منو باتنفر نگاهم نکن
به جون تو من خسته از خواهشم
درست وقتی از حادثه رد شدم
گرفتی همه خواب و آرامشم
منو باتنفر نگاهم نکن
یه عالم یه دنیاازت دلخورم
چی کار کردی با عشق و احساس من
که راحت به جونت قسم می خورم

دلت وقتی گیر و گرفتار شه
زبان ساده می تونه خامت کنه
وفاداری آدما رو فقط
زمانه که می تونه ثابت کنه
میون من و تو یه قرن فاصله ست
کنارتو بودن تَوَهُم شده
به قدری که احساس قلبیم به تو
یه حسی شبیه ترحم شده

نفهمیدی اوج نیاز منو
شکستيُ نت شاد ساز منو
من اونقدر خراب نبودت شدم
که هیشکی نمیشه بسازه منو
به مهمون قلبم حسادت نکن
هنوز بار تنهایی رو دوشمه
یه زانوی غم بایه مشت خاطره
توو روزای بی تو هم آغوشمه