متن ترانه درد تنهایی طاهر قریشی (متن آهنگ) : درد تنهایی
دگر از درد تنهایی به جانم یار میباید دگر تلخ است کامم شربت دیدار میباید ز جام عشق او مستم دگر پندم مده ناصح نصیحت گوشکردن را دل هشیار میباید مرا امید بهبودی نمانده است ای خوش آنروزی، خوش آنروزی که میگفتم علاج ایندل بیمار میباید دگر از درد تنهایی به جانم یار میباید دگر تلخ است کامم شربت دیدار میباید دل من بارها لرزید عشق اما جنونش را نمیبایست زنجیری ولی اینبار میباید دل من بارها لرزید عشق اما جنونش را نمیبایست زنجیری ولی اینبار میباید دگر از درد تنهایی به جانم یار میباید دگر تلخ است کامم شربت دیدار میباید ز جام عشق او مستم دگر پندم مده ناصح نصیحت گوشکردن را دل هشیار میباید | | |