به عکست خیره میشم بلکه اروم شم
تو بی اینکه بخوای دنیای من بودی
داره با گریه قسمت میشه تنهایی
چی میشد چند روزی جای من بودی...
تا بودی زندگیم از خنده های تو
تا بودی لحظه هام از عطر تو پر بود
نمیدونستم اینجوری تموم میشه
ته این قصه خارج از تصور بود...
ته این قصه دنیامو بهم ریخت
ته این قصه رویای منو کشت
تو دل کندی و من راهی ندارم
به جز کوبیدن دیوار با مشت...
تو میدونی چقد از دوری دلتنگم
تو تنهاییمو خیلی وقته حس کردی
به عکست خیره میشم بلکه آروم شم
به عکست خیره میشم بلکه برگردی...
هنوز از چشم تو دنیامو میبینم
شبیه قاب عکسام از تو لبریزم
شاید دلواپس گلدونامون باشی
نباش تا وقتی که من اشک میریزم...
کنارت وقتی بودم دنیا با من بود
تو نیستی چیزی جز کابوس با من نیست
تو که تنهام گذاشتی تازه فهمیدم
ته این قصه تاریک روشن نیست...
ته این قصه دنیامو بهم ریخت
ته این قصه رویای منو کشت
تو دل کندی و من راهی ندارم
به جز کوبیدن دیوار با مشت...