متن ترانه سایه نشو هرگز رضا یزدانی (متن آهنگ) : سایه نشو هرگز
سایه نشو هرگز شهر تار و تاریکه می بینمت از دور کابوس نزدیکه سایه نشو هرگز کوچه دلش خونه رد می شم از دیوار این خونه زندونه سایه شدن هر شب تعبیر خوابم شد لبخندتو بردی عشقت عذابم شد بار سفر بستن رسم رفاقت نیست شک می کنم بی تو تردید عادت نیست دل می کنی آسون مهتابو می دزدن عاشق شدن دردِ تو لحظه ی رفتن از پنجره می ری چشمامو می بندم تقصیر بارون نیست با گریه می خندم
سایه نشو هرگز شهر مات و مبهوته ساعت نمی چرخه تقویم مشکوکه سایه نشو هرگز فانوس تب کرده دلواپسی رخت روزامو تن کرده خط می کشم آروم رو خاطرات تو رو خاطراتی که تازه شدن با تو از عمق این احساس بی فاصله گل کن زخمات سرمایه است بانو تحمل کن دل می کنی آسون مهتابو می دزدن عاشق شدن دردِ تو لحظه ی رفتن از پنجره می ری چشمامو می بندم تقصیر بارون نیست با گریه می خندم
| | |