متن ترانه جاده شب علی زند وکیلی (متن آهنگ) : جاده شب
رفتی از دنیای خاموشم صدایت را گرفتم غصه های کهنه برگشتند و جایت را گرفتند در کجای جاده ی شب راه تو از من جدا شد در کجای قصه از من دست هایت را گرفتند گرچه شاید روز دیدار تو در تقویم من نیست با نگاهت تا شب جان دادنم همراه من باش من که برگی در شب پایان پاییزم غریبم لااقل تا لحظه افتادنم همراه من باش بی تو می دانم بی تو می دانم که من می مانم و این جاده های بی رسیدن بی تو می دانم بی تو می دانم بی تو من می مانم و یک کهکشان تنهایی من بی تو می دانم بی تو می دانم که من می مانم و این جاده های بی رسیدن بی تو می دانم بی تو می دانم بی تو من می مانم و یک کهکشان تنهایی من
مثل یک آهوی زخمی در شبی برفی اسیرم از کجای شام تاریکم سراغت را بگیرم دست هایت را نگیر از من که در پایان راهم یک نفس همراهیم کن منکه می خواهم بمیرم بی تو می دانم بی تو می دانم که من می مانم و این جاده های بی رسیدن بی تو می دانم بی تو می دانم بی تو من می مانم و یک کهکشان تنهایی من بی تو می دانم بی تو می دانم که من می مانم و این جاده های بی رسیدن بی تو می دانم بی تو می دانم بی تو من می مانم و یک کهکشان تنهایی من | | |