متن ترانه خیال خوشی فرهاد (متن آهنگ) : خیال خوشی
کیست که بتواند آتش بر کف دست نهد و با یاد کوه های پر برف قفقاز خود را سرگرم کند یا تیغ تیز گرسنگی را با یاد سفره های رنگارنگ کند کند یا برهنه در برف دی ماه فرو غلتد و به آفتاب تموز بیاندیشد
نه هیچ کس هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره ای تاب نیاورد از این که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صد چندان بر زشتی آنها می افزاید.
O, who can hold a fire in his hand By thinking on the frosty Caucasus Or cloy the hungry edge of appetite By bare imagination of a feast Or wallow naked in December snow By thinking on fantastic summer’s heat O, no! the apprehension of the good Gives but the greater feeling to the worse
نه هرگز هرگز هیچ کس چنین خطری را به چنان خاطره ای تاب نیاورد از آن که خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست بلکه صد چندان بر زشتی آنها می افزاید. صد چندان بر زشتی آنها می افزاید
| | |