متن ترانه داستان آخر رضا یزدانی (متن آهنگ) : داستان آخر
سرفرازم با تو دل سپیدم با عشق همه ی رویامو خواب دیدم با عشق سهم ما از این جهان یا سکوته یا عشق ولی من از عاشقات قصه می گم با عشق تازه می شم وسط عشق تکراری تو که بشم یه قسمت از شادی جاری تو همه ی این تاریخو اگه جا به جا کنن باز بر می گردم که تو رو صدا کنم کاش خاکت باشم کاش کوهت باشم سهمی از افسانه ی با شکوهت باشم باز بر می گردم که هواتو بشنوم که صدای زخمی عاشقاتو بشنوم از شکوه وطنم کیه که بی خبره قصه ی این عاشقی داستان آخرِ
یه جوری زندگی می کنم که سر بلند باشی که همیشه باشی و همیشه بی گزند باشی عشق تو از ابتدا به قلب و جان من تنیده این جهانو تا همیشه عشق که نجات می ده همه ی این تاریخو اگه جا به جا کنن باز بر می گردم که تو رو صدا کنم کاش خاکت باشم کاش کوهت باشم سهمی از افسانه ی با شکوهت باشم باز بر می گردم که هواتو بشنوم که صدای زخمی عاشقاتو بشنوم از شکوه وطنم کیه که بی خبره قصه ی این عاشقی داستان آخرِ
| | |