حالا یک سال از احیای دوبارهی ارکستر سمفونیک میگذرد، ارکستری که در دولت قبل و در آن هشت سال تاریخی مانند بسیاری دیگر از رویدادهای هنری به تعطیلی کشیده شد؛ حالا اما ارکستر فعالیت میکند؛ اما از همان آغاز فعالیتهای این ارکستر که شخص رییسجمهور هم به طور مستقیم دربارهی آن سخن گفت، حاشیهها گریبان آن را گرفت.
از جدا شدن تعداد زیادی نوازنده گرفته تا دستمزد اعضای ارکستر و لغو برنامهها و غیره؛ اما حاشیهای اصلی از مدتی قبل از راهاندازی و فعالیت مجدد این ارکستر شروع شده بود؛ قرار بود «منوچهر صهبایی» به عنوان رهبر دایمی ارکستر فعالیت کند؛ اما این اتفاق رخ نداد و «علی رهبری» جایگزین او شد. حالا ارکستر بار دیگر با مسالهای جدید روبهروست؛ چند روز قبل «علی رهبری» از مدیریت هنری این ارکستر استعفا کرد و البته بعد از آن اعلام شد که این استعفا هنوز پذیرفته نشده است؛ به همین بهانه با «منوچهر صهبایی» به گفتوگو نشستهایم:
اگر موافق باشید به عنوان اولین سوال دربارهی فعالیتهای هنریاتان در این ماهها توضیح دهید و اینکه احتمالا چه کنسرتها و برنامههایی را انجام داده و چه برنامههایی در پیش دارید؟
در سال 1393 از طرف دفتر موسیقی برنامه ریزی شده بود که مدیریت هنری و رهبری دائمی ارکستر سمفونیک تهران را به عهده گیرم. در نتیجه تمام کارهای خود در اروپا لغو کرده تا بعد از احیای ارکستر تمام وقت و انرژی خود را صرف تعلیم نوازندگان و سازندگی و کارهای مربوط به آن کنم . به همین دلیل امسال تنها دوبار به عنوان جانشین و برای موارد ضروری در اروپا برنامههایی اجرا کردم که البته بیشتر جنبهی کمک و کار راه انداختن داشت. در هفته ی آینده به مدت 10 روز برای شرکت در چند جلسهی برنامهریزیهای هنری و تدریس در یک مستر کلاس به سوئیس خواهم رفت. دراین میان در تهران از طرف هنرستانها و چند دانشگاه برای همکاری از من دعوت شد که با توجه به اینکه بیش از سه دهه در اروپا فعالیتهای هنری و علمی درخشانی داشتم، تصمیم گرفتم تا نتایج تحصیلات عالیه و تجربیات خود را در خدمت علاقهمندان میهنم بگذارم . تمرکزم در سالی که گذشت بیشتر روی تدریس بود که البته شاگردان بسیار خوبی هم دارم... در کنار تدریس مقداری پژوهش و ترجمه نیز انجام داده ام.
به نظر میرسد یکی از مشکلاتی که هنرمندان عرصهی موسیقی کلاسیک با آن روبهرو هستند؛ در زمینهی نشر آثار موسیقی است. شما برنامهای برای انتشار آثار خود – جز آنهایی که تاکنون منتشر شده است- دارید؟
علی الرغم اینکه سالهای زیاد در رشتهی آهنگسازی تحصیل کردهام؛ اما کار آهنگسازی نمیکنم و هدف از آن تحصیلات این بود که آثاری را که رهبری میکنم بهتر درک کنم . آثاری که تا بهحال منتشر کردم، آثار آهنگسازان نسلهای گذشته بوده که در پروژهای به نام حفظ و معرفی آثار سمفونیک ایرانی در اروپا در حدود 15 سال کار کردم. در این پروژه بدون داشتن هیچگونه چشمداشتی و کاملا با هزینهی شخصی خودم از مخارجی چون حقوق نوازندگان تا اجارهی سالن و مخارج مهندسین ضبط و استودیو و غیره ، آثار را جمع آوری، اجرا و رهبری، ضبط و منتشر کردم. فعلا این پروژه متوقف است و تنها اثری که آماده برای چاپ هست «پارتیسیون پیانویی» است از کنسرتینو برای ویلن و ارکستر اثر موسیقیدان بزرگ ایرانی پرویز محمود (1375- 1289 ) که من تنظیم کرده ام و در نظر دارم منتشر کنم.
قرار بود شما به عنوان رهبر ارکستر سمفونیک تهران در ایران باشید و همانطور که خودتان گفتید از این روی فعالیتهایتان در خارج از کشور را رها کردید. هیچ زمان به طور کامل مشخص نشد که چرا این اتفاق رخ نداد، در این باره توضیح میدهید؟
زمانیکه ارکستر سمفونیک تهران در سال 1390 منحل شد، من در اروپا بودم و با شنیدن این خبر تاسف انگیز به ایران بازگشتم و بدون اینکه تبلیغاتی راه بیاندازم، پیگیریهای بسیاری برای احیای مجدد آن کردم. با مقامات دولتی صحبت کرده و دائم پیگیر بودم تا اینکه در اسفندماه 1392 مدیرکل دفتر موسیقی آن زمان رسما مسئولیت احیای ارکستر را به من سپرد و از همان زمان در رسانهها و جشنوارههای مختلف تهران و دیگر شهرها این موضوع را خاطر نشان کرد. در آن سال جلسات متعددی با مسئولان داشتم و برنامههای زیادی را برای ارکستر جدید پیش بینی کردم. فراخوان دادیم و با برگزاری یک آزمون بسیار جدی و حرفهای از بین 140 نفر 72 نوازنده را برای ارکستر انتخاب کردیم. بهطور رسمی در هفته سه تا پنج روز در دفتر ارکستربودم و به کارها و برنامهریزی و حتی بررسی نتهای کتابخانه و قابل استفاده شدنشان رسیدگی میکردم. اواخر سال در جلسهای خواسته شد تا کار با ارکستر شروع شود، چون بودجه نیز مهیا بود، تنها شرط من برای شروع کار قرارداد بستن با نوازندگان بود؛ ولی متاسفانه تمام این زحمات و برنامهها با یک تصمیم که در واقع یک نوع تسویه حساب شخصی معاونت وزارتخانه با من بود!!! نقش بر آب شدند و موقعیتی که پیش آمده بود تا ما بتوانیم یک ارکستر خوب با اصول حرفه ای به وجود بیاوریم و به تمام دردسرهای سی سال اخیر آن نقطه پایانی بگذرانیم از دست رفت و بعد از آن مشکل پشت مشکل به وجود آمد.
حالا یک سال از فعالیت دوبارهی ارکستر سمفونیک در ایران میگذرد، ارزیابی شما از این ارکستر چیست؟
به عقیده بسیاری از صاحب نظران از جمله خود من ارکستر سمفونیک تهران اصلا احیا نشده وبا این نوع عملکرد متاسفانه دیگر هیچگونه افتخاری نیست؛ چون هیچگونه شباهتی با یک ارکستر سمفونیک حرفه ای ندارد... ارکستر که جای باند بازی نیست...کجای این ارکستر حرفه ای است که دوستان در بوق و کرنا میکنند؟؟؟ اجراهای فوق العاده ضعیف که خود نوازندگان با تجربه نیز اذعان دارند...هماهنگیهای ضعیفتر که همواره بر گردن مسئولان میاندازند.... رفتارهای توهین آمیز با نوازندگان. برنامهریزی های غلط بدون در نظر گرفتن بودجه و امکانات... اینکه من نوعی بخواهم در یکسال 50 برنامه داشته باشم در حرف مهم نیست ...باید به این موضوع فکر کرد که آیا با امکانات حاضر قابل دسترسی است؟ متاسفانه همه ظاهر سازی بود...آزمون دروغی که با عجله گذاشته شد، آن هم بلافاصله بعد از یک تمرین طولانی ارکستر و حالا متن آزمون این بوده هر چه دلتان میخواهد بزنید. آنهم فقط چند دقیقه! برنامه سالیانهی را اعلام کردند که اغلب آنها اجرا نشد...رهبران ارکستر و سولیستهایی که به صورت شفاهی به همکاری دعوت شدند؛ ولی هیچگونه قراردادی با آنها منعقد نشد و خیلی از آنها آمدند و پشت درهای بسته ماندند. در حال حاضر دو تن از این دعوت شدگان پشت در مانده هم اکنون در تهران هستند.
یکی از مشکلات ارکستر سمفونیک در دورههای متفاوت – قبل و بعد از تعطیلی- محدودیتهای مالی است. با توجه به اینکه شما در بسیاری از ارکسترهای دنیا فعالیت کردهاید، ساز و کار آنها در مواجهه با چنین موضوعی چیست و فکر میکنید که چه اقدامی میتوان در این خصوص انجام داد تا این مشکل مرتفع شود؟
بودجهای که در آذرماه 93 زمانیکه من مسئولیت احیای ارکستر را عهده دار بودم برای سال 94 اعلام کرده بودند، با تخمین من برای حقوق دو سال نوازندگان ارکستر کافی بود؛ ولی وقتی شخصی میآید و از موقعیتها حداکثر سوء استفاده را میکند، دیگر بودجه ای باقی نمیماند. به عنوان مثال در همه جای دنیا مدیر هنری و رهبر دائمی ارکستر یک نفر بوده و یک قرارداد برای هر دو کار امضا میکند، حالا اگر بیایند با شخصی قرارداد امضا کنند به عنوان مدیر هنری و همان شخص هر بار کنسرتی را اجرا میکند به او حق الزحمهی اضافی به عنوان رهبر مهمان بدهند در نتیجه او سعی میکند، کنسرتهای متعددی را برنامه ریزی کرده بدون اینکه وقت کافی برای آماده کردن ارکستر داشته باشد و یا اینکه یکسال تمام در هتل به حساب صندوق ارکستر بماند یا دائم به خارج سفر کرده و مخارج آنرا به صندوق ارکستر تحمیل کند. نوازنده از ترکیه بیاورد و تمام مخارج سفر و اقامت آنان را به اضافهی حق الزحمه بپردازد. در مواردی دیده شده که نوازندگان بهتری در ایران وجود داشتند مثلا برای سازهای فاگوت و یا توبا....و خیلی از خرجهای بیهوده دیگر ...خب معلوم است که وضع از این بهتر نمیشود. در اینجا باید توضیح بدهم که در همه جای دنیا اتفاق میافتد که ارکسترها میهمانهایی برای نوازندگی یا رهبری ارکستر دعوت میکنند و در آن چند روز، تمام مخارج سفر و اقامتشان از صندوق ارکستر پرداخت میشود؛ ولی در هیچ جای دنیا به رهبر و یا مدیر هنری دایمی ارکستر تمام مخارج زندگی و سفر او پرداخت نمیشود و تمام اینها به عهده ی خود اوست. تمام اینها و شاید اتفاقات دیگری که در پشت پرده افتاد، باعث شدند که امسال بودجه ی پیش بینی شده برای کار ارکستر کفایت نکند. نجات این ارکستر فقط زمانی ممکن است که یک مدیر هنری آگاه به مشکلات و برنامه ریز، با توجه به امکانات داشته باشد... در غیر این صورت همین جریانی میشود که وجود دارد.
یکی از مهمترین مشکلات ارکستر سمفونیک در این مدت بحران مخاطب روبهرو بوده است. اصلا موسیقی کلاسیک در ایران میتواند مخاطبان گسترده داشته باشد؟ ارکستر چطور؟
یکی از دلایل بزرگ بحران مخاطب درسالی که گذشت این بود که رهبر ارکستر به شعور مخاطب رسما توهین میکرد... این توهین به اعتقاد من یعنی برنامهای را روی صحنه ببری که اصلا آماده نیست و این موضوع را حضار به وضوح در سالن احساس کنند، به عنوان مثال ارکستری که هفتهها وقت برای آماده کردن برنامه را داشته، روی صحنه برده شود و بعد مردم بشنوند که: «ببخشید ما این برنامه را در دو روز برای شما آماده کردهایم و ارکستر هنوز نمیتواند خوب اجرا کند.» خود اجرا هم حکایت از عدم آمادگی کافی بکند. این نوع جدی نگرفتن کار خودش یکی از دلایل عدم استقبال مردم از کنسرتها میتواند باشد، کسانیکه این نوع موسیقی را دوست دارند اطلاع و توقعشان نیز در حد علاقهان است. مخاطب پس از یک روز کاری خسته کننده با گرفتاریهای روزمره و با خرید بلیتهای گران قیمت به سالن کنسرت میآید آنهم ساعت 9 شب و با این شرایط از رهبر ارکستر این حرفها را باید بشنود و بعد یک اجرای ضعیف با مشکلات زیاد را تحمل کند و حال سوال این است، کنسرتی که آماده نیست چرا باید روی صحنه برود؟ آیا این توهین به شعور مخاطب نیست؟ ضبط هایی از اجرای زنده امسال ارکستر برای من آوردهاند که واقعا اجراهای بد و ضعیفی بودند و اینطور اجراها را باید یک چیزی هم دستی به مردم داد تا بیایند و گوش کنند. برای من و بسیاری از مخاطبان موسیقی سمفونیک این سوال پیش آمده که چرا مسئولان تحمل میکنند که شخصی بیاید و جلوی مردم مهمل گفته و آبروی نوازندگان ارکستر و مدیران بنیاد را ببرد؟
بسیاری بر این اعتقاد هستند که از نظر فنی ارکستر سمفونیک تهران در این مدت با رشد بسیاری همراه بوده است. نظر شما در این میان چیست؟
در سال 94 کنسرتها علی الرغم تبلیغات فریبکارانه در سطح بسیار پایینی بودند، حتی نوازندگان باسابقه و بسیاری از موسیقیدانان نیز بر این باورند که اجراها بسیار ضعیف بود. با اینکه زمان زیادی برای آماده کردن برنامه وجود داشت بسیاری از کنسرتها با عجله و نا آرامی و بدون آمادگی کافی اجرا شدند،بعضی از اجراها در سطح ارکسترهای بچههای مدارس موسیقی در اروپا هم نبودند.البته با حرفها و تبلیغات مردم فریبانه سعی شد این موضوع را وارونه جلوه دهند ولی حقیقت چیز دیگری بود.
در این مدت از شما بارها به عنوان رهبر مهمان دعوت شده است و شما نپذیرفتید؛ چرا؟
اوایل سال 94 از من دعوت شد تا با ارکستر همکاری کنم و من بی درنگ آنرا رد کردم.. نامه دعوت به امضای شخصی بود که در تمام مدتی که من پیگیر احیای ارکستر بودم آنطرف مرز نشسته بود و چند نفری را هم تشویق میکرد که از کارهای انجام شده ما در جراید و اینترنت بهشدت بهطور مستقیم و یا غیر مستقیم انتقاد کنند؛ ولی کاملا آشکار بود که نخ آن افراد بهدست چه کسی کشیده میشود. کسی که اینگونه رفتارغیر هنری و جاه طلبانه داشته باشد باید بسیار بی شرم باشد که چنین دعوتی را از من بکند. من در آن زمان و حتی حالا بیشتر منتظر عذرخواهی از طرف آن کسانی بودم و هستم که عجولانه و تحت تاثیر عده ای خیانت کار به هنر و بخصوص به موسیقی سمفونیک در ایران چنین تصمیم ناخردمندانه ای را اتخاذ کردند.
منبع:موسیقی ما