متن ترانه خواب خاکی همایون شجریان (متن آهنگ) : خواب خاکی
چه دیدم من در آن شب میان خواب خاکی چه می گفت آنکه می خواند مرا بر قاب خاکی چه خواندند و شنیدند ازین خاکی والا نشان می داد ره نورش به هر مهتاب خاکی منور سایه اش مهرش فزون بر هر چه خورشید هزار افسانه می گویند ازین ارباب خاکی میان هرچه تاریکی مرا می خواند روشن میان هرچه تاریکی مرا می خواند روشن چه نوری بود بر تاریکی اصحاب خاکی من و خاک و جهان و قدسیان مقلوب مهرش من و خاک و جهان و قدسیان مقلوب مهرش ز اشک خاکی اش جوشیده هر دم آب خاکی ز اشک خاکی اش جوشیده هر دم آب خاکی هر آنچه گفته اند از آسمان ها غفلتی بود بنازم بر زبان خاکی و القاب خاکی چه دیدم من در آن شب میان خواب خاکی چه می گفت آنکه می خواند مرا بر قاب خاکی چه خواندند و شنیدند ازین خاکی والا نشان می داد ره نورش به هر مهتاب خاکی منور سایه اش مهرش فزون بر هر چه خورشید هزار افسانه می گویند ازین ارباب خاکی میان هرچه تاریکی مرا می خواند روشن میان هرچه تاریکی مرا می خواند روشن چه نوری بود بر تاریکی اصحاب خاکی کتاب قدسیان می را نجس خواند بر آنان مطهر شد شراب از زخمه مضراب خاکی به خاکت ره مده هر عرشی و هر آسمانی مگر ما را چه شد از وصلت و انساب خاکی چه دیدم من در آن شب میان خواب خاکی چه می گفت آنکه می خواند مرا بر قاب خاکی چه خواندند و شنیدند ازین خاکی والا نشان می داد ره نورش به هر مهتاب خاکی
| | |