«رضا مهدوی» سالها به عنوان مدیر مرکز موسیقی حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی فعالیت کرده است. دورانی كه حاصلش هزاران ساعت موسیقی در زمینهی موسیقی اصیل، نواحی و حتی پاپ بوده. او البته در آن زمان كارهایی انجام داد كه تا پیش از او و بعد از او هم، هیچ مدیری قادر به انجامش نبود و در این میان انتشار آلبوم «ترنج» تنها نمونهای از آن اتفاقات است. او حالا مدتی است كه فعالیتهایش را بهطور خصوصی انجام میدهد و شركت انتشاراتی خودش را دارد. این روزها دوباره نام او به عنوان مدیر بعدی دفتر موسیقی شنیده میشود؛ اما او قاطعانه میگوید دیگر نمیخواهد در پست مدیریتی فعالیت كند و میخواهد با آرامش فعالیتهایش را در حوزه نشر ادامه دهد.
* آقای مهدوی! در گمانهزنیها و شایعاتی كه مطرح میشود، نام شما همواره به عنوان مدیرکل بعدی دفتر موسیقی ارشاد ذكر میشود. واقعاً این شایعات تا چه اندازه صحت دارد؟
من چندان در جریان این مسألهای كه شما میگویید، قرار ندارم. هنرمندان و هیأت مدیرهی خانهی موسیقی مثل همیشه به من لطف دارند؛ اما من به قطعیت معتقدم كه باید یك مدیر غیرموسیقایی به عنوان مدیرکل بعدی دفتر موسیقی فعالیت داشته باشد؛ چون در حال حاضر شرایط، خاكستری و متوهم شده و از سوی دیگر توقعات بالا رفته كه باید مدیری غیرموسیقایی برای مدتی فعالیت كند تا بتواند شرایط را به حالت عادی برگرداند.
* دلیل اصرارتان به حضور مدیری غیرموسیقایی چیست؟ آن هم در شرایطی كه اهالی موسیقی سالها معتقد بودند كه باید كسی به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی فعالیت كند كه آشنا به مشكلات و جریانهای موسیقی باشد.
ببینید ما در زمان مدیریت آقای میرزمانی و همچنین ارجمند لطمههایی خوردیم.
* خب سوال همین جاست. چرا؟
چون آن اهالی موسیقی كه به عنوان مدیر انتخاب شدهاند، چندان انتخابهای درستی نبودهاند. آقای «میرزمانی» پیش از آنكه مدیرکل دفتر موسیقی شود، در تلویزیون مدتی به عنوان مدیر تولید فعالیت داشت و میتوان گفت بخشی از مشكلات در زمینهی عدم نمایش ساز و تولیدات مناسبتی -كه هیچ مخاطبی ندارند- از زمان ایشان در تلویزیون به وجود آمد. آقای ارجمند هم تنها مدتی به عنوان مدیر موسیقی حوزهی هنری فعالیت داشتند. اتفاقاً من خودم ایشان را به عنوان جایگزین معرفی كردم؛ اما عملكردش در آنجا قابل دفاع نبود و با این حال به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی انتخاب شد. خیلی از مشكلاتی كه ما هماكنون با آن درگیر هستیم، مثلاً مسألهی لغو كنسرتها به عملكرد ناصحیح ایشان در زمان مدیریتشان بازمیگردد كه تبعاتی برای موسیقی داشت كه تا مدتهای مدیدی تأثیرات آن بر موسیقی باقی خواهد ماند.
* اما كنسرتها همواره با مجوز دفتر موسیقی همراه بود و لغو از طرف نهادهای دیگر اتفاق میافتاد.
زمانی كه ما میدانیم امكان اجرای برنامهای در شهرستانی وجود ندارد، اصلاً چرا باید مجوزی داده شود كه بعد كسانی آن را لغو كنند و فضای موسیقی را متشنج كنیم؟ مگر قرار است ما از محدودهای كه برایمان تعریف شده، فراتر عمل كنیم و مصالح موسیقی فدای این شود كه ما خودمان را بزرگتر نشان دهیم؟
* حالا راهحل چیست؟ اینكه فردی غیرموسیقایی بیاید، همهچیز درست میشود؟
من فكر میكنم تا زمان تشكیل مجلس شورای اسلامی باید دفتر موسیقی با حضور آقای «طالبی» فعالیت كند؛ ضمن آنكه تا آن زمان هر كسی این پست را قبول كند، در واقع به خودش لطمه زده. البته آقای طالبی میتواند از حضور مشاوران قوی بهره بگیرد. باید ببینیم كه حامیان دولت و فراكسیون آقای روحانی -رئیسجمهور- تا چه اندازه میتوانند در مجلس حضور و قدرت داشته باشند و بعد بر اساس آن تصمیمگیری شود. چون در غیر این صورت، ما با مشكلات بیشتری مواجه خواهیم شد.
مدیری هم كه انتخاب میشود، باید برخلاف مدیر قبلی، با توهم مدیریت نكند، اغراق نداشته باشد، غلو نكند تا موسیقی به یك مسیر آرام دست پیدا كند. هماكنون فضای موسیقی ایران پر از عصبیت، نامهنگاری و پرخاشگری است. علاوه بر آن، در مدت یك سال و نیم گذشته، اتفاقاتی در حوزهی موسیقی رخ داده كه نمیتوان آنها را نادیده گرفت. همین یكی دو روز قبل، هنرمندی در نشست مطبوعاتی خود به بهانهی انتشار اثرش به مسألهای اشاره كرد كه شاید برای خیلیها تعجبآور بود. او مدتها در این مورد این مسأله سكوت میكند و دندان روی جگر میگذارد تا سرانجام آن را مطرح میكند. اما واقعاً گمان میكنید مسأله به همین جا ختم میشود و او تنها موزیسینی است كه این ادعاها را مطرح میكند؟
در این مدت فضای موسیقی لطمههایی خورده است. اما در این میان نمیتوان این مسأله را نادیده گرفت كه در جامعهی ما به نوعی عرف شده كه از آدمها، خوب استقبال میكنند و بد بدرقه میكند. به هر روی حالا همهچیز تمام شده و اهالی رسانه باید از آقای طالبی حمایت كنند تا زمان انتخابات مجلس، او بتواند با آرامش بیشتری فعالیت كند؛ بهخصوص اینكه دولت هماكنون درگیر اتفاقات مهمی چون مسألهی هستهای و همچنین انتخابات مجلس است.
* اما شاید بتوان مدیری انتخاب كرد كه شرایط را بهتر یا به قول شما آرام كند.
بله؛ اما اگر مدیری، عملكرد مدیر قبل را داشت، دیگر نمیتوان آن را جابهجا كرد؛ چون این جابهجاییها به بدنهی دولت آسیب وارد میكنند.
* از این مسأله بگذریم. آقای مهدوی شما به تازگی در شبكهی جامجم به عنوان مهمان یك برنامهی موسیقایی حضور داشتید. اصلاً به گمانتان با شرایطی كه موسیقی در تلویزیون دارد، این برنامهها میتواند دردی دوا كند؟
حالا چند برنامهی موسیقایی در تلویزیون وجود دارد، مثل «نغمهها»، «دستان» و «هنر پنجم»؛ اما برنامهی «ارغوان» با مجریگری آقای «ناظمپور» قرار است هر هفته در شبكهی جامجم یكی از موضوعات موسیقی اصیل ایرانی را بررسی کند. به هر حال در هر كدام از این برنامهها، آثاری از بزرگان موسیقی پخش میشود و این میتواند اتفاق خوبی در همین شرایط بحرانی باشد. در واقع، اگر همین برنامهها هم نباشد، موسیقی با آسیبهای جدیتری روبهرو میشود. در همین برنامه گاهی تصاویری از بزرگانی چون صبا، وزیری، خالدی، یاحقی و تجویدی نشان داده میشود كه میتوان گفت اینها بتهوونهای زمان خودشان هستند؛ اما هماكنون بسیار مهجور ماندهاند.
* مشكل نمایش ساز در تلویزیون نمیخواهد حل شود؟
شبكهی جامجم تا سال پیش ساز را نشان میداد، به هر حال كه هرچه فشار بیشتر است، علاقهی مردم به موسیقی هم بیشتر میشود. در این سالها در تهران نزدیك 600 آموزشگاه موسیقی فعالیت میكنند و تعداد زیادی هم در منازلشان بهطور شخصی آموزش میدهند. به همین خاطر است كه مدیران تلویزیون باید تدبیری در این خصوص داشته باشند و این مشكل را حل كنند. موسیقی غذای روح است و اگر تلویزیون، موسیقی سالم را عرضه نكند، مردم نیازهای خودشان را از جای دیگری تأمین میكنند. چرا ما نباید در زمینهی موسیقی، یك «نود» یا «هفت» داشته باشیم یا یك برنامهای كه مسائل مربوط به موسیقی در آن مطرح شود؟