«شهرداد روحانی» روز شنبه در دو سانس در برج میلاد روی صحنه میرود. او قرار بود در این برنامه؛ قطعهی «پیتر و گرگ» اثر آهنگساز شهیر روسی «سرگئی پروکفیف» ... .
«شهرداد روحانی» روز شنبه در دو سانس در برج میلاد روی صحنه میرود. او قرار بود در این برنامه؛ قطعهی «پیتر و گرگ» اثر آهنگساز شهیر روسی «سرگئی پروکفیف» را برای اولین بار در ایران به اجرا کند و «مهتاب کرامتی» به عنوان راوی در آن حضور داشته باشد که این اتفاق رخ نداد. پروسهی مجوز بیش از آنکه انتظار میرفت؛ طول کشید و به همین خاطر، اجرای آن برنامه امکانپذیر نشد. «روحانی» اما رپرتواری متفاوت برای اجرای اخیرش درنظر گرفت و اجرای «پیتر و گرگ» را به آیندهای نزدیک موکول کرد. او در این برنامه، تعدادی از قطعاتش را برای اولین بار در ایران اجرا میکند. علاوه بر آن، خودش رهبری ارکستر را در بخش اول برعهده دارد و در بخش دوم به عنوان نوازندهی پیانو روی صحنه خواهد رفت، قطعاتی که از جملهی آنان میتوان به آثاری چون «رقص عذرا»، «رقص بهار»، «ابدیت»، «اصفهان» و غیره اشاره کرد. آثاری که پیش از این و به دنبال اجرا در امریکا با ارکستر بزرگ، در ایران در قالب آلبوم «نسیم بهاری» منتشر شده و با استقبال کمسابقهای مواجه شدهاند. آخرین حضور روحانی به بهمنماه سال گذشته بازمیگردد که به مدت دو شب در تالار وزارت کشور به اجرای برنامه پرداخت. در آن برنامه، کنسرت در دو بخش اجرا شد؛ در بخش اول قطعاتی از ساختههای روحانی به همراه قطعات محلی و در بخش دوم، قطعاتی از موسیقی فیلمهای برتر جهان به اجرا آمدند.
گویا رپرتوار کنسرتی که در پیش دارید، به شکل کامل تغییر کرده است؛ این تغییر علت خاصی داشته است؟
دلیل مشخص آن به این خاطر بود که مراحل اداری کار ما طول کشید و در حالی که چهار یا پنج روز بیشتر به زمان برگزاری کنسرت نمانده بود؛ توانستیم مجوز کار را بگیریم؛ این ناهماهنگی مهمترین دلیلی بود که رپرتوار متفاوتی را برای اجرا در نظر گرفتیم. تمام قطعات این برنامه از ساختههای خودم هست، ضمن اینکه برای نخستین بار در آن به اجرای پیانو خواهم پرداخت؛ فکر میکنم شاید برای مخاطبان جذاب باشد که برای اولین بار در یکی از برنامههای من نوازندگی پیانو را ببینند؛ البته در بخش اول ارکستر را نیز رهبری خواهم کرد.
با این اوصاف تکلیف قطعهی «پیتر و گرگ» چه خواهد شد؟
امیدوارم که در برنامهی آینده پیتر و گرگ را اجرا کنیم؛ به خاطر اینکه سالگرد تولد آهنگساز شهیر روسی «سرگئی پروکفیف» است و تمام جهان برنامههای متعددی در همین خصوص دارند و در این برههی زمانی لااقل یک قطعه از او را اجرا میکنند.
فکر میکنید این اتفاق چه زمانی رخ خواهد داد؟
به زودی، شاید همین ماه آینده مقدمات اجرای این اثر را فراهم کنم؛ اما برای این کنسرت که روز شنبه در برج میلاد داریم، تصمیم گرفتم تمام قطعات از ساختههای خودم باشد. تعدادی از قطعاتی که در قسمت اول برنامه اجرا خواهد شد؛ به تازگی در پراگ ضبط شدهاند و در آن از تم موسیقیهای محلی استفاده و آنها را بازسازی کردهام تا به صورتی تازه اجرا شوند. این قطعات بیشتر برای سازهای زهی نوشته شده و در عین حال سه یا چهار قطعهی پیانویی نیز وجود دارد که البته من در این بخش نوازندگی نخواهم کرد و تنها رهبری ارکستر را برعهده دارم. بخش دوم برنامه، قطعاتی مردمیتر هستند و شاید مردم با آن آشناتر باشند که از جملهی آنان میتوان به قطعاتی چون رقص بهار، عذرا، سرزمین من، ابدیت و ... اشاره کرد. من در این بخش خودم نوازندگی پیانو را برعهده دارم. اصولا قطعات در بخش اول بهگونهای هستند که حتما نیاز به یک رهبر ارکستر است؛ این قطعات تاکنون در هیچکجا به صورت زنده اجرا نشده و تنها ضبطی از آنان انجام شده که خوشبختانه با نظر مثبت کسانی روبهرو شده که آن را شنیدهاند؛ درحالی که ارکستر در قسمت دوم برنامه میتوانند دنبال پیانو بروند؛ چون همانطور که گفتم این قطعات چندان پیچیده نیست؛ این برنامه سالها در خارج از ایران و در امریکا؛ آسیای شرقی و اروپا اجرا شدهاند؛ اما در ایران تاکنون اجرای زندهای از آن صورت نگرفته است.
برای نوشتن این قطعات از چه تمهای محلی استفاده کردهاید؟
سه یا چهار قطعه از تمهای محلی از جاهای مختلف استفاده شده است که از جملهی آنان میتوانم به دختر بویر احمری، قطعهی عزیز جون و ... اشاره کنم.
شما به این مساله اشاره کردید که در قسمت دومِ برنامه قطعاتی اجرا خواهد شد که برای مخاطب عام قابل درک است. به نظر میرسد که این روش شما در رهبری ارکستر و آهنگسازی است و این در حالی است که معمولا فعالانِ عرصهی موسیقی کلاسیک توجهی به مخاطب عام ندارند.
البته در این قطعات نیز کلیهی قواعد موسیقی کلاسیک و ارکستراسیون رعایت شده؛ اما معمولا هدف من در آهنگسازی این است که بتوانم با مخاطبم ارتباط عاطفی برقرار کنم؛ این به منظور نیست که کیفیت کار را پایین بیاورم - طبیعتا کیفیت همیشه باید بالا باشد- ؛ اما میتوان اثری ساخت که در عین حال که قواعد موسیقی و فرم در آن رعایت شده باشد؛ بتواند شنوندهی عادی و غیر متخصص را نیز به خود جلب کند. تمام آهنگسازان دنیا به ایان مساله توجه دارند، چون ما برای خودمان که موسیقی اجرا نمیکنیم؛ اگر قرار بر این بود؛ در اتاقمان را میبستیم و این کار را انجام میدادیم. من آهنگ میسازم و رهبری ارکستر میکنم تا مردم آن را بشنوند و دوست داشته باشند.
فکر میکنید اصلا مردمی که نگاهی تخصصی به موسیقی ندارند، میتوانند با موسیقی کلاسیک ارتباط برقرار کنند؟
من سالهاست در خارج از ایران به سر میبرم و میتوانم به جرات بگویم که این سبک موسیقی حتی در جوامع غربی که مهد آن است هم دیگر مانند گذشته مخاطب ندارد و ارکسترها برای پرکردن سالنهایشان با مشکلاتی مواجه هستند؛ ضمن اینکه معمولا افرادی با سنین بالا مخاطبان این نوع موسیقی هستند. البته وقتی یک رهبر ارکسترِ جهانی برنامهای را اجرا میکند، طرفدارانش برای دیدن اجرای او به سالن میآیند. در حال حاضر ارکستر فیلارمونیک وین که یکی از معدود ارکسترهای درجه یک دنیاست، موسیقی فیلم اجرا کند؛ این اتفاق برای بسیاری دیگر از ارکسترهای دنیا رخ داده و برای مثال قطعاتِ آهنگسازان شناخته شدهی فیلم مثل «جان ویلیامز» را سیدی و دیویدی کردهاند یا نوعهای دیگر موسیقی را هم تجربه میکنند تا مخاطب را جذب کنند. طبیعتا باید شنونده یک آشنایی حداقلی با این نوع موسیقی داشته باشد. این نوع موسیقی مثل شعر کلاسیک است که به هر حال کسی که میخواهد آنها را بخواند باید یک الفت و نزدیکیای با آن احساس کند. این مساله در موسیقی هم صدق میکند؛ خیلیها ممکن است بتواند خیلی راحت و سریع با موسیقی پاپ ارتباط برقرار کنند؛ اما موسیقی کلاسیک نوعی دیگر است و هر اندازه که مخاطب با آن آشنایی بیشتری داشته باشد، از آن بهرهی بیشتری میگیرد؛ به همین خاطر است که باید مردم را با این نوع موسیقی آشنا کرد؛ اما در عین حال من معتقدم هیچ اجبار و نفعی در این نیست که شما حتما و الزاما با این نوع موسیقی آشنا باشید و اگر موسیقی کلاسیک یا نوابغ بزرگ این رشته را بهتر گوش دهید؛ آدم بهتری میشوید. ضمن آنکه باید این مساله را پذیرفت که اقبال مخاطب به موسیقی در کشورهای مختلف متفاوت است. جوامع اروپایی خصوصیات خاص خودشان را دارند و در این میان ممکن است جوامع دیگر چندان به آن اصول پایبند نباشند؛ به همین علت است که من زمانی که قرار است در ایران به اجرای برنامه بپردازم؛حتما رپرتوار متفاوتی از یک کشور اروپایی یا آسیای شرقی اجرا میکنم.
با وجود علاقهاتان به جذب مخاطب عام؛ چرا از وکال بهره نگرفتهاید؟
من همیشه اعتقاد دارم اگر موسیقی درست نوشته باشد؛ لازم نیست که یک بعد دیگر هم به آن اضافه شود. نه اینکه آن بد باشد؛ اما به عنوان یک ضرورت مطرح نیست. ممکن است قطعاتِ آوازی هم بنویسم؛ چون من مدام در حال نوشتن و بازسازی دوبارهی قطعات گذشتهام هستم.