متن ترانه لطف رضا بهرام (متن آهنگ) : لطف
ببین عاشق شدم ای رهگذر مرا هرجا که شد با خود ببر باورم کن
تا تو از راه رسی شاعران شعر سرایند قوم مردان مبارز به این شهر بیایند تا تو از راه رسی پنجره ها باز بمانند مرد و زن بر سر هر کوچه آواز بخوانند خالی از لطف نباشد گذری کنی از این کوچه ی بن بست خالی از لطف نباشد بر دل غم زده ی ما بکشی دست من توقع ندارم همنشینم شوی ای حضرت دریا خالی از لطف نباشد بزنی موج بر این ساحل تنها زیبای من تنها تویی صبر و قرار من همه دار و ندار من نخواهی بگذری از این دل آزرده ی من بی تو که لبخندی دگر با من نمی ماند همه دنیا که می داند تویی حال خوش این باور پژمرده ی من پژمرده ی من پژمرده ی من
ماه شب گرد کجا صورت ماه تو کجا شب بی نور کجا زلف سیاه تو کجا دل مغرور مرا ببین رساندی به کجا هی شدم حرف زبان همه عالم به خدا زیبای من تنها تویی صبر و قرار من همه دار و ندار من نخواهی بگذری از این دل آزرده ی من بی تو که لبخندی دگر با من نمی ماند همه دنیا که می داند تویی حال خوش این باور پژمرده ی من پژمرده ی من پژمرده ی من
خالی از لطف نباشد گذری کنی از این کوچه ی بن بست خالی از لطف نباشد بر دل غم زده ی ما بکشی دست من توقع ندارم همنشینم شوی ای حضرت دریا خالی از لطف نباشد بزنی موج بر این ساحل تنها
| | |