«حاجیلیتو» امسال توانست با یک نگاه درست به مخاطب موسیقی در کشور، مسیر جدیدی را در دوران هنری اش رقم بزند. توجه مخاطبان موسیقی به کنسرت هایی که تحت عنوان «بمب انرژی» از سوی این خواننده برگزار می شد، باعث شد او با فاصله گرفتن از کنسرت های خسته کننده و تکراری بازار، خودی نشان دهد و به انتخاب خیلیها تبدیل شود. همه این اتفاقات باعث شد آخر سالی سراغی از جناب «بمب» بگیریم و کمی سر به سرش بگذاریم. با او به عنوان انرژیک ترین خواننده سال گپ زدیم.
* امید حاجیلی با یک روند و استراتژی مشخص وارد حوزه خوانندگی شد. روندی که سالها پیش در آلبوم «آلگرو» با موسیقی آمریکای لاتین به آن ورود کرده بود. این استراتژی از نگاه خود امید حاجیلی چگونه است؟
به هر حال من سالهای زیادی در این حوزه فعالیت کرده ام و فكر كنم مخاطب شناسی بدى نداشتم. من درس موسیقی را خوانده ام و تحصیلاتم هم در همین حوزه است. به همین دلیل خیلی خوب می توانستم در این باره نظر بدهم و بررسی درستی داشته باشم. البته من هنوز هم از آن رویه آغازين و موسیقی آمریکای لاتین پیروی می کنم و به آن علاقه دارم. همین باعث شده بتوانم در یک مسیر متفاوت پیش بیایم.
* هر کسی که در کنسرت های امسال تو بوده، یک سوال مشخص دارد. اینکه تو واقعا پیش از روی صحنه آمدنات، «اورانیوم غنی شده» خوردهای که انقدر پر انرژیای؟! واقعا این همه انرژی از کجا میآید؟ یک نفر مگر چقدرمی تواند انرژی داشته باشد؟
هر کس برای انتخاب کنسرتی که می خواهد برود، اولویت هایی دارد. خیلی ها برای این به کنسرت من می آیند تا حالشان خوب شود. من اعتقاد دارم کنسرت باید حال آدم را خوب کند و سرشار از انرژى مثبت باشد. شما این سوی ماجرا را هم ببینید که خود من هم از اینکه سالن اجرای برنامه ام تا این حد انرژی خوب می گیرد حال خوبی دارم و باعث می شود انرژی من هم چند برابر شود.
* بعد کنسرت هایت چطور؟ چیزی برای خودت باقی می ماند؟
رو به موت ام. یعنی نای بلند شدن و رساندن خودم به منزل را هم ندارم. یعنی صد در صد انرژی من روی صحنه است و همه آن را خرج می کنم تا مخاطبانم حالشان خوب باشد، ولى سعى مي كنم تا جایی كه جان دارم حواسم به همه باشد كه كسى از خستگى من موج بدى نگيرد ، مخصوصأ موقع عكس گرفتن با آن عزيزانى كه لطف مي كنند و با كلى مشكلات خودشان را مي رسانند به پشت صحنه . * راستی این لقب «حاجیلیتو» اصلا از کجا آمد؟ آن اوایل که آثارم منتشر می شد، خودم را با همین نام معرفی می کردم و به سبک موسیقی آمریکای لاتین شروع می شد که باعث شد این لقب با من بماند.
* تو نماد خواننده هایی هستی که برای رسیدن به موفقیت تلاش وافری داشتی و یک استراتژی درست بود که باعث شد بتوانی مسیرت را به خوبی پیدا کنی. حالا این مسیر و ادامه این روند خیلی باید با سیاست و درست انتخاب شود.
مهم ترین نکته این است که من یک آلبوم ( آلگرو ) دارم و نود درصد کسانی که به کنسرت های من می آیند، آن آلبوم را نشنیده اند! خیلی هایشان اصلا نمی دانند من آلبوم رسمی دارم و به خاطر همین است که آن استراتژی که می گویی اهمیت بیشتری پیدا می کند. من با تک قطعات و انتخاب یک ژانر و سبک خاص قدم جلو گذاشتم و پیش آمدم.
* ولی رویه کنونی بازار موسیقی اینگونه نیست و شدت تقلیدها و تاثیر پذیری از خواننده های مختلف باعث شده خیلی ها همان اول راه وارد چاه تکرار شوند و از سوی مخاطب پس زده شوند.
یکی از مهم ترین ضعف ها این است که نسبت به کاری که انجام می شود آگاهی وجود ندارد و تقلید زیاد شده است. این تقلید واقعا خیلی چیزها را نابود می کند. یعنی وقتی یک نفر کاری را انجام می دهد و موفق می شود، به دنبال او همه فکر می کنند که اگر آن کار را انجام دهند حتما موفق می شوند. این مسئله شاید به ندرت جواب بدهد ولی اصلا چیز خوبی نیست. چون آگاهی و علم نسبت به کاری که انجام می شود وجود ندارد. در حال حاضر خیلی ها که در بخش موزیک پاپ کار می کنند موزیک نمی دانند یا سطح دانش آن ها در این بخش زیاد نیست و این یکی از دلایلی است که من به جرات توانستم از آن استفاده کنم. موزیک شاد و شش و هشت و انرژیک کار کردن در ایران همیشه مورد هجوم است.
* این هجوم بیشتر از سوی چه کسانی ست؟
این هجوم بیشتر از طرف خودی هاست. یعنی خود کسانی که در این رشته فعالیت می کنند. ولی یکی از دلایلی که من می توانم این کار را انجام بدهم و با اعتماد به نفس هم انجام می دهم، پشتوانه ای است که دارم. اگر من هم تحصیلات موسیقی نداشتم یا رزومه این چنینی نداشتم و موزیسین این مدلی نبودم، خودم ساز نمی زدم و قصد داشتم در موزیک اين چنينى فعالیت کنم، شاید جرات نمی کردم چنین کاری بکنم. یکی از دلایلی هم که فکر می کنم طرفدارهایم به من لطف دارند و از من حمایت می کنند این است که متفاوت کار می کنم وحداقل ادای کسی را در نمی آورم.
* کمی هم درمورد آلبوم جدیدت صحبت کنیم. اوضاعش در چه حالی است؟
من درمورد آلبومم حرف نزدم بخاطر اینکه کارهای آن را کم کم پیش می برم و بیشتر حجم کار آن روی دوش خودم هست. مثل همیشه آهنگسازی و تنظیم و حتی در بخش ترانه، خودم هم فعال هستم. چون بیشتر حجم کار را خودم انجام می دهم پس کار خیلی سخت میشود . حالا باز شانسی که آوردم این است که با دوستانم حميدرضا مرادى ومحمدرضا مرادى یک استودیو زده ایم که ضبظ و میکس و مستر کارها را با دوستان در این استودیو انجام می دهیم. اگر این دوستان هم در تیم آلبوم من نبودند خودم باید اين بخش کارهای آلبوم راهم انجام می دادم که واقعا کارم سخت میشد. خلاصه چون فرایند آلبوم بیشتر روی دوش خودم است و سرم هم خيلى شلوغ است هميشه ، کمی اوضاعش پیچیده است.
* پس آلبوم می رود برای اواسط سال بعد...
فکر نمی کنم. یعنی تمام تلاشم را می کنم که سریع تر جمعش کنم چون مجوزها تقريبا آمده است و کارهای موزیک هم انجام شده است و تنظیم 2-3 قطعه مانده است. یعنی اگر بتوانم خودم را به قرنطینه ببرم فکر می کنم سریع بتوانم جمعش بکنم. فکر می کنم آلبوم من خوب جواب بدهد.
* چون جامعه امروز ما اینگونه فضاها را می طلبد چنین نظری داری؟
در آلبومم چند کار با فضای آرام تر هم گذاشته ام که یک کم در تنهایی های مردم هم باشم. ولی آن آثار هم باز به مدل خودم است و نه به گونه ای که خیلی مرسوم است.
* در بخش پایانی صحبت هایت می خواهم درمورد مهمترین اتفاقات سال 93 حرف بزنیم.
در مورد «هایلایت»هایی که در سال گذشته در جامعه موسیقی اتفاق افتاد وبیشتر از بقیه اتفاقات دیده شد. من خیلی حافظه خوبی ندارم ولی موضوع این است که علاوه بر اتفاقاتی مثل فوت مرتضی پاشايى عزيز و نیما وارسته نازنين که خیلی ناگوار و ناراحت کننده بود، چیزی که برایم خیلی ناراحت کننده شد لغو شدن کنسرت محسن شریفیان در بوشهر بود. از این اتفاق واقعا تعجب کردم. من حتی می خواستم خودم برای این کنسرت بلیت بگیرم و بروم بوشهر براي لذت بردن از كنسرت و خیلی ناراحت بودم از اینکه نتوانستم بروم. ولی بعد از آن گفتم خوب شد ما نرفتیم وگرنه ما هم آنجا از روی ناراحتى چیزی می گفتیم و بعدا داستان می شد. این اتفاق از آن لحاظ برایم عجیب بود که به هر حال هر کسی مهم ترین و بهترین اجرایش در زادگاهش انجام می شود. مخصوصا یکی مثل محسن شریفیان و گروه بی نظیرش ( ليان ) که همیشه گفته ام افتخار موزیک ایران هستند. آنها موزیک محلی کار می کنند و در بیشتر فستیوال های جهانی حضور دارند. آن موضوع اتفاق ناراحت کننده ای در سال 93 برای من بود. ای کاش این سیستم به مرحله ای برسد که حداقل قبل از لغو، اجازه کنسرت ندهند. مگر می شود یکی اجازه بدهد و دیگری اجازه ندهد؟ واقعا کاش قبل از اینکه به این مرحله برسیم و روحیه هنرمند و مخاطبانش به هم بریزد قبل آن بدون سر و صدا اجازه ندهند . مثلا امید حاجیلی می خواهد در فلان جا کنسرت بدهد بگویند اجازه نمی دهیم و ما هم می گوییم خیلی ممنون؛ خداحافظ ، اينجورى شرايط خيلى بهتر است تا اين وضع ...
*و صحبت های پایانیات
من خیلی خوشحال هستم که از هر لحاظ و در هر سطح توانایی که هستم لطف خدا شامل حال من شده است . بخاطر زحمتی که کشیده ام و سلامتی که دارم و از همه مهم تر بخاطر طرفدارانی که دارم و روز به روز بیشتر می شوند خدارا شکر می کنم. به نظرم امروزه مخاطبان موسیقی دنبال ایدئولوژی خواننده ها و موزيسين ها و همه هنرمندها هستند. یعنی به این دلیل طرفدار من هستند که احساس می کنند که من امید حاجیلی به دنبال انرژی مثبت هستم و می خواهم حالشان خوب باشد و علاوه بر صدا و آهنگها ، سبك كارى و نوع نگاه و فكر من را مي پسندند . خوشحالم از اینکه در مرحله ای از زندگی ام هستم که می توانم این حال خوب را انتقال بدهم و در شادى و حال خوبشان شريك باشم ، این از همه چیز برایم مهم تر است. تمام تلاشم را می کنم که «جوگیر» نشوم، چون این برایم خیلی مهم است. خیلی از خواننده ها را دیدم که جوگیر شده اند و از كجا به كجا رسيدند و فراموش کردند و متوجه نشدند که چى شد كه به اينجارسیدند يا اگر هم متوجه شدند ديگر دير شده بود . از دوستان نزدیکم همیشه می خواهم که این قضیه را به من گوشزد کنند و هرجا که دیدند به من بگویند و من ترمز را بکشم. تمام تلاشم را می کنم و امیدوارم که بتوانم اینگونه پیش بروم و همه از من راضی باشند.