متن ترانه یه لحظه از تو نیما مسیحا (متن آهنگ) : یه لحظه از تو
از حرف های تو غزل از چشمای تو عسل با فصل روسری تو بوی ترنج می رسه دستات و که به من بدی دستم به گنج می رسه از یه طرف با حس خوب از یه طرف با حس خوب تو می رسی و می رسم من به یه آرزوی خوب آباد می کنن منو ویرونه می کنن منو این چشم های لعنتی دیوونه می کنن منو باید یه لحظه از تو رو صد سال زندگی کنم آینده و گذشته رو تو حال زندگی کنم وقتی که من هر گره از موهات و باز می کنم از بس که طول میکشه عمر دراز می کنم تو اومدی ببینی از چی گر گرفته شب من دیدی نفس های خودت کبریت می کشن به من وقتی محال بودنت من فرض می کنم تو رو از راه دور با خودم هم مرز می کنم تو رو باید یه لحظه از تو رو صد سال زندگی کنم آینده و گذشته رو تو حال زندگی کنم وقتی که من هر گره از موهات و باز می کنم از بس که طول می کشه عمر دراز می کنم
| | |