متن ترانه راز علی زند وکیلی (متن آهنگ) : راز
مرا رازی است اندر دل به خون دیده پرورده مرا رازی است اندر دل به خون دیده پرورده و لیکن با که گویم راز؟! با که گویم راز؟! چون محرم نمیبینم! قناعتمیکنم با درد چون درمان نمییابم چون درمان نمییابم تحمل میکنم با زخم تحملمیکنم با زخم چون مرهم نمیبینم مرا دردی است اندر دل به خون دیده پرورده مرا رازی است اندر دل به خون دیده پرورده ولیکن با گه گویم زار؟! با که گویم راز؟! چون محرم نمیبینم! | | |