«سال 1393 در یک بعدازظهر مردادی بود که با غزلی از حضرت حافظ، شوریده حال شدیم و قصد کردیم تا شرح حال و احوالمان را به گوش اهالی حال رهسپار کنیم و اینچنین شد که نام ما شوریدگان به «حال» درآمد، چون حضرت حافظ اینچنین فرمودمان: حالِ دل با تو گفتنم هوس است.»
اهل «حال» خودشان را اینگونه معرفی کردهاند. «حال» نام یک گروه موسیقی است که اعضایش با بارگذاری آثار در وبسایت شخصیشان فعالیت میکنند. سبکشان فیوژن است و مدتی هم هست که توجه برخی علاقهمندان موسیقی را به خود جلب کردهاند.
آواز این گروه را محمد فکری میخواند که دربارهی روند شکلگیری «حال» به خبرنگار ایسنا توضیح میدهد: درست در یک بعد از ظهر تابستانی بود. چهاردهم مردادماه سال 1393 که در یک جمع خودمانی و دوستانه یکی از دوستان خوشذوق و شاعرمان یعنی احمد بیباک قطعهای خواند که من به شدت تحت تأثیرش قرار گرفتم و همان لحظه، یک ملودی برای آن به ذهنم رسید و طی چند جلسهی دیگر کار کامل و کاملتر شد تا اینکه سرانجام به مراحل نهایی رسیدیم و کار به مرحلهی تنظیم رسید. وقتی به این مرحله رسیدیم، فکر میکردم فاصلهی زیادی تا خروجی کار نداریم، اما اینجا تازه اول ماجرا بود.
او ادامه میدهد: شعر و ملودی آماده شده بود و برای تنظیم اثر به افراد زیادی مراجعه کردم. از افراد صاحبنام گرفته تا دوستانی که کمتر شناخته شدهاند. متأسفانه باید اعتراف کنم که همهچیز خلاف انتظارم بود. دوستانی با چهرهی شناختهشده، نگاه از بالا به پایین داشتند و با وعدههای سر خرمن فقط وقت من را گرفتند و هیچ فایدهای بهجز خستگی و ناامید شدن برایم نداشتند تا اینکه تصمیم گرفتم از راه دیگری وارد شوم.
این خوانندهی جوان توضیح میدهد: تصمیم گرفتم به جای کمک گرفتن از دیگران، یک گروه تشکیل دهم و دوستانی را که همفکر هستند، دور هم جمع کنم تا کاملا متکی به خود و تواناییهایمان باشیم و بتوانیم صدایمان را به گوش دوستداران موسیقی تلفیقی برسانیم؛ اما اینجا هم دوباره به مشکل برخوردم. متأسفانه خیلی از دوستانی که به آنها مراجعه کردم، انگیزه و خلاقیت کافی را برای طی کردن مسیری که در نظرم بود، نداشتند. سرانجام با دوستانی مانند علی جمالی و مقداد مهدوی آشنا شدم. کمکم با تواناییهای هم آشنا شدیم، ایدهها و اهدافمان را برای هم تعریف کردیم و متوجه شدیم، میتوانیم همراهان خوبی برای هم باشیم. این شد که پایهی گروه «حال» براساس آواز من، گیتار الکتریک علی جمالی و پیانوی مقداد مهدوی شکل گرفت.
محمد فکری همچنین میگوید: ما برای انتخاب نام گروه خیلی مشورت کردیم. حتی یک فراخوان کوچک هم دادیم؛ اما نتایج خیلی کلیشهایتر از آنی بود که انتظارش را داشتیم. این شد که خودمان دست به کار شدیم و بعد از همفکری، به چند نام رسیدیم و نهایتا با تفألی به دیوان حضرت حافظ که فرمود «حال دل با تو گفتنم هوس است ...» نام این گروه را «حال» گذاشتیم؛ در واقع حال، حس و حال لحظات همنشینی ما با هم است که حاصلش به گوش مخاطبان میرسد.
این هنرمند جوان دربارهی سبک موسیقی این گروه نیز میگوید: تلاش ما این بوده که تلفیقی از موسیقی کلاسیک ایرانی، جاز و راک داشته باشیم. حتی در بعضی قطعاتمان که هنوز منتشر نشده است، رنگ و بویی از موسیقی بلوز و الکترونیک نیز داریم. دلیل اینکه مخاطب این روزها به سمت این موسیقی کشش دارد، به نظرم تغییر نسل و تغییر سبک زندگی است. این تغییر ذائقه به نفع همه است و فرصت بسیار خوبی را فراهم میکند تا بتوانیم موسیقی کشور را گسترش دهیم. البته به شرط اینکه هنرمندان و بخصوص مسؤولان قدر این فرصت را بدانند و بتوانند با تولیدات و مدیریت مناسب مسیر موسیقی کشور را بهبود بخشند.
او معتقد است: «حال» چند اصل و اولویت برای تولیداتش دارد؛ اولین و مهمترین اصل این است که با مخاطبان صادق باشیم. با توجه به سابقهی اعضای گروه و فضای متفاوتی که هر کدام تا کنون تجربه کردهایم، تعصب را کنار گذاشتهایم و همدلی و همزبانی را جایگزین آن کردهایم. در روزهای تمرین، تمام تلاشمان برای خلق یک تلفیق است و خدا را شکر تا کنون نظر صاحبنظران، هنرمندان و هوادارانمان نیز ثابت کرده است که مسیر را درست آمدهایم.
او در پاسخ به پرسشی مبنی بر اینکه آیا برای گرفتن مجوز برای آلبوم اقدام کردهاند؟ نیز میگوید: در این زمینه اقداماتی انجام دادهایم؛ اما ساختار و قوانینی که برای انتشار آلبوم وجود دارد با سیاستی که ما در پیش گرفتهایم، کمی تناقض دارد و این کار ما را کمی به تعویق انداخته است. اینکه ما برای انتشار اولین آلبوم چه برنامهای داریم، نمیخواهم لو بدهم؛ اما امیدوارم بهزودی با همکاری مسؤولان بتوانیم ایدههایی را که در سر داریم عملی کنیم.
فکری دربارهی انتشار رایگان قطعات گروه در فضای «وب» نیز اظهار میکند: ما اول راه هستیم. برای اینکه صدای گروه نوپایی مثل گروه «حال» به گوش هنردوستان برسد، دو راه اصلی وجود دارد؛ اول اینکه پدری پولدار داشته باشید و بدون هیچ دغدغهای اثر هنریتان را خلق کنید که بعد از مدتی یا موفق میشوید و مخاطبانی بهدست میآورید یا اینکه اثرتان مورد پسند و تأیید کسی قرار نمیگیرد و شما مسیرتان را تا آخرین سکهی جیب پدرتان پیش میگیرید و بعد از آن یک سکهی جیب پدر، مثل خیلیهای دیگر از این عرصه برای همیشه حذف شوید.
او در پایان میگوید: متأسفانه یا خوشبختانه ما هیچکدام پدر پولداری نداریم. پس بهسراغ راه دوم رفتیم، یعنی اینکه چند اثر را تولید و منتشر کردیم تا بتوانیم نظر یک حامی مالی یا سرمایهگذار را جلب کنیم. همزمان با استقبال خوب و جذب هواداران، چند پیشنهاد در زمینهی سرمایهگذاری و تهیهکنندگی به ما شده است که فعلا در حال مذاکره و بررسی شرایط پیشنهادی هستیم؛ در واقع ما انتخاب دیگری بهجز اینکه آثارمان را بهصورت رایگان در اختیار مخاطبان قرار دهیم، نداریم.