نیلوفر لاری پور یکی از ترانه سراهای پرکار دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد است، اما چند سالی است که بیشتر در زمینه آموزش و تربیت جوانان علاقه مند به حیطه تخصصی کارش فعالیت می کند. به زودی هم دور جدیدی از کارگاه های ترانه اش آغاز خواهد شد. برای اطلاع از جزئیات کارگاه «آوا» به سراغ «نیلوفر لاری پور» رفتیم و دقایقی را با او هم کلام شدیم. بخش پایانی گفتگو هم به فعالیت های شخصی این ترانه سرای با سابقه اختصاص داشت و شنونده برخی گلایه های او هم بودیم. گلایه هایی که به آهنگسازان و خواننده ها، همکاران نیلوفر لاری پور و البته رسانه ها مربوط می شد.
*کمی در مورد کارگاه «آوا» و جزئیاتش برای ما توضیح دهید.
من پیش از این هم کارگاه هایی داشتم وبیشترین سؤالی که در این رابطه از من پرسیده می شد این بود که مگر شعر و ترانه هم آموختنی است؟ پاسخ من این بود: "بله، آموختنی است... مثل نقاشی، مجسمه سازی و خبرنگاری و هزاران هنر و حرفه دیگر. هرکسی استعداد و زمینه ای دارد و باید مسیر مناسب را بشناسد. اینگونه نیست که بگوییم هنر و احساس را می توان به کسی یاد داد بلکه باید در کسی که زمینه آن را دارد، پرورش داد. من این کارگاه ها را در جای دیگری داشتم و دوستان زیادی هم شرکت داشتند. خوشبختانه کیفیت ترانه آنها به حدی رسید که یک مجموعه ترانه به نام «از اینجا به بعد» چاپ کردیم و این مجموعه شامل آثار بچه های کارگاه من بود. از دل آن مجموعه چند اثر هم انتخاب و خوانده شد و همین که کار آنها مورد توجه قرار گرفت برای من مهمترین بخش ماجرا بود. آن کارگاه ها ادامه پیدا نکرد و به دلیل متقاضیان زیاد، امکان برگزاری در محل قبلی وجود نداشت. آقای «امیرعلی نبویان» در کارگاه آوا کلاس داستان نویسی داشتند و پیشنهاد دادند که من هم در آنجا، کلاس های خودم را برگزار کنم. در کارگاه آوا کلاس های متعدد کارگاهی نظیر نمایش نامه نویسی، بیان، تئاتر، داستان نویسی، بازیگری و... برگزار می شود و اساتید معتبری در آنجا فعالیت دارند. هدف ما این است که از نیمه دوم فروردین، کلاس ها را آغاز کنیم. اما یک تفاوت در کارگاه ما وجود دارد و آن هم این است که یک کارگاه مجازی هم داریم. همیشه برخی از دوستان شهرستانی گلایه داشتند که چرا در شهرستان ما کارگاه ترانه برگزار نمی شود. این دوستان می توانند آثار خود را از طریق ایمیل ارسال کنند. من و بچه های دوره های گذشته این کارگاه که اکنون توان نقد را دارند، ترانه های دوستان را بررسی می کنیم و از طریق ایمیل به آنها پاسخ می دهیم. خلاصه ای از مطالبی را هم که در کارگاه ارایه شده را در هر هفته برایشان ارسال می کنیم. معرفی منابع مرتبط، پاسخ به سوالاتشان هم از برنامه های کارگاه مجازی است. زمانی که در شبکه های اجتماعی از من نظر می خواهند، امکان بررسی تک تک ابیات شعر آنها وجود ندارد. اما از طریق کارگاه مجازی، شعر آنها کامل خوانده و نقد می شود. با توجه به سطح، سن و تجربیات فرد متقاضی پاسخ می دهیم.
*این کارگاه مجازی هم شهریه جداگانه دارد؟
طبیعتا برای حضور در هر کارگاه باید هزینه ای را پرداخت کنند. زیرا این هم یک کلاس است که برای آن زمان صرف می شود. اما میزان شهریه با آنها که در کلاس های حضوری شرکت می کنند تفاوت دارد، اما کیفیت هم متفاوت است. در کارگاه مجازی فقط شعر خودتان نقد می شود اما در کارگاه حضوری، درباره نکات اشعار نفرات دیگر هم اطلاعاتی را کسب می کنید. همچنین می توانید در نقد و بررسی هم دخیل باشید. یکی از آیتم های کلاس های من این است که زمانی را برای شعرخوانی اختصاص می دهم. یعنی یک کتاب را در اختیار افراد قرار می دهم و از آنها می خواهم که فقط بخوانند. متاسفانه مشکل نیمی از شاعران ما این است که درست خواندن شعر را بلد نیستند. طبیعتا کسانی که در کلاس های مجازی حضور دارند از مسائل زیادی بی بهره هستند اما شعر آنها نقد می شود و آثارشان نسبت به گذشته متفاوت خواهد بود.
*ترانه سراهای زیادی در طول سال کارگاه های ترانه مختلفی برگزار می کنند، اما کلاس ها و نحوه آموزش شما با سایرین چه تفاوتی دارد؟
من در کلاس های دوستان دیگر حضور نداشته ام و نمی دانم که چگونه تدریس می کنند. اما برگزاری کارگاه ترانه توسط برخی ترانه سراها خنده دار است! زیرا هنوز خودشان اصول ابتدایی شعر را بلد نیستند. این نکته را در مورد افرادی نظیر «یغما گلرویی»، «بابک صحرایی»، «امیر ارجینی» یا «حسن علیشیری»، «زهرا عاملی» و «حسین غیاثی» بیان نمی کنم. زیرا خودشان را ثابت کرده اند و آنها را می شناسیم. برگزاری کارگاه ترانه توسط برخی ترانه سراها باعث می شود تا من همیشه نسبت به این کار تردید داشته باشم. اما روش کار من این گونه است که دوستان ابتدا انتخاب می شوند و همه متقاضیان را نمی پذیریم. زیرا هشتاد درصد کسانی که قصد ثبت نام دارند چیزی درباره ادبیات و ترانه نمی دانند. در کشور ما اکثر مردم تصور می کنند که شاعر، عکاس و مدل هستند! و باید به آنها گفت که آن گونه که فکر می کنید، نیست. ممکن است دو یا سه کلاس با سطوح مختلف داشته باشیم و حتی امکان دارد شاعرهایی در این کارگاه شرکت کنند که بخواهند نکات جدید یاد بگیرند. شاید جالب باشد بدانید که برای کارگاه مجازی، از آمریکا هم متقاضی داشتیم. چند خواننده هم تا کنون ثبت نام کرده اند که دوست داشتند در مورد تفاوت های اشعار و ارتباط شعر با ملودی اطلاعات بیشتری کسب کنند. یک امتیاز خوب کلاس ها این است که ما در کنار کارگاه ها یک استودیو ضبط داریم. شاید پس از گذشت زمان بتوانیم، ترانه های خوب هنرجویان را در همان مکان آهنگسازی و ضبط کنیم ونمونه های خوبی برای ارائه به خواننده ها داشته باشیم. البته هیچ کارگاه و کلاس و مدرسی، وظیفه ندارد که برای هنرجوهای خود کار پیدا کند ولی ما نهایت تلاشمان را می کنیم که ترانه دوستان جوان را به مرحله اجرا برسانیم. به هر حال هر کسی که تدریس می کند از ورود هنرجوی خود به حیطه مورد علاقه اش خوشحال می شود.
*این صحبت شما کاملا درست است اما حقیقتا طی سال های اخیر هیچ ترانه سرایی را ندیده ایم که خروجی یک کارگاه ترانه باشد.
کارگاه های ترانه دو یا سه سال است که برگزار می شود و هنوز هنرجوهای آنها به مرحله ای نرسیده اند که بخواهیم نتیجه کارشان را ببینیم. من درباره هنرجویان خودم با جرات می گویم که آینده خوبی در انتظارشان است، اگر کمی همت داشته باشند.
*کلاس ها چند جلسه است و آیا ادامه دار خواهد بود؟
صد در صد این دوره ها ادامه خواهد داشت. سری جدید هشت جلسه سه ساعته است. اما بارها دیده ام که یک کارگاه ما تا شش ساعت هم ادامه داشته است. دلیل طولانی شدن هم این است که شما راجع به علایق خود صحبت می کنید. کلاس درس نیست که کسی بخواهد از آن فرار کند و طبیعتا هرکسی که بیشتر شعر بخواند و بشنود و برایش جذابیت بیشتری دارد.
*از فعالیت های شخصی خودتان چه خبرهایی برای ما دارید؟
من خیلی کم کار می کنم و دوست دارم از فضای موسیقی پاپ دور باشم. زیرا از دوستان آهنگساز و خواننده خودم کم لطفی های زیادی دیده ام. صمیمی ترین دوستان خواننده و آهنگسازی که دارم هر بار که من را می بینند می گویند که چرا ترانه ای را در اختیار ما قرار نمی دهی اما خیلی زود فراموش می کنند. برای این دوستان، عادت شده که ترانه سرا باید چند مرتبه با آنها تماس بگیرد و بگوید که کار من چه شد. من این کار را حتی در شروع کار خودم هم انجام نداده ام و در آینده هم انجام نمی دهم. چندی پیش یک آهنگساز جوان با من تماس گرفت و گفت که چرا شعری که می گویی، اول آن را برای من نمی خوانی؟ ابتدا شعر را برای من بخوان و اگر دوست داشتم انتخاب می کنم و اگر دوست نداشتم در اختیار دیگران قرار بده. بعدا متوجه شدم هشتاد درصد کسانی که با او کار می کنند همین روال را دارند. برخی از دوستان ترانه سرا آنقدر شأن و احترام خود را زیرپا می گذارند که دیگران برای سایر ترانه سراها هم ارزشی قائل نمی شوند. در این سالها چندین دوست خواننده و آهنگساز از من ترانه گرفتند و منتظر بودند که بارها با آنها تماس بگیرم و پیگیری کنم ولی این اتفاق رخ نداده و نخواهد داد. در حال حاضر مشغول همکاری با آقای «صادق مقصودی» هستم که خواننده آلبوم اولی است. ایشان خواننده خوبی است، من به همراه بابک صحرایی مشغول کار روی این آلبوم هستیم. تک آهنگ «بی خداحافظی» با صدای «علی شوکت» در سال 93 با ترانه من منتشر شد. یک ترانه به نام «وقت اضافی» در اختیار «مانی رهنما» قرار داده ام که آهنگسازی شده و قول داده که تنظیم را هم سریع انجام بدهد و نمی دانم که چقدر باید به قولش اعتماد کنم اما مطمئنم که ترانه دوست داشتنی خواهد شد. کتاب جدیدم یعنی «عسل و فروردین» تازه منتشر شده و در نمایشگاه کتاب به دوستان عرضه می شود.
کتابی که خیلی دوست داشتم بیشتر به آن پرداخته شود "گندم و سیب و دروغ" است ولی متاسفانه آن طور که باید و شاید معرفی نشد. "گندم و سیب ودروغ" مجموعه ترانه های چهل ترانه سرای زن است که نه آن چهل بانوی ترانه سرا اهل تبلیغات بودند و نه اینکه رسانه ها درباره اش نوشتند، سایت های موسیقی هم اصلا نیامدند بپرسند که چرا چهل زن ترانه سرا آثار خود را ارائه کردند و اصلا هدف از چاپ این مجموعه چه بوده است.
*کتاب "عسل و فروردین" توسط کدام انتشارات روانه بازار شده است؟
این مجموعه شعر سپید چندی پیش از چاپخانه به دستم رسید و انتشارات «فصل پنجم» ناشر آن است. اما احتمالا پخش آن به پس از ایام عید یا نمایشگاه کتاب موکول خواهد شد. قبلا مجموعه شعر سپید «اگر تا هفت بشماری» را داشتم که سال گذشته توسط همین انتشارات به دست مخاطبان رسیده بود.
*اغلب چهره های فعال نسل اول موسیقی پاپ به دلایل مختلف از عرصه رقابت دور افتادند. یکی از این دلایل سخت گیری بیش از حد آنها بود که باعث این اتفاق شد. فکر می کنم این انتقاد را باید به نسبت به شما هم وارد کنیم که سخت گیری های زیادی که دارید باعث می شود حضور پررنگی در آثار تولیدی نداشته باشید.
اصلا سخت گیری نیست. در حال حاضر عرضه بیشتر از تقاضا است و اگر یک جستجوی کوچک در فضای مجازی داشته باشید متوجه می شوید که بیش از هزاران ترانه سرا در کشور داریم. این افراد ترانه تولید می کنند و ترانه را با هر ترتیبی به آهنگساز می دهند. تماس می گیرند و التماس می کنند و یک سری خدمات هم دارند. در مورد جزئیات فعالیت برخی آقایان و خانم های ترانه سرا صحبتی انجام نمی دهم. طبیعتا یغما گلرویی با آهنگساز و خواننده تماس نمی گیرد که شعر من را بخوان. نمی گوید که امشب مهمانی داریم در منزل ما و تو هم بیا. نمی گوید که شمال برویم و در ویلای من چند کار بسازیم و ارتباطاتی هم دارم. ترانه سراهای موفق آن دهه چون برای خود شأن و اعتباری قائل می شوند حاضر نیستند برای خوانده شدن ترانه ای که دارند به هر خفت و خواری تن بدهند. برخی هم عین ابوعلی سینا یک پوشه زیر بغل دارند و از این استودیو به آن استودیو می روند. جالب است که ترانه ای به یک نفر می دهند و شخص دیگر می گوید که عین فلان ترانه را می خواهم. در دفتر همان طرف می نشینند و عین همان ترانه دلخواه را می نویسند. در همین بازی های ریز همین افراد به جایی می رسند که برای خودشان دفتر و دستگاهی راه می اندازند. برخی از آنها هم تا پایان عمر همین رویه را ادامه می دهند. این افراد در اکثر آلبوم ها هستند ولی کسی آنها را نمی شناسد و کاری به کارشان ندارند. این دوستان نهایتا یک عکس با فلان موزیسین می اندازند یا در کنسرت فلان خواننده عکس می گیرند. آهنگسازان آن نسل هم اینگونه هستند. الان «محمدرضا چراغعلی» کجاست؟ «داریوش تقی پور» کجاست؟ «بهروز صفاریان» چه می کند؟ فقط گاهی چند اثر از این افراد که به عنوان نمونه اشاره کردم منتشر می شود. این افراد هم برای خودشان حد و مرزهایی را قائل می شوند.
*و برنامه تان در سال 94 ؟
کار می کنم ... برنامه می سازم، در مطبوعات هستم، شعر و ترانه می نویسم و از همه مهم تر کارگاه های ترانه ام را دارم.