ای وای عجـب مشکلـی دارم ،
یک یارِ به این خوشگلی داریم
نه میشــه که عاشـقش نباشم ،
نه تابِ شــکســتـه دلی دارم
هر جا که میره سـتاره میشـه ،
اما با کســی یـارنمـیـشــه
بـیـچـاره دلم که توی این صف ،
اون آخرِ آخره همیشـه

یـارم خوشـگله ، بیچاره ایـن من ،
کـارم مشــکله ، بیچاره این من
دیدی عاشق شدم تو روزِ روشن ،
کار کاره دله ، بیچاره این من

قدش که بلنده ، این یـه مشـکل ،
لبهاش که قشنگه ، ایـن دومشکل
اون سایه ی چشمای درشتش ،
هر روز یه رنگه ، این سه مشکل
سـایـزِ کـمـرش مـشـــکـلـه چـاره ،
بـیــچـاره دلـم چـاره نـداره
از پـنـجـم و از شــیـشــم و هـفـتـم ،
مثـلِ هشــتـمـی بال میباره

یـارم خوشـگله ، بیچاره ایـن من ،...تکرار...

نگاش وقتی میخنده ،
دیگه دل تو دلم نیست ولـی تـنـها نگـاهش ،
تـمـومِ مشــکـلم نیسـت
یـه جوری راه میره ،
که میـلرزه وجودم بـه تـارِمـوش بســتـه ،
هـمـه بـود ونـبـودم

یـارم خوشـگله ، بیچاره ایـن من ،...تکرار...