شبکه دوم سیما از هفته اول مهرماه سریال جدیدی را روی آنتن خود دارد که یکی از سنگینترین پروژههای رسانه ملی محسوب میشود. سریال «کیمیا» به کارگردانی «جواد افشار» در یکصد و ده قسمت تولید شده و لقب طولانیترین مجموعه تاریخ تلویزیون را به خود اختصاص داده است.
به گزارش رادیوپدیده به نقل از موسیقی ما، ساخت موسیقی متن و تیتراژ کیمیا توسط آهنگسازی انجام شده که تحصلیکرده آلمان است و در سینما و تلویزیون حضور پررنگی دارد. «آرمان موسیپور» این روزها در استودیوی شخصی خود مشغول ساخت قطعات جدید برای کیمیا است و ما هم در همین روزهای شلوغ به سراغش رفتیم. او در گفتگوی مفصل با سایت «موسیقی ما» تجربه ساخت موسیقی برای کیمیا و جزئیات موسیقایی و تیتراژ جدید آن در آینده را تشریح کرد. از سوی دیگر تا روزهای پایانی شهریورماه نام «محسن چاوشی» به عنوان خواننده تیتراژ کیمیا مطرح میشد اما همزمان با پخش سریال، «علیرضا قربانی» از این طریق مهمان منازل مخاطبان شد. یکی دیگر از مباحث گفتگو با آرمان موسیپور هم همین تغییرات بود و او برای اولین بار جزئیات این اتفاقات را توضیح داد.
* از تجربه حضور در پروژه طولانیترین سریال تاریخ تلویزیون برای ما بگویید و اینکه چه بازخوردهایی از دیگران گرفتهاید و روند آهنگسازی این سریال تا کنون چگونه بوده است؟
من آنقدر درگیر کار و تولید قطعات جدید هستم که اصلا نمیدانم بیرون چه خبر است. البته بازخوردها بد نبوده و دوستان تا کنون لطف داشتهاند. اما در تمام بخشهای چنین سریالهای طولانی یک مقدار دیر به آنچه که میخواهیم میرسیم. یعنی به عنوان مثال اگر سریال صد و ده یا صد بیست قسمت دارد تازه از قسمت سی یا چهل به بعد آنچه که به عنوان مشخصههای موسیقی یک سریال در نظر دارم خودنمایی خواهند کرد. ما موسیقی را به صورت سینک کار میکنیم و قطعات با تصاویر جدید سینک میشود. فعلا همزمان با پخش کار آهنگسازی را انجام میدهیم و امیدوارم که یک مقدار در این بخش بتوانیم جلوتر حرکت کنیم. در فصلهای بعدی همه چیز عوض میشود و آنچه که در ذهن دارم این است که موسیقیهای جدید نسبت به حرکت زمانی که در فیلمنامه داریم ساخته شود.
*همین لفظ طولانیترین و صد و ده قسمتی که پیش رو داشتید آیا باعث نشد که در پذیرش پیشنهاد همکاری تردید کنید؟
خیر. من سابقه سریالهای روتین با پنجاه یا شصت قسمت داشتم که میتوانم به «دلنوازان»، «فاصلهها»، «هوش سیاه» و «شیدایی» و... اشاره کنم. در سریال کیمیا من یک سال و نیم قبل قرارداد بستم. آن زمان قرار بود که شش ماه بعد پخش آغاز شود اما یک سال و نیم گذشت. به یک سری مشکلات برخوردیم ولی تا کنون مشکل جدی نداشتیم. به طور کل من کارهای سخت را دوست دارم و فکر میکنم همه کسانی که کار هنری میکنند حتی اگر سه سال هم وقت داشته باشند، باز هم در شبهای آخر به آن نتیجه اصلی میرسند. زمانی که فرصت زیاد است مدام میخواهید که کارهای جدید و ایدههای جدید داشته باشید و آزمون و خطاهای متعدد به دنبال دارد.
* با توجه به این روندی که اکنون همزمان با پخش کار آهنگسازی را انجام میدهید یعنی تا پایان این صد و ده قسمت سریال شما هم مشغول خواهید بود؟
امیدوارم چنین اتفاقی رخ ندهد! مدت زمان طولانی بود که در تلویزیون حضور نداشتم و فقط در سریال «زخم» به کارگردانی آقای «مسعود آب پرور» که از دوستان نزدیکم هستند آهنگسازی داشتم. یعنی حدودا چهار سال بود که از تلویزیون فاصله داشتم و آن هم به دلیل برخی مسائل فنی تلویزیون بود. یعنی هرچقدر تلاش کنید در نهایت یک خروجی مونو داریم و از زمانی که موسیقی ساخته میشود تا پخش شود هزاران اتفاق رخ میدهد که واقعا به کیفیت کار لطمه وارد میکند. اما کیمیا کار خاصی بود و با اینکه پروژه طولانی و سختی است اما از ساخت موسیقی آن خوشحال هستم.
* سریال کیمیا در عین اینکه روایتگر یک سری اتفاقات تاریخی است، مضامین عاشقانه هم دارد. میخواهم بدانم شما در ساخت موسیقی این کار بیشتر به سمت کدام یک از این دو اِلِمان اصلی داستان گرایش داشتید؟
تمرکز من بیشتر روی زمان بود. البته هر قدر جلوتر برویم مخاطبان کاملا متوجه میشوند که موسیقی این سریال به نوعی شخصیت پردازانه هم هست. یعنی من با موسیقی خودم شخصیت پردازی کردهام. کما اینکه دو سه شخصیت اصلی داستان موسیقی خودشان را دارند. به عنوان مثال برای شخصیت کیمیا یک موسیقی در ذهن دارم اما تا زمانی که این کاراکتر هفده یا هجده ساله کامل نشود نمیتوان یک موسیقی برایش انتخاب و تثبیت کرد. از روز اولی که شروع به کار کردم هدف من بیشتر موقعیت زمانی و مکانی بود که کیمیا در آن قرار میگیرد. مثل جنوب کشور یا زمان جنگ که در جنوب کشور اتفاق افتاده است. دوست داشتم در این سی و چهل قسمت اول که پیش از انقلاب است، موسیقی فیلمفارسیگونه داشته باشیم. منتهی آن المانهایی که قبلا در فیلمهای فارسی استفاده میشد الان دیگر به کار گرفته نمیشود. به همین جهت مجبور هستم که در موسیقی خودم بازیها را روایت کنم و طبیعتا اتفاقات و عاشقانههای شخصیتها هم در موسیقی دخیل میشود.
* به موسیقی شخصیتپردازانه اشاره کردید و این مساله در سریالهای ملودرامی که پنج یا شش شخصیت اصلی دارد، نمود بیشتری پیدا میکند. اما در سریالی مثل کیمیا با حدود سیصد بازیگر و قریب بیست یا سی شخصیت اصلی چگونه امکانپذیر است؟
من اصولا در موسیقی فیلم، موسیقی شخصیت پردازانه را دوست دارم. من این قبیل موسیقی را دوست دارم و در کارهای قبلی خودم شخصیتها را درست کردم. یعنی هر شخصیت، یک موسیقی و یک تم و یک سازی داشته و براساس موقعیتهای مختلف تغییر کرده است. یعنی اگر تعلیقی بوده که تعلیقی شده یا اگر احساسی بوده که بار احساسی داشته است. حقیقت این است که ما در کیمیا با تمام شخصیتها نمیتوانیم چنین کاری انجام دهیم اما چند شخصیت مثل پدر و مادر را داریم که ساز مختص خودشان را هم دارند. مثلا برای مادر تمهایی را داریم که بیشتر با عود نواخته شدهاند. در ادامه برای شخصیتهای مهم دیگر که به سریال اضافه میشوند هم چنین کاری انجام خواهم داد.
* یکی از معضلات سریالهای طولانی این است که معمولا آهنگسازان دو یا چند تم محدود را انتخاب میکنند و تا پایان سریال فقط روی همان چند تم و ملودی مانور میدهند. موسیقی بسط و گستردگی پیدا نمیکند و نهایتا به ورطه تکرار در آن پروژه گرفتار میشوند. با توضیحاتی که بیان کردید فکر میکنم چنین اتفاقی برای کیمیا رخ نخواهد داد. درست است؟
من معمولا تا قسمت آخر سریال هم موسیقی میسازم و حتی فراموش میکنم که بعضی از قطعات را چه زمانی ساختهام! با این روندی که شما گفتید موافق نیستم. اما خصوصا در سریالهای ایرانی، دست اندرکاران دوست دارند که تمهای سادهای وجود داشته باشد که مدام تکرار و شنیده شود ولی به این موضوع توجه نمیکنند که خود سریال باید کشش داشته باشد. متاسفانه در اغلب سریالهای ایرانی جا برای موسیقی وجود ندارد و کارگردان از ابتدا به این بخش فکر نمیکند. یعنی به این موضوع فکر نمیکند که مثلا من این تصویر را میگیرم که موسیقی داشته باشد و آهنگساز بتواند چند دقیقه برایش موسیقی بسازد. مثلا ناگهان یک اتفاق احساسی رخ میدهد و پشت سر آن اتفاق تعلیقی و اکشن و گریهدار رخ میدهد و کلا نمیشود خیلی تماتیک جلو رفت. سریالهای خارجی که این روزها از شبکههای ماهوارهای پخش میشود آن روندی که شما گفتید را دارد و پنج یا شش یا نهایتا بیست تکه موسیقی دارند و دائما پخش میشود. در آن سریالها مشکلی از این بابت نیست و خیلی هم خوب است زیرا کارگردان به موسیقی فکر کرده و شاید هم موسیقی قبلا ساخته شده و بر مبنای شنیدههای کارگردان تصاویر ثبت میشود. ببینید در پروژهای نظیر کیمیا که سیصد بازیگر دارد همگی خوب نیستند. ممکن است که بیست نفر آنها بازی ضعیفتری ارائه دهند ولی بار ضعف آنها هم بر دوش موسیقی است. چون همیشه موسیقی در آخرین مرحله است و برخی نواقص را هم باید پوشش دهد.
* برسیم به تیتراژ این سریال و اینکه چند ماه قبل اسم «محسن چاوشی» به عنوان خواننده کیمیا مطرح شد. پس از یک سری اتفاقات مجهول و بدون اینکه دلیل واضحی عنوان شود او اعلام کرد تیتراژ این سریال را نمیخواند. فکر میکنم شما به عنوان آهنگساز بدانید که چه فعل و انفعالاتی رخ داد و بتوانید برای اولین بار در این زمینه توضیح دهید.
در بحث انتخاب خواننده تیتراژ واقعا من تصمیمگیرنده نیستم. این بخش برای تهیهکننده و برای خود تلویزیون است و خودشان تصمیمگیری میکنند. من هم اصولا نظر میدهم ولی هیچ وقت هم پافشاری نمیکنم. با این وجود باید موسیقی تیتراژ با موسیقی متن خود فیلم ارتباط داشته باشد اما در سالهای اخیر اینگونه نبوده است. زیرا معمولا دست اندکاران سریالها به سراغ خوانندههایی رفتهاند که محبوبیت مردمی دارند. کار بدی هم نیست و رسانه ملی همهگیر و مردمی است و باید کاری از آن پخش شود که همه دوست داشته باشند. از روز اولی که صحبت آقای چاوشی مطرح شد دخالتی نکردم و قرار نبود موسیقی که ایشان میخواند را من بسازم. من هم همان قدر که شما میدانید درباره این تحولات میدانم. تا حدود ده روز قبل از پخش قرار بود که آقای چاوشی کار را بخوانند ولی من هیچ موسیقی از ایشان نشنیدم زیرا قرار بود که خودشان موسیقی را بسازند. ظاهرا با تهیهکننده و کارگردان در ارتباط بودند و حقیقتا خیلی در جریان اتفاقات نیستم. میدانم خوانندگانی در این سبک استایل خودشان را دارند و کاری که میخوانند را برای تهیهکننده میآورند و میگویند که اگر دوست داشتید از همین کار در تیتراژ استفاده کنید و اگر دوست نداشتید که من میروم. همچنین آنها در کار خود تغییر و تحول نمیدهند و فکر میکنند که کارشان را قطعا درست انجام دادهاند. فکر میکنم چنین اتفاقی رخ داده باشد. یعنی اثری از سوی ایشان ساخته شده که مورد پسند تهیهکننده و کارگردان واقع نشده و این همکاری شکل نگرفته است. یک هفته قبل از پخش آقای «محمدرضا شفیعی»، تهیهکننده سریال، با من تماس گرفتند و اعلام کردند که آقای «علیرضا قربانی» باید کار را بخواند. بابت حضور ایشان هم با من مشورتی نکردند و گفتند که شما مراحل اولیه هماهنگی و تولید قطعه را انجام دهید.
* قطعه تیتراژ باید با موسیقی متن سریال در ارتباط باشد و در نود و نه درصد موارد، آهنگساز سریال خودش هم ملودی تیتراژ را ساخته است. خودتان هم در موارد زیادی چنین کاری انجام دادهاید. اما این نحوه انتخاب و حضور محسن چاوشی و علیرضا قربانی که توضیح دادید به نظر من با استقلال شخص آهنگساز و تخصصش منافات دارد و کلا زیر سوال میرود.
در فیلمهایی که آهنگساز بودم اما موسیقی تیتراژ را نساختم، باز هم آن کارها زیر نظر خودم و با مشورت من آماده شدند و روی شعر و ملودی و تنظیم نظارت کردم. فرمایش شما کاملا صحیح است و باید این اتفاق رخ دهد. اما در این یک مورد خاص اینگونه نشد. از یک سال و نیم قبل قرار بود که محسن چاوشی تیتراژ کیمیا را بخواند و روزی که قرارداد را امضا کردم هم این موضوع را گفتند. در جلسهای که با آقای چاوشی داشتیم ایشان گفتند که من تیم کاری خودم را دارم و موسیقی را میسازم. من استقبال کردم و فقط گفتم که هر زمان آماده شد بیاورید تا به موسیقی متن نزدیک کنیم و سازها و تمهای موسیقی متن را هم در آنها داشته باشیم. برای آقای چاوشی چنین اتفاقی رخ نداد اما درباره تیتراژی که آقای قربانی خواندند اینگونه شد. یعنی موسیقی تیتراژ به موسیقی متن ما بسیار نزدیک است و در قسمتهای آینده این نزدیکی بیشتر هم خواهد شد.
* کمی بیشتر درباره روند ساخت تیتراژ پایانی با صدای علیرضا قربانی توضیح میدهید؟
تیتراژی که آقای علیرضا قربانی اجرا کرد را خیلی سریع ساختیم. فکر میکنم در مدت شش روز کل کار را تولید کردیم و برای اثری در آن سبک این مدت زمان کافی نبود. احتمالا یک تیتراژ دیگر از قسمت پنجاه یا شصت به بعد داشته باشیم و میخواهیم یک اثر متفاوت ارائه کنیم.
* خواننده آن تیتراژ جدیدی هم که برای قسمتهای آینده آماده خواهید کرد باز هم علیرضا قربانی است؟ و آیا احتمال دارد خارج از فضای سریال هم با یکدیگر همکاری داشته باشید؟
قطعا خواننده آن تیتراژ جدید هم آقای قربانی خواهد بود و من هم از این همکاری بسیار لذت بردم. علیرضا قربانی یک خواننده نازنین و حرفهای است و در میان خوانندگانی که در این سطح کار میکنند و سلیقههای خودشان را زیاد اعمال میکنند، و البته حقشان هم هست، ایشان متفاوت هستند. علیرضا قربانی اصلا اینگونه نبود و فقط از او درخواست کردم که هنگام ساخت ملودی کنار من باشد تا سلیقه ایشان هم در ساخت ملودی دخیل شود. تا لحظه آخری که موسیقی را خواندند فقط نظرات کوچکی داشتند که اعمال شد. قطعا باز هم با علیرضا قربانی همکاری خواهم کرد و دوست دارم که در کارهای آینده ما زمان بیشتری برای نوشتن موسیقی داشته باشم. زیرا این قطعه را در مدت کوتاهی آماده کردم و تمام سنگینی اجرای آن هم بر دوش ارکستر زهی بود. این کار را در مدت یک شب میکس کردیم و در قسمتهای آینده از لحاظ میکس و مسترینگ تغییرات کوچکی خواهیم داشت. همچنین هدف من این است برای تیتراژ جدید که قصد تولیدش را داریم موسیقیای بنویسم که بر مبنای آن شعر گفته شود.
* همکاری با علیرضا قربانی در مقوله تیتراژ سریال ریسک زیادی برای آهنگسازان دارد. زیرا هر اثری که با صدای ایشان در سریال شنیده شود فورا توسط مخاطبان در ترازوی قیاس با آثاری نظیر «شب دهم»، «مدار صفر درجه» و «پرده نشین» قرار میگیرد. شما هنگام ساخت تیتراژ کیمیا به این قیاس مخاطبان و سابقهای که از آقای قربانی موجود بود توجه کردید؟
قطعا همینطور است. زمانی که میخواهید برای یک خواننده کار بنویسید باید به تواناییها و کارهای موفقی که داشته توجه کنید و بر همان مبنای برایش اثری بنویسید. این مسائل از نظر من هم دور نبود اما همیشه تلاش میکنم طبق سلیقه خودم کار بنویسم و تحت تاثیر کار دیگران قرار نگیرم. نمیدانم که این قطعه آیا شبیه آثار دیگر آقای قربانی شده یا خیر اما تلاش کردم که سلیقه و نظر خودم در این کار دخیل باشد و قطعا در اثر بعدی که برای ایشان مینویسم این موضوع نمود بیشتری خواهد داشت.
* پس فکر میکنید تیتراژ کیمیا به جمع آثار ماندگار این خواننده راه پیدا کند و در کنسرتهای ایشان شنیده شود؟
این سوال را من نباید پاسخ بدهم. هر اثر موسیقایی در ابتدا با این نگاه تولید میشود که ماندگار شود اما در سوی دیگر میلیونها مخاطب هستند که راجع به یک کار قضاوت میکنند. سلیقه مردم ما روز به روز در حال تغییر است و در همین سایت خودتان اگر دقت کنید متوجه میشوید که چقدر آثار موسیقایی هر روز در اختیار مخاطبان قرار میگیرد و سلایق آنها متنوع شده است. ماندگاری یک قطعه به نظر مردم بستگی دارد و من هم تخصصی در زمینه موسیقی با کلام ندارم. اگر در مورد موسیقی اینسترومنتال از من نظر بخواهید میگویم که چه کاری ماندگار میشود زیرا تجربه و تخصص دارم.
*ماندگاری موسیقی اینسترومنتال بسیار بیشتر از کارهای باکلام است*
* شما در سال 89 و زمان پخش سریال «فاصلهها» مصاحبهای انجام دادید و گفتید که با مقوله ترانه و کلام در تیتراژ مخالف هستید در این مصاحبه هم اشاره کردید که مقوله تیتراژ و انتخاب خواننده در اختیار تهیهکننده و تلویزیون است. هنوز هم پس از گذشت پنج سال این دیدگاه و مخالفت را دارید؟
استفاده از کلام در انتهای سریالها، مُد شده است. این برای جذب مخاطبان بیشتر است. تهیهکننده و کارگردان سینما زمانی که یک فیلم تولید میکنند به سراغ بازیگرانی میروند که گیشه داشته باشند. این موضوع در مورد نه تنها خواننده و آهنگساز بلکه برای بخشهای دیگر یک فیلم سینمایی یا سریال هم صدق میکند. نمیدانم در پاسخ به این سوال شما چه بگویم! اما من دوست دارم موسیقی فیلم آنقدر قدرت روایت داشته باشد که دیگر نیازی به استفاده از کلام و ترانه حس نشود. زیرا کلام و ترانه، اتفاقات داستان و موسیقی آن را مجددا روایت میکند. نمیتوانم بگویم که چندان موافق و مخالف هستم ولی اصولا کار اینسترومنتال را ترجیح میدهم. سال گذشته فیلم سینمایی «روباه» به کارگردانی آقای «بهروز افخمی» را کار کردم و تیتراژ آن فیلم را «امیر عظیمی»، که یکی از خوانندگان جوان و خوب است، خواند. این پیشنهاد خود من به آقای افخمی بود و گفتم که در فیلم قبلی یعنی «آذر، شهدخت، پرویز و دیگران» از صدای آقای «وحید تاج» بهره بردیم و اگر قرار است این بار هم تیتراژ با کلام داشته باشیم باید چنین خوانندهای کار را بخواند. در سینما هم از ابزار کلام استفاده میکنم اما اگر به من بگویند که کلام داشته باشد یا نداشته باشد؟ ترجیح من فقط موسیقی بیکلام است. در آن صورت تمرکز من روی ساخت قطعاتی بیشتر میشود که بتواند همه چیز را روایت کند. من به عنوان یک موزیسین دوست دارم کاری انجام دهم که خود موسیقی برجستهتر باشد.
* با وجود این دیدگاه و ترجیحی که دارید طی سالهای گذشته تیتراژهایی را با موسیقی شما و صدای خوانندگانی نظیر علی لهراسبی و محمد علیزاده و امیر عظیمی شنیدیم که کارهای موفقی بودند. در همکاری بین یک آهنگساز و خواننده همین موفقیت باعث ایجاد وسوسه برای همکاریهای بیشتر میشود و حتی بعضا دیده شده که دو هنرمند از یک موسیقی فیلم به آلبوم رسیدهاند. اما چرا برای شما اینگونه نبود و دیگر با این خوانندهها خارج از فیلد سریال و سینما همکاری نکردید؟
خودم یک مقدار از این اتفاق کنارهگیری کردم. موزیسینهای بسیار خوبی در زمینه موسیقی باکلام داریم و خودم هم کارهای بعضی از آنها را گوش میکنم و لذت میبرم. اما آهنگسازان زیادی آمدهاند که فقط با کامپیوتر کار میکنند و برخی از این آهنگسازان جوان بیشتر اپراتوری میکنند تا اینکه موسیقی بسازند. یعنی همه چیز خودش دست به دست هم میدهد و یک موسیقی به وجود میآید. موسیقیهای آنها هم تاریخ مصرف دارد و کمتر اثری را میشنویم که شاید بیست سال دیگر هم مخاطب داشته باشد. در کشور ما هم تعداد موسیقی باکلام از موسیقی فیلم و یا آثاری نظیر سمفونیها بسیار بیشتر است. به دلیل همین کثرت تولیدات باکلام، آهنگسازان متعددی هم در این ژانر فعالیت میکنند که قطعا چهرههای مستعد هم در میان آنها کم نیست اما کارهای زیادی را میشنویم که فقط چند صدای کامپیوتری هستند که روی هم قرار گرفتهاند. برخی از آدمها دوست دارند در زمانی که زندگی میکنند و حضور دارند کاری بسازند که مطرح و هیت باشد. اما من چنین هدفی نداشتم و از روزی که آهنگساز فیلم شدم به دنبال شهرت این کار و صرفا هیتشدن آثارم نبودم. از نظر خودم ماندگاری موسیقی اینسترومنتال بسیار بیشتر از کارهای باکلام است و به همین دلیل به سراغ کارهای پاپ و ادامه همکاری با آن خوانندهها که همگی از چهرههای بسیار خوب موسیقی کشور هستند نرفتم. این یک علاقه شخصی است و اتفاقا موسیقی اینسترومنتال سختیهای بیشتری دارد.
ما این روزها در سریال کیمیا هر شب پخش داریم و کار آهنگسازی را انجام میدهیم اما یک سری نکات ریز را مدنظر میگیرم که شاید اصلا با توجه به کیفیت بد پخش تلویزیون ما، شنیده نشود. اما روی همان نکات چهار یا پنج ساعت زمان صرف میکنم تا اثرم با بهترین شکل ممکن به گوش مخاطب برسد. ببینید از نظر مالی و شهرت، موسیقی فیلم با موسیقی پاپ قابل مقایسه نیست و شهرت و درآمد کمتری دارد. اما عشق و علاقه من به این کار باعث شده که چنین مسیری را دنبال کنم. این روزها سیاستگذاریها و علاقه مردم به موسیقی باکلام است اما در آینده معلوم نیست چه اتفاقاتی رخ دهد. اما موسیقی اینسترومنتال و کاری که برای ارکستر نوشته و تنظیم میشود به هرحال قابل نقد است و از گذشته بوده و تا آینده هم خواهد بود. کلا هدف من این است که کاری درست و برای ارتقای فرهنگ و ذائقه شنیداری مخاطبان انجام دهم. به دنبال این نیستم که صرفا جمعی از جوانان کار من را دوست داشته باشند و در ماشینها و مهمانیهای خود پخش کنند. سعی میکنم در سکوت و بیحاشیه، کار درست را انجام دهم.