متن ترانه رسولان راز خورشید حامد زمانی (متن آهنگ) : رسولان راز خورشید ما که بودیم؟ما نه این من و تو شهربندان,شهر خاموشی مانده بر قامت تکیده ما زخم,زندان خود فراموشی باید از ما کسی سلا می زد عزم از پا نشسته ی مارا دست تیغی مگر که وا می کرد عقده ی بغض خسته ی مارا ناگهان آمد ان بهاری که ما به فتوای او سپیداریم سیدی از سلاله ی خورشید که به خال لبش گرفتاریم ما,ما رسولان راز خورشیدیم غبطه ی مرگ سرخ در سر ماست تا ابد بر سرنوشت دشمن واژه ی مرگ نام دیگر ماست رود جوشیده از غدیر قیام جلوه ی کل یوم عاشورا من و تو ،ماشدیم و پیوستیم به مسیرش به مقصد دریا ما غریو بلند تکبریم واژه,واژه بشیر امیدیم در کف همت شهر اشوبم دشنه ی نا شکیب خورشیدیم ما،ما رسولان راز خورشیدیم غبطه ی مرگ سرخ در سر ماست تا ابد بر ،سرنوشت دشمن واژه مرگ نام دیگر ماست! | | |