موسسه نهاله رودكی فعالیت خود را از سال 1381 به عنوان اولین و تنها موسسه در زمینه عقد پیمان فنی و اولین استودیو دیجیتال آغاز کرد و جزو معدود موسساتی است كه از تولید تا تكثیر و اجرای كنسرت در كشور فعالیت میكند. موسسه نهاله رودكی از فعالترین استودیوهای موجود در ایران بوده و در طی این مدت آثار زیادی برای موسیقی ایران تهیه کرده، از این رو و برای بررسی وضعیت اقتصاد در بخش موسیقی با پژمان بلورچی، مدیرمسئول این موسسه گفتوگو کردهایم.
موسسه متبوع شما از موسسات فعال این روزهای عالم موسیقی در ایران است. تخمینتان از حجم گردش مالی موسسات تهیه و تولید موسیقی چیست؟
از میان 300 موسسه جمعا پنج شرکت هستیم که به معنای واقعی کلمه تهیهکننده آلبومها و کنسرتهای موسیقی هستیم و پولمان و دستمان توی جیب خودمان است. بقیه شرکتها حامی مالی و اسپانسرهای تجاری به حساب میآیند که فقط اخذ مجوز میکنند. هر ساله هر کس و هر موسسهای به سهم خودش سرمایهای برای این کار تزریق میکند تا بتواند برداشت متناسب با سرمایهگذاری خودش را داشته باشد.
میدانیم در ایران کپیرایت رعایت نمیشود و این یکی از مشکلات اقتصاد موسیقی است. به جز بحث کپیهای غیرمجاز به نظرتان مهمترین گلوگاه اقتصاد موسیقی در تهیه، ارائه و برگزاری آلبومها و کنسرتهای موسیقی چیست؟
مهمترین گلوگاه موسیقی در حال حاضر این است که هیچ امکانی برای تبلیغات وجود ندارد. در تلویزیون و رادیو که هیچ حسابی نباید باز کنیم. این روزها در فضاهای شهری نیز موسیقی حق تبلیغ کردن ندارد. پیش از این کنسرتهای موسیقی سنتی را میتوانستیم روی بیلبوردها تبلیغ کنیم اما دیگر این اتفاق نمیافتد. موسیقی هیچ امکانی برای تبلیغ کالای خود ندارد و فقط میتوانیم دهان به دهان یا در فضای مجازی تبلیغ کنیم. اکنون که تنها 15 خواننده داریم که برند هستند و بلیت کنسرتهایشان فروش میرود، اما بقیه هنرمندان چه کار باید بکنند و چگونه باید دیده شوند؟ همین الان من روی یک خواننده تازهکار سرمایه گذاری کردهام و اگر همه تلاشم را هم برای معرفی او انجام دهم، با شرایط حاضر حداقل سه سال طول میکشد که او معروف شود و سرمایهام اندکاندک شروع کند به برگشتن و در کنسرتها احیانا سودی عایدم شود، اما اگر شرایط تبلیغ مناسب را داشتم و میتوانستم اوضاع را خودم سر و سامان بدهم، مطمئنا توانایی این را داشتم که یکساله سرمایهام را به سود نزدیک کنم.
پس مزیتهای بخش هنر چه میشود؟ اگر بخواهید یک کارخانه راهاندازی و در صنعت سرمایهگذاری کنید، پول هنگفتی را باید بخوابانید، به علاوه نیروی کار، مواد اولیه و ملک و... اما مزیت موسیقی این است که قرار است تنها یک هنرمند را چند سال حمایت کنید. آیا چنین مزیتی را قبول ندارید؟
خیر. اکنون یک کارخانه با یک میلیارد تومان سرهم میشود منهای ملک کارخانه، اما الان اگر قرار باشد خود شما را در موسیقی معروف کنم و آثار و کنسرتهایتان را به سود برسانم، باید دست کم 500 میلیون هزینه کنم.
واقعا چنین رقمی صحت دارد؟ میشود ریز هزینههای این کار را بدهید؟
ساده است. یک آلبوم معمولی 60 تا 70 میلیون هزینه ضبط و میکس و مسترینگش میشود. هر کلیپ تصویری هم برای این آلبوم بسازیم، با یک کیفیت مناسب 40 میلیون تومان هزینهاش میشود و حداقل سه کلیپ برای یک آلبوم بسازیم که تعداد کمی است، میشود 120 میلیون تومان. دست کم 100 میلیون هزینه تبلیغات را هم اگر لحاظ کنیم، جمعا 300 میلیون تومان میشود. به همه اینها هزینههای تولید انبوه با تیراژ حداقلی 100 هزار عدد و پخش را اضافه کنید، از 500 میلیون بالاتر میشود. تازه این فقط هزینه آلبوم است. کار کردن روی چهرههای جدید و سرمایهگذاری روی آنها مراقبتها و هزینههای بلندمدتتری میخواهد.
با توجه به این که کلیپهای تصویری امکانی برای نمایش ندارند، به نظرتان مرجع شدن چند سایت ایرانی که به صورت مجاز چهره خوانندگان را به مردم بشناساند، امکانپذیر است؟
70 درصد جمعیت کشور جوانهای تا مرز 40 سال هستند و 40 درصد جوانان تا مرز 30 سال، اما بخش کوچکی از این جمعیت در فضای سایبری دنبال موسیقی میگردند یا اصلا به این فضا ورود نمیکنند، به خصوص در شهرستانها. بنابراین باید در سطح کشور در این زمینه کاری کنیم. در این باره و همچنین درباره گلوگاههای اقتصادی موسیقی، موضوع، نداشتن تبلیغات کلیدی است. حق مولف کلیدی است؛ این که بالاخره میخواهند کنسرتی برگزار شود یا خیر، نکته کلیدی است. درباره اخذ مجوزها تا مقدار بسیار زیادی خودسانسوری میکنیم اما بازهم مشکل داریم. وقتی فقط پنج خواننده برند در موسیقی سنتی داریم، طبیعتا باید کسی را که شناخته نشده، تبدیل به برند کنم و برای این کار باید آهنگساز خوب بیاورم، نوازنده خوب بیاورم و از این دست، اما وقتی امکان تبلیغات وجود ندارد، طبیعتا هزینههای ما برنمیگردد.
سال گذشته چند آلبوم منتشر کردید؟
4 آلبوم.
آیا ضرر کردید؟
100 درصد آلبومهایمان ضرر داد. اصلا آلبوم دادن در بهترین شرایطش هم ضرر است، چرا که مجموعا 160 درصد فروش، هزینه برمیدارد. آلبوم دادن در ایران تنها ابزاری است که بگویی یک کار جدید داری تا قرارداد کنسرت ببندی. درباره کنسرت هم اگر میبینید یک خواننده معروف فولتایم کنسرت دارد، به این دلیل است که 700 شهر در ایران داریم و به طور متوسط اگر 10 کنسرت بدهیم، 6 کنسرت از آن میان سربهسر است، دو کنسرت ضرر میدهد و فقط دو کنسرت ممکن است سود داشته باشد. اینها اقتصادی نیست، چون باید هزینه و انرژیای را که برگزاری یک کنسرت از ما میگیرد هم حساب کنیم. در همه دنیا معمول است شهرداریها هزینه اقامت و جابهجایی گروههای موسیقیای راکه در شهرشان کنسرت میدهند پرداخت میکنند.
ماجرای لغو کنسرتها روی اقتصاد کنسرتهای موسیقی تاثیر منفی گذاشته است؟
این 10 کنسرتی که امسال لغو شد، در جذب مردم به کنسرتها تاثیری نگذاشته است ولی سیستم رکود اقتصادیای که در کشور حاکم است باعث میشود اگر به شهرستانها برای برگزاری کنسرت میرویم و برای هر صندلی 80 هزار تومان قیمت میگذاریم و فروش نمیرود، مستاصل شویم، چرا که چاره دیگری وجود ندارد و هر صندلی برای خود ما 50 هزار تومان تمام شده اما این هزینه برای مردم در شهرستانها که سطح دستمزدها پایینتر است، سنگین است.
با یکی از خوانندههای معروف که صحبت میکردم، میگفت تهیهکنندهها نمیگذارند قیمت بلیتها را پایین بیاوریم چرا که میگویند قیمتها شکسته میشود اما آنها میخواهند همه مردم به کنسرتهایشان بروند؟
خوانندهها در ایران به این علت که 48 ساعت پیش از برگزاری کنسرت همه دستمزدشان را تمام و کمال دریافت میکنند، هیچ کدام از این فشارها را تحمل نمیکنند. این که خود خواننده برای رعایت حال مردم دستمزدش را پایین بیاورد، بسیار عالی است و خود من به عنوان تهیهکننده استقبال میکنم، اما همین هم به تنهایی جوابگو نیست. 30 یا 40 درصد از هزینهها دستمزد خواننده است اما این که تهیهکنندهای بخواهد اعتراض کند، میگویم هیچ تهیهکنندهای با تهیهکننده دیگر کاری ندارد. دستمزد خوانندهها همسان است. اگر قیمت یکی از خوانندههای معروف برود بالا، آن چند معروف دیگر هم دستمزدهایشان بالا میرود.
منبع: روزنامه صبا