متن ترانه زندونی حسین زمان (متن آهنگ) : زندونی
کجایی که تنهایی و بی کسی، با من آشنا کرده حس غمو ببین داغ دوری از آغوش تو، به زانو در آورده احساسمو همه فکر و ذکرم شدی و هنوز، داره آب میشه دلم پای تو ببین قفل لب های من وا شده، منو قصه گو کرده چشمای تو خیالم رو از عمق دلواپسی، تا رویای بوسیدنت می بره سکوت شبو گریه پر می کنه، شبایی که از خواب تو می پره نشد قسمتم باشی و پیش تو، به لبخند هر روزت عادت کنم منو محو چشمای مستت کنی، تو رو مثل کعبه عبادت کنم من این کنج زندون ماتم زده، تو بیرون از اینجا تو رویای من من این گوشه جای تو غم می خورم، تو بیرون از این میله ها جای من دارم تو هوای تو پر می زنم، داری غصه هامو نفس می کشی به یادت رها میشم از این قفس، تو از غصه من قفس می کشی از این شهر خاکستری دلخورم، از این بغض پیچیده تو لحظه ها تو این روزهای پر از بی کسی، تو تنها تنها تو موندی برام نباید چشامون از عشق تر بشه، به خشکی این شب بر می خوره هنوزم یکی توی پس کوچه ها، داره عاشقی ها رو سر می بره
| | |