پرواز همای ۲۰ و ۲۱ خرداد ماه سال جاری، در کنسرتی با عنوان «سرزمین بیکران» و با همراهی ارکستر «پرواز» در تالار بزرگ وزارت کشور روی صحنه خواهد رفت. اجرای اثاری از خود همای و شاعران سرشناس ایرانی با ارکستر بزرگ سمفونیک پرواز، محتوای اصلی این برنامه هستند.
همای در این سالها، برنامههای متعددی در ایران و خارج از کشور با همراهی گروه موسیقی «مستان»، انجام داده است. نكتهی عجیب میزان استقبال از برنامهی او در ایران بود، به شكلی كه طی 6 ساعت، تمام بلیتهای برنامهاش تمام شد و این کنسرت برای دو روزِ دیگر - ۲۲ و ۲۲ خرداد - تمدید شد. به همین بهانه با او به گفتوگو نشستهایم:
به نظر میرسد استقبالی از این كنسرتِ شما بعد از سالها دوری از فضای اجرای زنده در ایران، اتفاقِ عجیبی است. اصلا خودتان این میزان استقبال از اثرتان را پیشبینی میكردید؟
بله، خودم این ماجرا را عجیب نمیدانم، به هر حال من بعد از این سالهای طولانی به صحنه برمیگشتم و طبیعی بود كه مخاطبان از این برنامه استقبال كنند، این در حالی است كه ما برای این كنسرت، تبلیغاتِ چندانی نیز نداشتیم و هنوز بسیاری از مردم نمیدانند كه این كنسرت قرار است برگزار شود، در آن صورت مطمئن هستم كه برنامه با استقبالی بیشتر از آنچه اكنون اتفاق افتاده است، روبهرو میشد.
گویا كنسرت برای دو شب دیگر نیز تمدید شده است.
بله، از ساعت 12 پنجشنبه برنامه برای دو روزِ دیگر تمدید شد.
شما هشت سال در ایران كنسرت ندادید. چرا؟
اجرای برنامه در ایران چهار چوبهای خاص خودش را نیاز دارد كه فرصتِ و شرایط كافی برای آن نداشتم. البته در این سالها در كشورهای مختلف از امریكا گرفته تا اروپا و استرالیا و اروپای كنسرت میدادم. به هر حال از اینكه هماكنون این امكان به وجود آمده است كه بتوانم در كشورِ خودم اجرای زنده داشته باشم، افتخار می کنم
با وجود ادامه تحصیل در ایتالیا برنامههایتان در ایران ادامه خواهد داشت.
حتما؛ البته هم به اجرای برنامه در ایران و هم به تحصیلم در ایتالیا ادامه خواهم داد.
خب، این میزان استقبال نگرانتان نمیكند؟ یعنی فكر نمیكنید كه مسوؤلیتِ زیادی برایتان به وجود بیاورد؟
نگران كه به هیچ وجه. اتفاقا خوشحال هم میشوم . به هر حال غایتِ آرزوی یك هنرمند، این است كه مخاطبان و مردم كارش را دوست داشته باشند و از برنامههایش استقبال كنند، خود مخاطبان موسیقی نظم را برقرار خواهند کرد. باید تمامِ تلاشِ خودم را انجام دهم و برنامهای روی صحنه ببرم كه پاسخِ اعتماد این میزان مخاطب را بدهد.
به برنامهی اخیرتان برسیم. شما معمولا علاقه به همكاری با اركسترهای بزرگ دارید، در این كنسرت هم اركستر بزرگ سمفونیک وجود دارد، دربارهی جزییاتِ برنامه توضیح میدهید؟
در این كنسرت، یك اركستر ۷۰ نفره من را همراهی میكند که تركیبیست از چهار سازِ ایرانی ده نفر وكالیست و ۵۶ نفر ارکستر زهی و بادی چوبی و برنجی و پرکاشن به رهبری یک رهبر جوان و نابغه بنام لوریس هویان. سعی كردهام در این برنامه، قطعاتی اجرا کنم كه در آنها پیام همبستگی ملی و میهنی وجود دارد، ضمن آنكه این برنامه را به 175 شهیدِ غواصی تقدیم كردهایم كه بدونِ شك، آرامشی كه هماكنون در سرزمین بیکران ایران وجود دارد، مدیونِ جانفشانیهای آنان و دیگر شهیدانِ عزیز است. در این اجرا، از قطعاتی كه در گذشته ساخته شده و مخاطبان با آن آشنایی دارند را به همراه چند قطعهی جدید اجرا خواهم كرد. «نیما زاهدی» نیز به عنوانِ اركستر مایستر در این کنسرت حضور خواهد داشت.
این روزها استفاده از اركسترهای بزرگ، به نوعی جریان در موسیقی ایران بدل شده است، آنقدر كه كمتر میتوان آنسامبلهای كوچك را مشاهده كرد، فكر میكنید نتیجهی این نگرشِ جدید و تا حدی فراگیر در موسیقی ایران چه خواهد بود؟
استفاده از آنسامبلهای كوچك و اجرای ساز و آواز هم بخشی بسیار لازم در موسیقی ما است؛ اما من در حال حاظر به عنوانِ یك موزیسین، ترجیح میدهم كه با اركسترهای بزرگ كار كنم، هر چند كه تركیبی از موسیقی ایرانی و كلاسیك است؛ به خصوص اینكه ضرورتِ قطعاتی كه اجرا میكنم – قطعات حماسی و ملی- چنین چیزی را میطلبد.
اما به هر حال نقش سازهای ایرانی محدود است.
نوع موسیقیای كه ما اجرا میكنیم، چنین چیزی را میطلبد؛ اما مهم این است كه موسیقیای كه اجرا میشود ایرانی است، به هر حال سازها ابزار هستند. من این نوید را میدهم كه موسیقیای كه ما در این برنامه اجرا میكنیم، موسیقی نابِ ایرانی است، سازهای ایرانی نقش مهمی در برنامه دارند و در بخشی از برنامه، فقط با سازهای ایرانی اجرا خواهیم داشت.
اما بسیاری از فعالان حوزهی موسیقی سنتی با موسیقیای كه شما اجرا میكنید، مشكل دارند.
اصلا مهم نیست. خیلیها با خودشان هم مشكل دارند؛ بنابراین من هیچ پاسخی به آنها نمیدهم. شما هر كاری كه انجام دهید، باز هم با انتقاداتی روبهرو خواهید شد. ضمن آنكه فكر میكنم هر كسی حرفِ خودش را روی صحنه میزند و مخاطبان هستند كه قضاوتِ نهایی را انجام میدهند. به نظر من مهم ترین چیزی كه در این سالها به موسیقی ما ضربه زده است؛ همین انتقادها و بی حرمتیهای همکاران خود ماست که این اجازه را نمیدهند تا هر كسی کار خودش را درست انجام بدهد اما همانطور كه گفتم هیچوقت در فعالیتهای موسیقاییام به این مساله توجه نكردهام و همیشه سعی كردهام كارهای خودم را انجام دهم.
منظورتان از موسیقی حماسی چیست؟ به خاطر اشعاری است كه استفاده میكنید، چنین عنوانی به موسیقیتان میدهید؟
علاوه بر اشعار كه دارای مضامینِ حماسی و ملی است، موسیقی نوشته شده نیز چنین فضایی دارد و همچنین اركستر ما را در اجرای موسیقیای با این مضمون یاری میكنند. البته لازم است كه توضیح دهم در كنسرتِ پیشرو، علاوه بر این قطعات، بخشی از موسیقیای كه اجرا میشود، قطعات عاشقانه و اجتماعی نیز هستند.
اتفاقا میخواستم این سوال را مطرح كنم، دلیلِ استفاده از اشعارِ اجتماعی در آثارتان چیست؟ به خصوص اینكه معمولا این اتفاق مسبوق به سابقه نیست.
من فكر میكنم وظیفهی یك هنرمند این است مسایلِ اجتماعی و آنچه در جامعهاش میگذرد را در قالبِ آثاری كه اجرا میكند، بیان كند. من در این سالها این مساله را در تمامِ كارهایی كه انجام دادهام، لحاظ كردهام. البته از آنجا كه بعد از مدتها در ایران روی صحنه میروم، ترجیح دادم تا تعدادی از قطعاتِ عاشقانهام را نیز به اجرا درآورم. اجرای دو اریا از دو اپرای معروف ایتالیایی نیز بخشی دیگر از این برنامه من است در واقع میخواهم برای مخاطبانی كه به این برنامه آمدهاند، یک موسیقی متفاوت به نمایش بگذارم میتوانم بگویم كه این برنامه یك اتفاقِ جدیدِ موسیقایی است؛ به خصوص اینكه كارنامهی من نشان میدهم ، موسیقیای كه اجرا میكنم، متفاوت از دیگران است و سبكِ خاصِ خودم را دارم – هم در شكلِ موسیقی و هم در تركیب و سازبندی-. در این برنامه قسمتِ اعظمی از كارها برای خودم است و تعدادیشان را نیز خودم برای اركستر بزرگ تنظیم كردهام، اما در عین حال از آهنگسازی و ارکستراسیون کسانی دیگری چون استاد محسن الهامیان، پاشا هنجنی و پیمان خازنی، وحید زردی و سلمان محمدی و … نیز استفاده كردهام.
شاید یك دلیل برای آنكه اهالی موسیقی از اشعارِ اجتماعی در آثارشان استفاده نمیكنند، به این دلیل باشد كه معمولا این اشعار با مشكلِ ممیزی روبهرو خواهند شد.
به نظر من اگر اهالی موسیقی خودشان، چوب لای چرخ یكدیگر نگذارند، دولت نه تنها کاری به کار ما ندارد بلکه همیشه از موسیقی و موسیقیدانان حمایت كرده است.
شما معمولا خودتان شعر قطعات را میگویید، موسیقیاش را مینویسید و آنها را میخوانید. چرا؟
کارهای خودم را بر اساس سلیقه و توانایی های خودم می نویسم این ماجرا در موسیقی ایران وجود داشته و كسانی چون عارف، شیدا، امیر جاهد، پازوكی و دیگران نیز در موسیقیاشان چنین میكردند. این اتفاق در تمامِ دنیا نیز مرسوم است؛ اگرچه در ایران چندان تجربه نمیشود. اتفاقا به نظر من شاید به همین خاطر است كه آثاری كه ساخته میشود، تاثیرگذاری لازم را ندارد و توسط مردم زمزمه نمیشود. به هر حال هر خوانندهای، تواناییهای صدای خودش را بهتر از هر كسِ دیگری میشناسد و چنانچه خودش موسیقی اش را بسازد، استفادهی بهتری میتواند از تواناییهایش بكند. اهمیت این مساله زمانی بیشتر میشود كه به این نكته توجه داشته باشیم كه بسیاری از بزرگانِ آهنگسازی ما از دنیا رفتهاند و متاسفانه هنوز جایگیزینی برای آنان پیدا نشده است. به نظر من اینكه آهنگ، شعر و خوانش از یك ذهن تراوش كند، اجرایی زیباتر به همراه خواهد داشت.
شما در ایتالیا به یادگیری اپرا و خوانندگی کلاسیک روی اورده اید این چه تاثیری در اجرای آثارِ غیر اپرایی داشته است؟
من در حال یادگیری علم و تکنیک درست خوانندگی در ایتالیا هستم و امیدوارم بتوانم پس از یادگیری درست و پشت سر گذاشتن دوره های تحصیلی و بررسی و تحقیقات در چندین سال اینده راهی برای انتقال این علم به موسیقی ایران باز کنم البته به قول یکی از شاعران با کسی کار ندارم به خدا مردم اگر بگذارند