آلبوم موسیقی «سرّ هزار ساله» آخرین اثری است كه «سالار عقیلی» در مقام خواننده اجرا كرده است. این اثر كاری از گروه موسیقی «بالوَشان» با آهنگسازی «كیوان كیانیان» و شامل 9 قطعه است. آلبومی که بر اساس مقامات تنبور نوشته شده. این آلبوم دو مجموعه است كه مجموعهی اول آن از چندی قبل عرضه شد و مجموعهی دوم دی یا بهمن سال جاری به انتشار درخواهد آمد که «در وادی عشق» نام دارد. به همین بهانه پای صحبتهای سالار عقیلی نشستیم که در ادامه میخوانید:
* آقای عقیلی! «سرّ هزار ساله» تجربهای كاملاً متفاوت در كارنامهی آوازی شما به شمار میرود. این اثر بر اساس مقامات تنبور ساخته شده. تجربهای كه شما تاكنون آن را انجام نداده بودید. از این تجربه بگویید و اینكه آیا پیش از این فكر میكردید اثری بر اساس این نوع موسیقی ارائه دهید؟
من در تمام این سالها و از همان دورانی كه كار موسیقی و آواز را به شكل حرفهای شروع كردم، همواره دوست داشتم اثری را با تنبور بخوانم؛ چون این ساز و این نوع موسیقی، حس و حالی دارد كه همیشه دوستش داشتهام. در این سالها، بیست و چند سیدی از من به انتشار درآمده است كه همراه با اركستر موسیقی سنتی و اركستر بزرگ یا سمفونیك بوده است؛ اما تاكنون كاری در این سبک به من پیشنهاد نشده بود تا اینكه اتفاق توسط آقای كیانیان رخ داد.
ایشان اجرای این اثر را به من پیشنهاد دادند و آن را گوش دادم و متوجه شدم كه فضای خوبی دارد؛ هر چند نمیتوان این مسأله را نادیده گرفت كه بخشی از آوازهای آن بسیار سخت بود، بهخصوص برای كسی كه هیچ شناختی دربارهی موسیقی مقامی بهخصوص تنبور ندارد. در واقع اجرای آوازهای این اثر برای كسی كه آشنایی كاملی با موسیقی مقامی ندارد، كار دشواری است؛ مثل این میماند كه از یك خوانندهی آلمانی خواسته شود تا قطعهای را در دستگاه شور و ابوعطا اجرا كند! طبیعی است با توجه به اینكه شناختی از این موسیقی ندارد، كار بسیار سختی است.
برای من هم ماجرا به همین شكل بود. همانطور كه گفتم من همیشه این موسیقی را دوست داشته و آن را گوش كردهام؛ اما هیچوقت دنبال آن نبودهام كه در این زمینه فعالیتی داشته باشم. تحریرها، فرم و فضا برای من دشوار بود تا اینكه به كمك آقای «كیانیان» -آهنگساز اثر- سعی كردم تا حدودی این كار را انجام دهم. به هر حال حالا كه این اتفاق رخ داده و اثر منتشر شده، از اجرای آن رضایت دارم و شاید وقتی آن را میشنوم، خودم هم باور نمیكم كه خوانندهی این آوازها من هستم.
* اتفاقاً شاید مخاطب غیرحرفهای هم متوجه نشود كه خوانندهی این اثر شما هستید. در واقع جنس و لحن صدایی كه در این اثر میشنویم، كاملاً متفاوت از چیزی است كه در حافظهی شنیداری ما نسبت به شما وجود دارد.
بله، به این خاطر كه فضای اثر كاملا با آواز ایرانی و ردیفهای آوازی ایرانی فرق دارد و در این میان زمانی كه «سبك» عوض میشود، تا حدودی جنس صدای خواننده نیز تحت تأثیر آن تغییر میكند. به همین خاطر وقتی خودم برای اولین بار اثر را بعد از انتشار شنیدم، صرفنظر از اینكه خودم آن را اجرا كردهام، فكر كردم كه اجرای این آوازها كار بسیار دشواری است. به هر حال خودم خوشحالم كه این اثر توانسته اثر موسیقایی خوبی باشد و اجرای آوازهایش نیز خوب است. اتفاقاً مردم هم از این كار استقبال كردند و جزو كارهای پرفروش من به حساب میآید؛ در این میان خود شركت منتشركننده هم به این مسأله اذعان داشت و میگفت كار فروش خوبی داشته است.
* در واقع رضایتتان از این كار، باعث میشود تا بار دیگر چین فضایی را تجربه كنید؟
بله، ضمن اینكه ما اثری را آمادهی انتشار داریم كه ادامهی همین اثر است. البته در ابتدا قرار بود هر دو سیدی با هم منتشر شوند كه من مخالفت كردم و پیشنهاد دادم تا در دو زمان متفاوت به بازار بیایند. هماكنون ضبط سیدی دوم نیز در حال اتمام است؛ یعنی تنها اجرای چند آوازش باقی مانده و تصنیفهایش را خواندهام و تمام شده و امیدوارم كه به زودی منتشر شود.
* با توجه به آنكه آلبوم «سرّ هزار ساله» تنها بر اساس مقامات تنبور ساخته شده، میتوان آن را در حوزهی موسیقی مقامی قلمداد كرد؟
به هر حال فضای موسیقایی این اثر، موسیقی مقامی و بر اساس پردهبندیهای تنبور است. اگرچه تنها در آن از تنبور استفاده نشده و سازهای سنتی چون كمانچه (نوید دهقان)، عود (شهرام غلامی)، دف (حسین رضایینیا) و سهتار نیز حضور دارند. با همهی اینها فضای كارها و پردهبندی آن كاملاً مقامی است و من نیز تاكنون چنین اثری را نخوانده بودم.
* اما به نظر میرسد نقش سازی مثل «تنبور» كمتر از آن چیزی است كه انتظار آن میرود.
من با آقای كیانیان صحبت كردم و به ایشان پیشنهاد دادم برای كنسرتها از تنبور زیادتر استفاده كنیم؛ اما استدلال ایشان این بود كه این اتفاق میتواند كار را سختتر كند. كنار هم قرار گرفتن چند ساز تنبور و هماهنگی آن كاری سخت است؛ البته این سوال را باید خود آقای كیانیان پاسخ دهند.
* سیدی دوم كاملاً در ادامهی همین فضای موسیقایی است؟
بله.
* آقای عقیلی! شما از جمله خوانندگانی هستید كه در عین اصرار به اجرای صحیح موسیقی سنتی، برای مخاطب اهمیت زیادی قائل هستید. شكل خاصِ آواز كه در این اجرا وجود دارد، شما را نگران برقراری ارتباط مخاطب با كار نمیكرد؟
نه اتفاقاً میدانستم كه مخاطب از این اثر استقبال میكند؛ به خصوص ریتمهایی كه در این كار استفاده شده، باعث میشود تا مردم آن را دوست داشته باشند. حتی یكی از بستگان من میگوید كودكِ خردسالش ارتباط بسیاری با تصنیف «پرده در پرده» برقرار كرده. شاید تصورش سخت باشد؛ اما برای من مهم است كه یك كودك عاشق این آهنگ بشود و آن را بخواند؛ چون میتوانیم امیدوار شویم كه این موسیقی بتواند با نسلهای دیگر هم ارتباط برقرار كند.
* برای رسیدن به این لحن و جنس در خواندن آواز چقدر تمرین داشتهاید؟
علاوه بر تمرین -كه اتفاقاً زیاد است- بیشتر سعی كردم تا این موسیقی را حس كنم. قبلاً خوانندهی دیگری قطعات این كار را خوانده بود و ماكتاش را برای فرستاده بودند. سعی كردم حس آن را بگیرم، البته تغییراتی نسبت به آن اثر به وجود آوردم كه آقای كیانیان آن را پذیرفت و مشكلی نداشت؛ اما به هر حال برای اجرای آوازهای آن اذیت شدم و اگر قرار باشد یك بار دیگر آن را بخوانم، شاید دوباره نیاز به تمرین داشته باشم.
* این موسیقی همانطور كه شما اشاره كردید، باید با كسی كه قرار است آن را اجرا كند، همراه باشد؛ شاید به همین خاطر است كه میگویید اجرای آواز آن كار سختی بوده است.
بله، شاید خوانندهای كه در این منطقه با این نوع موسیقی بزرگ شده، بتواند آن را به شكل بهتری اجرا كند؛ اما من تنها در زمینهی موسیقی ردیفی و دستگاهی كار كردهام و برای همین اجرای آن برایم كار دشواری بود. همانطور كه گفتم، مثل این است كه به یك آدم خارجی بگویید كه شور و ابوعطا بخواند. شاید بتواند سرانجام آن را اجرا كند، اما آن حس و حالی كه در این موسیقی وجود دارد، در اثر شنیده نمیشود. باید با این نوع موسیقی زندگی كرد تا حس و حال آن در بیاید. من تمام تلاش خود را در انتقال این حس انجام دادم و گمان میكنم تا حدی نیز موفق شدم، اما طبیعی است كه حس و حال یك خوانندهی كُرد -كه با این موسیقی زندگی كرده و سالها تنبور زده و با موسیقی مقامی آشنایی دارد- چیز متفاوتی خواهد بود.
* برخورد خوانندگان و نوازندگان این نوع موسیقی با اثر چگونه بود؟
تاكنون برخوردی با آنها نداشتهام.
* حالا با تمام دشواریهای این اثر، ممكن است این تجربه را ادامه دهید؟
اگر بخواهیم این مجموعه را به صورت زنده اجرا کنیم، بله. اما در كارهای دیگر شاید نه.
* چرا؟
چون فضای كاری من در زمینهی موسیقی دستگاهی ایران است و در فضاهای موسیقی مقامی و مقامات تنبور نیست. به همین خاطر فكر میكنم لزومی ندارد تا من فعالیت زیادی در این حوزه انجام دهم؛ قطعاً خوانندگان خوبی در این زمینه وجود دارند كه از همان منطقه هستند.
* نگران كنسرتهای این اثر نیستید؟ به هر حال اجرای استودیویی با اجرای زنده تفاوتهای بسیاری دارد؟
هنوز مشخص نیست كه كنسرتهای این اثر چه زمانی برگزار میشود. چون فعلاً در تهران با شركتی قرارداد دارم و این اثر را شركت دیگری منتشر كرده و به همین خاطر در تهران نمیتوانیم كنسرتهایش را برگزار كنیم؛ اما برنامههایی برای اجرا در شهرستانها داریم.
* گویا به تازگی اركستر بزرگ «راز و نیاز» نیز تشكیل شده است.
بله، گروه «راز و نیاز» تا این زمان ده نفره بود و الان اركستری تشكیل دادهایم كه 47 نفره است.
* ضرورت تشكیل این اركستر چه بود؟
چون بیشتر قطعاتی كه مردم از من دوست دارند، آثارِ اركسترال است؛ مانند آثاری چون «وطن»، «تبریز در مه»، «خوشهچین» و كارهایی كه برای تیتراژهای سریالها خواندهام. در بسیاری از كنسرتها، مردم اجرای این قطعات را از من میخواهند كه با اركستر كوچك امكانپذیر نیست، به همین خاطر تلاش كردیم تا در این زمینه فعالیتهایی را انجام داده و یك اركستر بزرگ راه بیندازیم.
* نگران هزینههایش نیستید؟
نه، این مسأله فکر كردهایم. در واقع هر كجا برای اجرای كنسرت دعوت شویم، در قرادادمان به این مسأله اشاره خواهیم كرد كه این اركستر هم وجود دارد و در صورت تمایل میتوانیم با آن اجرا داشته باشیم.
* اركستر تمرینات مشخصی دارد؟
نه، اما برای هر اجرا چند جلسه تمرین میكنیم. به هر حال، من پیش از این نیز سابقهی فعالیت همراه با اركسترهای بزرگ را به دفعات داشتهام و بسیاری از قطعاتم بر همین اصل است. همانطور كه میدانید، من از سال 83 با اركستر موسیقی ملی به رهبری استاد «فرهاد فخرالدینی» همكاری داشتهام و كنسرتهای بسیاری دادیم تا سال 88 كه این اركستر تعطیل شد. بعد از آن من اركستر «مهرنوازان» را ثبت كردم و اجراهایی نیز همراه با این اركستر داشتیم.
* اما من فكر میكردم، اركستر مهرنوازان برای آقای فخرالدینی است.
برای ایشان كه هست. در واقع تمام زندگی ما برای ایشان است. آقای فخرالدینی به خواهش من پذیرفتند كه این كار را انجام دهند و این اركستر را راهاندازی كنیم. بعد از آن هم كنسرتهای مختلفی با این اركستر دادیم كه یك اثر نیز از آن به صورت تصویری به انتشار درآمد. من سالیان سال است در خدمت آقای فخرالدینی هستم و كنسرتهای بسیاری را در ایران و شهرهای مختلف اجرا كردهایم. در حال حاضر خوشبختانه این اركستر به شكل مجدد احیا شده و من با آقای معتمدی خوانندهی اركستر بودیم كه 6 شب اجرا داشتیم و من از این اجراها بسیار راضیام.
* لطفاً كمی هم دربارهی فعالیتهای دیگرتان توضیح دهید.
چند آلبوم آمادهی انتشار دارم كه از جملهی آنها میتوان به اثری به یاد استاد «محمدرضا لطفی» اشاره كرد كه با نام «قافلهسالار عشق» توسط آقای «مازیار شاهی» -از شاگردان خود استاد و نوازندهی تار- ساخته شده. علاوه بر آن، در بندرعباس همراه با گروه وزیری و كیوان ساكت، در ساری با گروه راز و نیاز، در زنجان با اركستر بزرگ راز و نیاز و در همدان با اركستر الوند به اجرای برنامه خواهیم پرداخت.