ورود به حساب کاربری



بازیابی کلمه عبور



جهت ثبت نام در رادیو پدیده اینجا کلیک کنید
نویسنده : -------
|
تاریخ : یک‌شنبه 25 مرداد 1394 - ساعت 11:19:17
چاپ خبر

پرواز همای: قهرمانِ من، ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی است

بی هیچ دلیلی، دشمنان زیادی دارد. همیشه و در هر جمعی به محض نام بدن از او قضاوت ها، نقد ها و اعتراض ها به آثار و کاراکتر اش، جوری بالا می گیرد که گویی او از سیاره ای دیگر آمده و جزو هنرمندان ایرانی نیست.

پرواز همای: قهرمانِ من، ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی است

این موضوع در بین مردم و دوستداران موسیقی کاملا برعکس است. «سعید جعفرزاده احمد سرگورابی» با نام هنری «پرواز همای» مخاطبان و دوستدارانش فراوانی دارد. جوری که شش حدود شش هزار بلیت کنسرت 20 و 21 خرداد این خواننده (که البته در روز برگزاری لغو شد)، در کمتر از شش ساعت به فروش رفت تا آرام آرام توجه رسانه ها به سمت این موضوع و این خواننده بیشتر و بیشتر شود.

آواز خواندن او آن طور که خودش می گوید زمانی آغاز شد که در 12 سالگی همراه برادرش شبهای نزدیک به نوروز به خانه همسایه ها میرفتند و بنا به رسم گذشتگان نوروز خوانی میکردند و پول میگرفتند. اگر چه در زادگاه او هیچ گاه جایی برای آموختن هنر نبود ولی او همیشه در مدرسه سرگرم تلاشهای هنری بود و همراه با دوستانش گروه نمایش راه انداختند و بارها روی صحنه نمایش بازی کردند. در 15 سالگی به هنرستانی در شهر رشت راه پیدا کرد تا هنرش را علمی دنبال کند و از آنجا بود که توانست به کلاس موسیقی راه پیدا کند و آواز بخواند. پدرش توانایی کمک کردن به او را نداشت تصمیم گرفت كه به تنهایی به پایتخت سفر کند و درسش را در هنر ادامه دهد به تهران رفت و وارد دانشگاه موسیقی شد ودر کنار موسیقی ادبیات را نیز از استادان بزرگ پارسی آموخت.

روزها گذشت و او برای آنکه بتواند هزینه دانشگاهش را پرداخت کند کار کرد. زمانی نقاشی هایش را در خیابان می فروخت، زمانی در ساختمان های شهر کارگری می کرد، زمانی در خیابانها دستفروشی میکرد و زمانی با موتور مسافرکشی می کرد. شبها در خانه های دوستان و گه گاهی در پارکها می خوابید و برای رسیدن به هدفش از هیچ چیزی هراس نداشت.

سه¬تارش را در دست می گرفت و در انجمن های ادبی و شب شاعران سرودهایش را با آواز میخواند و همچنان از آنها درسها می آموخت . سرانجام در 24 سالگی گروه مستان را راه انداخت و از سرودهای خود برای مردم ایران خواند و خیلی زود توانست در دلهای مردم ایران راه یابد. او همیشه آرزویش این بوده که بتواند پیام سرودهایش را به گوش جهانیان برساند.

همای 3 جولای 2008 با کنسرتی به نام “ملاقات با دوزخیان” در «والت دیزنی کنسرت هال» لوس آنجلس، تور آمریکا را آغاز کرد و همزمان سه سی دی (CD) به نامهای “ملاقات با دوزخیان” ، “این چه جهانیست” و “سرزمین بیکران” از او وارد بازار شد. استقبال از او در بازار داخلی باور نکردنی بود ولی او اجازه اجرا در ایران را نداشت و با اینکه حدود 400 اجرا در سراسر جهان داشته، اوایل امسال بالاخره اجازه برگزاری رسمی برنامه هایش به اوداده شد ولی در روز اجرا کنسرت تهرانش لغو و به تاریخ دیگری منتقل شد تا «همای» در آستانه دیدار با دوستدارانش قرار بگیرد.

در این گفتگو درباره همه علامت سوال های «همای» و بحث هایی که درباره او در رسانه ها و در بین مخاطبان و اهالی موسیقی و اساتید هست، به گفتگو نشسته ایم.
 

    * اگر قرار باشد شاخصه های مهم «پرواز همای» را در آثارش نام ببریم، شاید پیش از فاکتورهایی چون شعر و موسیقی، تابوشکنی های گاها تند و تیز اوست که باعث شده آثارش مخاطبان بیشتری را به خود جذب کند. این نوع تابو شکنی ها و عبور از خط قرمزها قرار است چه پیامی به شنونده دهد؟

نمی دانم نامش تابوشکنی ست یا نوآوری یا هر چیز دیگر. من فقط احساس و بینش خودم را بی آنکه قصدی داشته باشم با زبان خودم بیان کرده ام. از نظر من در موسیقی خط قرمزی وجود ندارد. هر کس می تواند سبک موسیقی خودش را داشته باشد اما در ادبیات می بایست بسیار آگاهانه گام برداشت و از این رو پیام های عاشقانه وعارفانه و اجتماعی بیشتر مورد علاقه ی من است.
 

    * تفسیرهای مختلفی هم از برخی آثار شما شده که هرگزپاسخ شفافی به آن نوع تفسیرها از سوی شما داده نشده. این سکوت هم جزیی از همان استراتژی کاری شماست؟

شما دنبال پاسخ ذهن خودتان هستید یا اندیشه های من؟ هر کس می تواند از هر شعر یا آهنگی تفسیر خودش را داشته باشد. اگر حافظ هم زنده بود همین پرسش را از او داشتید؟ تفسیر هر اثر می تواند بنابر شرایط اجتماعی و زمانی متغیر باشد. اگر کسانی بنا بر دیدگاه خودشان تفسیرهای گوناگون از آثارم داشته اند من پاسخ گوی آنها نیستم و من هرگز در برابر هیچ پرسشی سکوت نکرده ام.
 

    * با این تفاسیر از دید خودتان کدام قشر از جامعه کنونی مخاطبان موسیقی ایران را باید مخاطب اصلی آثار «پرواز همای» دانست؟

همه ی قشها از دور افتاده¬ترین روستا ها تا پیشرفته ترین شهرها. از کودکان پنج ساله تا جوان و میانسال و جوان های قدیم نود ساله. هم آنهایی که به موسیقی گوش می دادند و هم آنهایی که از موسیقی ایرانی دور شده بودند امروز از مخاطبان من هستند.
 

    * مفاهیم عمده آثار شما ترکیبی از عرفان، دغدغه های اجتماعی و حتی مقوله های گاها عاشقانه را در خود دارد ولی «همای» همیشه لفظ «خواننده سیاسی» را به خود می بیند. چرا این اتفاق افتاده ؟

از آنجایی که جامعه ی ما در سال های گذشته دستخوش بحران های سیاسی بوده و هر سخنی را می شد به مسایل سیاسی ربط داد و از آنجایی که من گاه گاه بی پرده نیز سخن می گفتم، این لقب را آنهایی شایعه کردند که دوست ندارند من در ایران روی صحنه باشم وگرنه من هیچ علاقه ای به سیاست ندارم.
 

    * اما شعر برخی آثار شما مثل: ملاقات با دوزخیان، خانه به دوش، عجب آب گل آلودی، بگرد تا بگردی و... مشخصا قابلیت هر نوع برداشتی را از سوی شنونده دارند. این قابلیت برداشت مفاهیم مختلف و چند وجهی، اتفاقی ست که مولف این آثار تعمدا سراغشان رفته؟

 این آثاری که نام برید وبسیاری از آثار دیگر من سرشار از بازی های زبانی ، شوخی های ادبی و پیام های گوناگون و به ویژه پیامهای ضد ریاکارانه است. یکی از ویژگی های شعر خوب چند وجهی بودن زبان و پیام آن است.
 

    * موضوع دیگری هم که درباره شما هست، قضاوت و طرز نگاه های نیش دار به آثارتان از سوی اهالی موسیقی ایرانی است. خودتان آثارتان را در کدام ژانر موسیقی رایج در کشور قرار می دهید؟

برای من نظر اهالی موسیقی مهم نیست! نظر مردم مهم است. من موسیقی ی ایرانی به سبک خودم را اجرا می کنم.
 

    * یعنی خود را صاحب سبک می دانید؟

نه یعنی اینکه موسیقی ایرانی که من می خوانم، نوعی از موسیقی ست که در آثار من مشهود و مشخص است.
 

    * ولی قضاوت ها و اظهار نظرهای مختلفی درباره شما در بین اهالی موسیقی وجود دارد. عده ای معتقدند که «پرواز همای» قابلیت های بالایی در موسیقی دارد ولی موسیقی او را نمی توان در شاخه موسیقی ایرانی طبقه بندی کرد. چرا قضاوت ها درباره شما تا این حد متناقض است؟

نمی دانم شاید موسیقی من سنتی نباشد اما یقینا موسیقی  ایرانی ست با طعم موسیقی  گیلانی … با این حال هرچه پرکارتر باشم اهالی موسیقی اظهار نظرهای بیشری خواهند کرد و مهم نیست موسیقی من را در کدام دسته قرار می دهند. موسیقی باید خوب و مردم پسند باشد.
 

    * چهره های زیادی بعد از جمله معروف شما که گفتید: «من فقط سعی کردم از استاد شجریان تقلید نکنم و سبک خودم را داشته باشم»، در مقابل شما قرار گرفتند و انتقادهای زیادی هم از شما شد. هنوز هم به آن جمله معروف اعتقاد دارید؟

فکر نمی کنم حرف بدی زده باشم. من خود از شیفتگان صدای استاد بودم. انتقاد کنندگان هم همیشه بهانه ای برای انتقاد کردن پیدا میکنند.
 

    * این جمله را ظاهرا خود استاد شجریان هم شنیده اند و از شما رنجیده اند...

فکر نکنم استاد علاقه ای به خواندن مطلبی درباره ی من داشته باشند. این حرف ها فقط شایعاتی ست که از جانب خبرنگارها یا اطرفیان استاد سرچشمه می گیرد تا بهانه ای برای تلخ کردن اوقات ما داشته باشند. وگرنه حرف من آنقدرها هم تلخ نیست که موجب رنجش باشد.
 

    * با برخی تغییر قواعد در موسیقی سنتی در سالهای اخیر و فضاهای تلفیقی که این روزها به موسیقی ایرانی تزریق شده، باز هم اعتقاد دارید نو آوری و خلاقیت در موسیقی ایرانی ته کشیده است؟

من اعتقاد ندارم خلاقیت در ایران ته کشیده است. به نظر من آدم های خلاق فرصتی برای عرض اندام ندارند. وگرنه این مملکت سرشار از انسان های خلاق و نوآور است.
 

    * هنرمندانی چون همایون شجریان، علی قمصری، محمد معتمدی و بسیاری از چهره های جوان حوزه موسیقی سنتی، با تلفیق فضاهای جدید با موسیقی سنتی، این شاخه از موسیقی را وارد دوره ای جدید و یک پوست اندازی قابل توجه کرده اند. این روند ریشه های موسیقی ایرانی را سست نمی کند؟

نه ، به نظرمن هر دوره از زمان نیازمندی های موسیقی خودش را داراست. از نظر من همه موسیقی دان های امروز که نباید پایبند سنت های تکامل نیافته موسیقی سنتی باشند. بلکه باید موسیقی شان را بنا بر دانش روز و ذائقه ی شنیداری زمانه خود بنویسند.
 

    * اما نبوغ و خلاقیت نسل جدید نگرانی های زیادی را برای اساتید سنت گرای موسیقی ایرانی بوجود آورده. حتی صدای بسیاری از اساتید هم در آمده و اعتراض ها همگانی هم شده. شما در این باره چه نظری دارید؟

اساتید سنت گرا نگران سنت ها در موسیقی نیستند. بیشتر نگران خودشان هستند که گویا این نوع نگرانی خود نیز بخشی از سنت هاست.
 

    * حرف زدن با مخاطب این روزهای بازار موسیقی که سلیقه و حوصله کمتری نسبت به نسل های قبلی دارد، بسیار سخت و طاقت فرساست. سطح سلیقه ها پائین آمده و موج موسیقی رپ و اوج گیری پاپ زیر زمینی بزرگترین دغدغه اهالی موسیقی ست. با این مخاطب کم حوصله چطور باید برخورد داشت؟

شما کاملا در اشتباه هستید و اجازه ی چنین توهین بزرگی به مخاطبان را ندارید. مخاطب این روزها هم سلیقه دارد و هم حوصله. سلیقه دارد با استناد به اینکه مجبور نیست موسیقی اش را بنابر سلیقه ی شما انتخاب کند و همین که سالهاست برای شنیدن موسیقی تازه در انتظار نشسته است یعنی خیلی هم حوصله دارد. سطح سلیقه مردم هم پایین نیامده بلکه بالا رفته وبا وجود این همه رسانه وشنیدن موسیقی های گوناگون جهان انتظاری که مردم از موسیقی دارند بسیار بالاست. دلیل پناه بردن مردم به موسیقی های دیگر ضعف موسیقی سنتی ست نه سطح سلیقه ی مردم. اینجا موسیقی دان ها دغدغه های مهمتر از این حرف ها دارند. مانند دخالت کردن در کار یکدیگر، چوب لای چرخ هم کردن و... اگر کاری به کار دیگران نداشته باشند و تنگ نظر نباشند و مانع پیشرفت دیگران نشوند مشکلات موسیقی حل خواهد شد.
 

    * شما به خارج از کشور رفتید، کنسرتهای مختلف در نقاط مختلف دنیا داشتید و حتی اپرا کار کردید و به نظر نمیرسد نیازی داشته باشید که به ایران برگردید و کارتان را در اینجا ادامه دهید. چرا برگشتید؟

من فقط برای اجرای برنامه به خارج رفتم و حتی امروز که در ایتالیا مشغول تحصیل هستم هر ماه رفت و آمد دارم چون بجز ایران علاقه ای به زندگی در هیچ کشوری را ندارم و ماندم تا برای مردم ایران بخوانم.
 

    * حالا و پس از این همه سال قرار است به صورت رسمی در داخل کشور فعالیت داشته باشید و بدون شک باید کمی محتاط تر فعایت هایتان را ادامه دهید. این محتاط تر شدن و رعایت برخی اصولی که قبلا کمتر دغدغه شما بوده، می تواند رزومه شما را تحت تاثیر قرار دهد...

نه من همان همای هستم و همیشه آهنگایی اجرا می کنم که مردم لذت ببرند. مردم نوع بیان مرا دوست دارند. آنچه که من تا امروز برای مردم خوانده¬ام سرشار از صداقت بوده است و مردم صداقت را دوست دارند.  
 

    * کنسرت تابستان امسال را به 175 غواص شهید تقدیم کردید. کنسرتی که به دلایل مختلف برگزاری اش کمی به تعویق افتاد. این تصمیم شما سر و صداهای زیادی را در جامعه رسانه ای به پا کرد و خیلی ها تناقض های رفتاری و کاری را به شما چسباندند. که بخاطر مجوز چه کارها که نمی کند... این قضاوت ها برای شما ناراحت کننده نبود؟

نه … من ان کار را برای شهدای گمنام خواندم نه برای منتقدان و از ته قلبم. همانکه شهدا رازی باشند کافیست، برگ سبزیست تحفه ی درویش در برابر بدهکاری من به کسانی که در راه سرزمینم جان باخته اند و کسانی که آن آهنگ را شنیده باشند به خودشان اجازه ی چنین اظهار نظری نمی دهند. آن آهنگ باور من است و شناسنامه ی من. کسانی که به شعر و موسیقی و خواندن من انتقاد دارند پیشنهاد می کنم این آهنگ را بشنوند.
 

    *بدون شک هر هنرمندی تا حد زیادی از هنرمندان و چهره های مختلف تاثیرپذیری داشته و به نوعی قهرمان هایی را در عالم خود دارد. این موضوع برای شما درباره کدام چهره ها وجود دارد؟

در آغاز راه کسانی برایم بت بودند که امروز خود شکسته شدند. اما قهرمان من ماهی سیاه کوچولوی داستان های صمد بهرنگی ست.
 

    * اولین آلبوم رسمی شما در چه مرحله از انتشار است؟  

در بخش مجوز. در حال طی مراحل اخذ مجوز است. به زودی اخبار و اطلاعات رسمی آن در رسانه ها منتشر خواهد شد.
 

    * درباره آثار این روزهای حوزه موسیقی ایرانی چه نظری دارید؟ آلبومی بوده که بتواند نظر شما را جلب کند؟

نظری ندارم برای یک بار هم که بشود بیشتر کارها را گوش می کنم.
 

    * سوال آخر را درباره آینده کاری شما می پرسم. آینده کاری تان در داخل کشور چه برنامه هایی دارید؟

برنامه های زیادی در نظر دارم. فعلا فقط فکر می کنم و در حال بررسی شرایط هستم. اگر همه چیز خوب پیش برود حتما اتفاقات خوبی خواهد افتاد. شک نکنید.

پروزای, همای, ماهی سیاه کوچولو, صمدبهرنگی,
آمار بازدید : 1,243
تعداد نظرات (0)
ارسال نظر
لطفا صبر کنید...
 

پر بازدید ترین آهنگ ها

View More ▶

ارتباط با ما

کاراکتر باقی مانده : 500