بهت بدجوری وابستم

که اینجوری به هم ریختم

همه حرفام و تا امروز

نگفتم تو دلم ریختم

تو پیشم نیستی‌ و هر شب

دارم از غصه می‌پوسم

دلم میگیره وقت خواب

که چشمات و نمی‌‌بوسم

چه لحظه‌های بی‌ رحمی

داره صبرم تموم می‌شه

تو نیستی‌ و یه روزِ خوش

تو دنیا آرزوم می‌شه

تمامِ سهمِ من از تو

همین بوده که تنها شم

روزایی که تورو می‌خوام

فقط دلتنگِ تو باشم

نمی‌شه زندگی‌ بی‌ تو

هنوزم باورش سخته

تو رفتی‌ و خیالِ تو

هنوزم رویِ این تخت

تو این خونه بدونِ تو

شبام تاریکتر می‌شه

جایِ خالی‌ِ آغوشت

به من نزدیکتر می‌شه

همش حس می‌کنم کم کم

دارم از یادتم میرم

چه سخته درکِ این احساس

که دستات و نمی‌گیرم

بهت بدجوری وابستم

که اینجوری بهم ریختم

همه حرفام و تا امروز 

نگفتم