جایگزین آب شده شربت سرفه نون تو خون تو خونه شده برکت سفره هنر واسه هنرمندا مدرک جرمه
تهش فقط ازت میمونه دفتر کهنه کف زمین بشینی در حسرت قله تو بحث منطقی همیشه مغلطه برده اصل حرف رو فقط جنگ و اسلحه گفته از روزگار می گذرم
نشونه می گیرم و توی خال می زنم گذشته ها رو مثل پوست مار می کَنم صدامو از تو شهر و خونه های میهنم میشنوم از روزگار می گذرم
نشونه می گیرم و توی خال می زنم گذشته ها رو مثل پوست مار می کَنم صدامو از تو شهر و خونه هاش می شنوم موندگار میشوم
کاراکتر اصلی اول تا آخر داستانت منم کارات شنیده شدن تنها دلیل بازتابت منم تو هیچی نداری بگی سوژه کاغذ آچهارت منم تو مهره نیستی اگه باشی بازم آچارت منم
با یه عطسه فِیدی، یه مغز چرکی، لنگ بیتی یه متلکی وسط یه بحث جدی البته مهم نیست که ببیننت به دید چی واست مهم اینه که تو فقط شنیده شی
بحث من یه خطر جدیه که پیش رومونه نفوذ یه جنون که میکنه ریشه تو جونت سکوت مرگباری که حس میشه تو خونه وقتی هم خون تو شیشه ست هم شیشه تو خونه
اینا رو دیدیم بعد میریم میگیم که دشمن زبونه ببین دشمن زبونه چون که مُک فقط لفظیم تو عمل فقط به ترکوندن هم کمر بستیم و طبق عادت سبب اصلی یعنی بغل دستی
میخوای به هر بهونه شده بهش بپری چرا که فکر می کنی تو از همه فرشته تری تمام تصورت از این سرزمین یه جهنمه اینه که میخوای یه راست بری تو بهشت برین
میگی باید برم اینجا دیگه کلا پوسیده اینجا پر از یأسه ، اونجا پر از امیده ببین وقتی غذای گندیده لای مبل مونده باشه هر جا نقل مکان کنی بازم خونت بو میده
آزادی آرامش اینا حرف نمادین خودته ولی خصلت هایی تو ما نهادینه شده که هر جا بریم با ماست یه فاز عجیب و غریب تضاد شدید بین سنت قدیم و جدید
تو میری اونجا اونا اینجا غارشون رو کندن حتی توی تحریم به ما بارشون رو پک پک به ما فروختن و خیلی ساده قالمون رو کندن و حالشون رو کردن ای خ…شونو تک تک
تموم واژه هام رو نوشتم تو خلوتم الان تو گوشت نیستم من در اصل تو کلّه تم فک زدم میرم جلو همین خطو تو میخوای سلیقت رو بشنوی یا حقیقتُ
اینا میگن سرکوب کنم حرفام رو بریزم تو خودم نه من حقیقت رو کشیدم رو خودم میگن اونا که اصل زحمت رو کشیدن نخودن راه که باز شد بعد بقیه بشینن بخورن
نه تو کتم نمیره تو رو نمیدونم ولی من راه بی نتیجه رو شروع نمی کنم من از سرکوب رویا های خودم سکو ساختم دیگه چاقو تو رویای بقیه فرو نمی کنم
| | |