متن ترانه هم گریه حمید حامی (متن آهنگ) : هم گریه مهتاب با شب راه نيومد خزون كه كوتاه نيومد چشمات كه باروني شدن ابرا كه زندوني شدن اون كه غم بغضمو ديد اون كه به دادم نرسيد رفت و تو خواب قصه مرد حرمت فريادمو برد پرده ي آخر تگرگ كوچ تو بود و بغض برگ قصه ي عشقي كه هنوز دلگيره و ترانه سوز رو آسمونا بنويس ناي پريدن ديگه نيست توي چشاي قاصدك ها شوق پريدن ديگه نيست تو اي هميشه همسفر دوباره بچگي نكن با اين شكسته بال و پر ديگه غريبگي نكن هنوز هراس كوچه ها تو رو به يادم ميارن ستاره هاي شب زده بغض چشاتو كم دارن نذار گلاي باغچمون محكوم اين خزون بشن كبوتراي نيمه جون مسلوب آسمون بشن حادثه ي هق هق من حيف كه ناتموم بشه طلوع بي وقفه ي تو به دست من حروم بشه خورشيد دشنه خوردمو تو سايه ها امون بده تو بهت اين ثانيه ها عشق و به من نشون بده | | |