دوهزار چشم غمگین به دو چشمواره گشتهبه جهان جان رسیدم غزلم ترانه گشتهتو روان به خواب شهری من از این خیال ترسانمگریز از خیالم مگریز رو مگردانمی خواهم ت بمان ، می جویمت مروسرگشته ام چو باد ، می خواهمت بمانبه کجا مرا کشانی که نمی دهی نشانمبجز این دگر ندانم که تو جان این جهانیاگر از غروب رویت حوسم کند شکایتوگر این خیال واهی برد از سرم هوایتدگر روا نباشد که نظر کنم به سوییببرد خیال من را ز جنون به جست و جوییمن و گونه های خیسم به امید شانه هایتبه فسون ماه ماند شب سرد انتظارهوس از تو جان بگیرد ، به که گویمت چه بودیمگر از تو دل ربودم که من از منم ربودیبه نگاه پر ز مهرت قسمت دهم به بارانمنو قبله گاه چشمت دو هزار چشم گریانمی خواهم ت بمان ، می جویمت مروسرگشته ام چو باد ، می خواهمت بمان
چه قدر قشنگ... چه قدر قشنگ... چه قدر قشنگ... شعر و صدا و موسیقی...
خیلیییییییییی شعرتو دوس دارم .علیرضا کلیایی تکی
نسخه موبایل
Copyright © 2016-2019 By MyRitm. MyRitm Team