تو خیلی خوشبختی که عاشق اونی
تو خیلی خوشبختی که اون دوست داره
تا وقتی تو چشمات غمه نمیخنده
تا لحظه ای که تو نخوابی بیداره
تو خیلی خوشبختی که عشق من الان
کنار تو داره چشاشو میبنده
یه کاری کن هر بار از اینجا رد میشم
ببینم آرومه خوشینو میخنده
من عاشقش بودم ولی چون اون میخواست
با چشمای گریون سپردمش دستت
تو خیلی خوشبختی از اون شبی که من
با گریه تو بارون سپردمش دستت
میخوام مثل چشمات مواظبش باشی
بمونی و همراش تا وقتی دنیاشی
برای خوشبختیش بجنگی با سختی
تو جای من نیستی تو خیلی خوشبختی
تو خیلی خوشبختی که هر شب و هر روز
میتونی تو چشماش ببینی رویاتو
یه کاری کن از هر کسی که پرسیدم
چطوره احوالش بگن خوشه با تو
من عاشقش بودم ولی چون اون میخواست
با چشمای گریون سپردمش دستت
تو خیلی خوشبختی از اون شبی که من
با گریه تو بارون سپردمش دستت
من عاشقش بودم ولی چون اون میخواست
با چشمای گریون سپردمش دستت
تو خیلی خوشبختی از اون شبی که من
با گریه تو بارون سپردمش دستت