متن ترانه ساعت (فقط یه کم چای واسه من بریز) رضا یزدانی (متن آهنگ) : ساعت (فقط یه کم چای واسه من بریز) ساعتا رو به عقب برگردون ، اگه فرصتی هنوزم مونده بگو توو گذشته چی میبینی ، که از آینده تو رو ترسونده ساعتا رو به عقب برگردون ، اون همه خاطره رو پیدا کن پشت این همه شب تکراری ، یه جهان تازه رو من وا کن من هنوزم زخمی خاطره ام، جز تو هیچکس رو دلم مرهم نیست اسمتو صدا زدم وقتی که ، حتی اسم خودمو یادم نیست همه ی امیدمی این روزا ، که نجاتم بدی از این زندون تو فقط اگه بخوای میتونی ، ساعتا رو به عقب برگردون نمیشه زمین خورد و گریه نکرد به دادم برس بهترین نارفیق هنوزم به دستای تو قانعم هنوز عاشقم، با یه زخم ِ عمیق تو این روزهای ِ سیاه و کسل تنم خیسه از حس بارون شدن تورو جون هرکی که بهش مومنی فقط امشب و حرف رفتن نزن تو این روزهای سیاه و مریض فقط یه کمی چای واسه من بریز! میدونم! همیشه بدهکارتم میدونی؟ نمیشه فراموش کرد من از بس که تو خوابتم زخمی ام نمیشه که کابوسمو گوش کرد نمیشه که این وحشت و دوره کرد نباشی، نمونی، نخندی... بری یه عمری جنون و تحمل کنم به دیوونگیم دل نبندی... بری تو سیگارو خاموش کن تا بگم چطور میشه با گریه هم دود شد چطور میشه با خنده هم زخم خورد چطور میشه با عشق نابود شد شبایی که میترسم از فکرهام همیشه هوا خیس و بارونیه یه زن با جنونش به من یاد داد که عاشق شدن قبل ویرونیه! تو این روزای سیاه و مریض فقط یه کمی چای واسه من بریز
| | |