کیوان ساکت میگوید در تکنوازیهای معاصر یک حالت پرخاشگرانه دیده میشود که با جوهره و شاکله اصلی موسیقی ایرانی در تضاد است.
کیوان ساکت آهنگساز و نوازنده تار و سهتار خدمات و تلاشهای قنبری مهر، استاد بیبدیل سازسازی را درک کرد و کوشید شیوه استاد را در ساختن تار و سهتارهای جدید اشاعه دهد و در این راه توانسته است با تشویق سازندگان و توجیه آنها، این شیوه عملی را در اکثر شهرهای ایران رواج دهد.
او تلاش کرده است نگرشی علمیتر به موسیقی و نوازندگی ایرانی داشته باشد و نیز در نواختن تار و ابداع تکنیکهای نو پس از استاد وزیری ابداعات و تغییراتی ایجاد کند که امروزه علاقهمندان بسیاری یافته است. ساکت در اغلب شهرهای ایران به دعوت انجمنها و سازمانها و افراد مختلف اجراهای بسیاری داشته که همواره با استقبال علاقهمندان و فرهیختگان موسیقی روبرو بوده است.
با این نوازنده گفتوگویی انجام دادیم که از نظرتان میگذرد:
چرا به سمت موسیقی گرایش پیدا کردید؟
دایی من مشوق اصلی من در موسیقی بود. اولین استاد من منوچهر زمانیان بود. من از سنین پایین به ساز تار علاقه من شدم و چون این استاد گرامی در مشهد کارگاه موسیقی برای کودک و نوجوانان داشت زیر نظر این استاد به فراگیری این هنر پرداختم. همچنین بعدها زیر نظر حمید متبسم و حسین علیزاده آموزش دیدم. از سن 22 سالگی در مشهد یک گروه موسیقی تشکیل دادم و کنسرتهایی را به همراه این گروه برگزار کردیم. به دعوت پرویز مشکاتیان به گروه عارف رفتم و به عنوان تکنواز تار با این گروه همکاری کردم. سپس گروه "وزیری" را تشکیل دادم و در سال 1375 کنسرتهای زیادی را در ایران و خارج از کشور برگزار کردم. همچنین از سن 20 سالگی به تدریس موسیقی و ساز تار و سهتار پرداختم.
چگونه ردیفها را فراگرفتید؟
من خودم با استفاده از گوش کردن، تمرین، استفاده از نوارهای مرتبط، استفاده از نت و تکرار بسیار زیاد توانستم ردیفها را فرابگیرم. آموختن ردیف 20 سال طول کشید و واقعاً سخت بود. من هم امکانات نداشتم و واقعاً مشکلات زیادی بر سر راه هنرمندان بود. آن زمان موسیقی ممنوع بود و درها و راههای مرتبط محدود و بسته بود درنتیجه خودم ردیفهای موسیقی را فراگرفتم.
کمی درباره اولین تجربه گروهیتان صحبت کنید.
من در مشهد گروه "صبا" را تشکیل دادم و با همکاری دوستان و شاگردان کنسرتهایی را برگزار کردیم. اولین کنسرت در سینما هویزه برگزار شد که این کنسرت با استقبال مخاطبان مواجه شد و تأثیر خوبی بر شنوندگان گذاشت. این کنسرت سبب شد نهادها از این گروه دعوت کنند تا در شهرهای دیگر کنسرت برگزار کنیم. دومین کنسرت را در نیشابور برگزار کردیم. کنسرت بعدی در منزل شخصی داریوش ارجمند برگزار شد. آن دوره یک دوره پر از هیجان و فعالیت بود که در کنار آن استرس هم داشتیم. تنها هدف ما زنده نگه داشتن چراغ موسیقی در آن شرایط بود.
به نظر شما چرا از دوران طلایی موسیقی فاصله گرفتهایم؟
به نظر من ملاکهای مادی پررنگتر شده است و شرایط سخت جامعه جای ارزشهای معنوی را گرفته است که این برای ما یک زنگ خطر است. شرایط باید به گونهای باشد که هنرمند در تنگنا نباشد. در دوران طلایی موسیقی تورم زیاد نبود و جامعه دستخوش نابهسامانیهای گوناگون نبود. امروزه موسیقی جایگاه و نقش کلیدی و مهمی در جامعه و زندگی مردم دارد. زمانی که یک نفر از اعضای خانواده به سمت موسیقی گرایش پیدا میکند اعضای خانواده هم اشتیاق پیدا میکنند. متأسفانه هنرمندان زیر فشار هستند و حقوق مادی و معنوی آنها توسط نهادها رعایت نمیشود. هنرمندان باید حمایت شود و باید یک امنیت خاطر برای هنرمند فراهم کنیم تا او به راحتی به فعالیت خود ادامه دهد. همچنین با پدیده غیر موجه و خاصی روبهرو شدهایم که کنسرتها مرتب کنسل میشود در نتیجه هنرمندان امنیت شغلی ندارند. ارگانها حقوق هنرمندان را زیر پا میگذارند و به همین دلیل هنرمندان دچار ضررهای مادی و معنوی میشود.
آموزش تار در چه وضعیتی قرار دارد؟
خوشبختانه هنرجویان به موسیقی و ساز تار علاقه فراوان دارند ولی یک پریشانی در حوزه آموزش، کتابها و.... وجود دارد. بسیاری از افرادی که تدریس میکنند صلاحیت کافی ندارند و این موضوع واقعاً نگرانکننده است. خیلیها نباید تدریس کنند. در گذشته رسم بود کسی که میخواست به مرحله استادی برسد بعضی از اساتید گواهی میدادند که این فرد میتواند تدریس کند. امروزه خیلیها دوره آموزش خود را تکمیل نکردهاند ولی میبینیم که تدریس میکنند. این موضوع سبب شده است شاگردان راه خطا را بروند و زمانی که شاگردان مراجعه میکنند متوجه میشویم که بعد از هشت سال تدریس هنوز نمیتوانند به درستی ساز را در دست بگیرند. این موضوع سبب میشود استعدادها بعد از مدتی ناامید شوند. مقوله آموزش زیربنایی است که سبب میشود نسلهای آینده از راه اصلی گمراه نشوند. ما باید نگاهی داشته باشیم که شایسته و مورد قبول اهل فن باشد.
وضعیت موسیقی را چطور ارزیابی میکنید؟
در موسیقی ایرانی چون خانمها از صحنه حذف شدهاند در نتیجه این نوع موسیقی زیاد از حد مردانه و خشن شده است. در تکنوازیهای معاصر یک حالت پرخاشگرانه دیده میشود که با جوهره و شاکله اصلی موسیقی ایرانی در تضاد است. بسیاری از نوازندهها به شنونده پرخاش میکنند.
تفاوت هنرجویان امروز با گذشته چیست؟
هنرجویان و شاگردان در گذشته عنصر عشق و علاقه را بیشتر داشتند. من 15 سال است که در دانشگاه تدریس میکنم و رد هر دوره میبینم که دانشجویان نسبت به دورههای قبل ضعیفتر میشوند. این هنرجویان آینده مبهمی دارند زیرا فرهنگسراهای زیادی تعطیل شده است و به راحتی نمیتوانند مجوز بگیرند در نتیجه آینده آنها نامعلوم است. همچنین بسیاری از مدرسین موسیقی بیکار هستند و این موضوع سبب شده است امنیت شغلی نداشته باشند. بهتر است جوانان به فراگیری هنر ملی بپردازند ولی جلوگیری از آموزش موسیقی و ناامنی در این حوزه سبب میشود عواقب نافرجامی در انتظار حوزه موسیقی باشد.