متن ترانه نجوا فرهاد (متن آهنگ) : نجوا
رستنی ها کم نیست، من و تو کم بودیم، خشک و پژمرده و تا روی زمین خم بودیم! گفتنی ها کم نیست، من و تو کم گفتیم، مثل هذیان دم مرگ، از آغاز چنین درهم و برهم گفتیم. دیدنی ها کم نیست، من و تو کم دیدیم، بیسبب از پاییز جای میلاد اقاقیها را پرسیدیم. چیدنی ها کم نیست، من و تو کم چیدیم، وقت گل دادن عشق روی دار قالی، بیسبب حتا پرتاب گل سرخی را ترسیدیم. خواندنی ها کم نیست، من و تو کم خواندیم، من و تو سادهترین شکل سرودن را در معبر باد با دهانی بسته وا ماندیم من و تو کم بودیم، من و تو اما در میدانها اینک اندازهی ما میخوانیم! ما به اندازهی ما میبینیم! ما به اندازهی ما میچینیم! ما به اندازهی ما میگوییم! ما به اندازهی ما میروییم! من و تو کم نه، که باید شب بیرحم و گل مریم و بیداری شبنم باشیم! من و تو خم نه و درهم نه و کم هم نه، که میباید با هم باشیم! من و تو حق داریم در شب این جنبش نبض آدم باشیم! من و تو حق داریم که به اندازهی ما هم شده با هم باشیم! گفتنیها کم نیست!
| | |