متن ترانه مهیار عیار محمد معتمدی (متن آهنگ) : مهیار عیار
عزم آن دارم که امشب مست مست پای کوبان شیشه دردی به دست سر به بازار قلندر در نهم پس به یکباره ببازم هرچه هست هرچه هست تا کی از تزویر باشم ره نمای تا کی از پندار باشم خودپرست پرده پندار می باید درید توبه تزویر می باید شکست پرده پندار می باید درید توبه تزویر می باید شکست ساقیا در ده شرابی دلگشای هین که دل برخاست غم بر سر نشست مشتری را خرقه از سر برکشیم زهره را تا حشر گردانیم مست همچو عطار از جهت بیرون شویم بی جهت در رقص آییم از الست مست مست عزم آن دارم که امشب مست مست پای کوبان شیشه دردی به دست سر به بازار قلندر در نهم پس به یکباره ببازم هرچه هست هرچه هست
| | |