ورود به حساب کاربری



بازیابی کلمه عبور



جهت ثبت نام در رادیو پدیده اینجا کلیک کنید
نویسنده : Admin
|
تاریخ : جمعه 30 مرداد 1394 - ساعت 19:59:01
چاپ خبر

ترانه سرای قطعه «سنگ صبور» برای اولین بار در گفتگویی مفصل از ورودش به عرصه خوانندگی خبر داد

امیر ارجینی: در آلبومم فقط یک قطعه از چاوشی دارم

از آن ترانه‌سراهای بی حاشیه است که به قول معروف سر در لاک خود دارد. چندان اهل مصاحبه و ارتباط تنگاتنگ با رسانه‌ها نیست و تا کنون هم نامش را بیشتر با آثارش شنیده‌ایم. اما این بار به قلب حواشی زده است. حواشی که از همین امروز و پس از خواندن این مصاحبه توسط شما برایش رقم خواهد خورد.

امیر ارجینی: در آلبومم فقط یک قطعه از چاوشی دارم

اما «امیر ارجینی» تصمیم خودش را گرفته و اولین تک قطعه با صدای خودش را طی هفته‌ های آینده از طریق سایت «موسیقی ما» منتشر خواهد کرد. در همین سال 94 هم باید منتظر آلبوم او باشیم. آلبومی که در آن علاوه بر موزیسین های مطرح پاپ، یار هنری سال های نه چندان دورش هم حضور دارد.
حقیقتا زمانی که برای اولین بار پای تلفن از او شنیدم که به سراغ میکروفون و دنیای خوانندگی رفته برای خودم هم جای تعجب داشت و چندین علامت سوال به سراغم آمد. به همین دلیل در یک بعداز ظهر تابستانی با امیر ارجینی هم کلام شدم و از او درباره دلایلش و البته آینده متفاوتی که پیش رو دارد سوال کردم. البته نمی شود به سراغ ارجینی رفت و از او درباره خواننده «سنتوری» نپرسید. پرسیدیم و جواب‌های بعضا با سیاست و بعضا دلی شنیدیم. این گفتگو را تا پایان بخوانید:

 

*چندی پیش به من درباره ورودتان به عرصه خوانندگی گفتید. کمی مفصل تر در این زمینه توضیح دهید که چه شد تصمیم گرفتید به شکل جدی وارد عرصه خوانندگی شوید؟
شاعر و هر هنرمند دیگری به دنبال تریبون برای صحبت با مردم است. خوانندگی تریبون قوی است که تا کنون از آن استفاده کرده‌ام ولی با صدای دوستان دیگر، هنوز هم این کار را می‌کنم و دوستانی هستند که با آنها در زمینه شعر همکاری دارم .اما دوست داشتم که خودم هم این عرصه را به نوعی امتحان کنم .از سوی دیگر شانس در موسیقی پاپ دخیل است و می‌خواستم که شانس خودم را امتحان کنم .تمایل داشتم تریبونی هرچند کوچکتر نسبت به تریبون‌هایی که قبلا داشتم را اختیار کنم و بتوانم یک سری از اشعار را که نمی‌توانستم به خواننده‌ها بسپارم یا علاقه‌ای نسبت به خواندن آنها نداشتند، بعد از اثبات خود در این عرصه اجرا کنم .نزدیک به دو سال و چهار ماه قبل تولید آلبوم خودم را شروع کردم و امیدوارم اتفاقات خوبی رخ دهد.
*برای رساندن حرف‌های خود به گوش مخاطبان چرا همان روند قبل را دنبال نکردید؟ آیا شرایط به گونه‌ای بود که دیگر چنین امکانی نداشتید؟
خیر. من از سال 83 یا 84 تصمیم به خوانندگی داشتم. حتی من در فیلم «سنتوری» و قطعه «من با تو خوشم» با «محسن چاوشی» همخوانی کردم. در سال 82 یک قطعه مشترک با محسن به نام «ابرای پاییزی» داشتم که بعدا او با تنظیم متفاوتی آن اثر را منتشر کرد. در همان سال‌ها هم مشغول تست این فضا بودم. ولی به دلیل اینکه محسن در آنها سالها بیشتر نیاز به شعر داشت ترجیح دادم که روی خوانندگی متمرکز نشوم. الان یک مقدار اوضاع فرق کرده و دوباره آن دغدغه‌ها به سراغ من آمده است. در ابتدا برایم دغدغه بودند ولی الان بیشتر علاقه‌مند شده‌ام. کَما اینکه می‌دانم فراز و نشیب‌های این حوزه بسیار بیشتر از ترانه‌سرایی است و نظرات موافق و مخالف زیادی خواهم شنید. سعی می‌کنم موافق‌ها را بیشتر و مخالفان را به موافقان نزدیک کنم. به طور کل این دغدغه از گذشته با من بوده و اینگونه نیست که ناگهان تصمیم گرفته باشم. همچنین بعضی‌ها می‌گویند که کم کار شده‌ام ولی اتفاقا نسبت به گذشته پرکار هم شده‌ام. زیرا با خوانندگان زیادی در این سالها کار کردم شاید اغلب آنها را ندیده باشم. من با «پدرام کشتکار»، «بابک مافی» و «شهاب اکبری» به صورت مستقیم کار می‌کنم. این افراد با خواننده‌ها ارتباط دارند و به همین دلیل می‌گویم که کارهای زیادی انجام داده‌ام. اما به نوعی هم وقت آزاد بیشتری دارم زیرا از حدود چهار سال قبل فقط در زمینه ترانه فعالیت ‌می‌کنم. پیش از آن در یک شرکت مشغول به کار بودم ولی از چهار سال قبل فقط شعر را دنبال کردم و به همین دلیل وقت بیشتری دارم.

 

*در سوال اول از شانس صحبت کردید ولی کاراکتری که من از شما سراغ دارم با شانس و این مسائل همخوانی ندارد.
منظور من از شانس شکل خرافه آن نبود. ولی مثلا شانس در موسیقی سنتی دخالت کمتری دارد. چون مخاطبانش سنین بیشتری دارند و با تفکرات دیگری به سراغ موسیقی سنتی و اصیل ایرانی می‌آیند. اما موسیقی پاپ یعنی پاپیولار و همه‌گیر و این نشان می‌دهد که شانس در آن خیلی دخیل است. اتفاقی که همگان می‌توانند در مورد آن تصمیم بگیرند طبیعتا با شانس هم همراه خواهد بود. من آدمی نیستم که روی شانس اعتقاد خیلی زیاد داشته باشم اما آدم بدشانسی هم نبوده‌ام.


*برویم به سراغ جزئیات بیشتری از آلبوم و اینکه چند قطعه دارد و عوامل تولید چه کسانی هستند؟
نه قطعه آلبوم آماده است و باید میکس و مستر شود. ما میکس و مسترینگ را برای یک ماه قبل از انتشار آلبوم در نظر گرفته‌ایم. بعضی‌ها شاید تصور داشته باشند که تمامی ترانه‌های آلبوم «امیر ارجینی» از سروده‌های خودش باشد اما اینگونه نیست. «حسین غیاثی»، «اسلام ولی محمدی»، «حمید رزاقی»، «فاطمه زینلی»، «مهسا پهلوان» و «ناصر نامدار»ترانه سراهایی هستند که از آثارشان بهره برده ام . البته ترانه‌هایی که از دوستان دیگر انتخاب کرده‌ام به سلیقه خودم نزدیک است. دلیل حضور چهره‌های گوناگون در بخش شعر این است که تفکرات متفاوتی در آلبوم داشته باشیم. آهنگسازی کارها هم توسط «بابک مافی»، «امین رستمی» ، «شهاب رمضان» ،«سیامک عباسی»، «محسن چاوشی»، «محسن ارجینی»، «امید جامع» و «شهاب اکبری» انجام شده و خودم هم یک ملودی دارم. در بخش تنظیم هم شهاب بیشترین سهم را داشته و بابک مافی و «اُربِل داودی» هم سایر تنظیم‌ها را انجام داده اند .


*چرا در بخش ترانه به سراغ افرادی رفته‌اید که حتی نام برخی از آنها را برای اولین بار است که می‌شنوم؟
اعتقاد من این است که خواننده نباید آلبومی را کلا با یک ترانه‌سرا کار کند. اگر کسی به سراغ من بیاید و بگوید که تمام ده قطعه آلبوم را تو بنویس اصلا قبول نمی‌کنم. کارکردن ترانه سرا با خواننده در نهایتا پنج یا شش قطعه یقینا با موفقیت بیشتری برای طرفین همراه خواهد بود. زمانی که کار شما در مقایسه با دیگران قرار می‌گیرد فاکتورهایی برایش لحاظ می‌کنند که با فاکتورهای مقایسه کار شما با خودتان متفاوت است. به همه خواننده‌ها توصیه می‌کنم که از حضور ترانه‌سراهای دیگر هم بهره ببرند تا حال و هوای آلبوم یک رنگ نشود. در کارهایی که با محسن چاوشی، شهاب رمضان یا سیروان خسروی داشتم همین روند را رعایت کردم. مثلا در آلبوم سیروان سه قطعه از سروده‌های من بود که دو قطعه آن موفق بودند. زمانی که بین نه یا ده قطعه دو اثر موفق داشته باشید از لحاظ حسی و حرفه‌ای برای شما متفاوت خواهد بود تا اینکه ده ترانه معمولی را ارائه کنید. در زمینه خوانندگی خودم هم همین اعتقادی که داشتم را لحاظ کردم. البته اینکه شما اسم این دوستان را تا کنون نشنیده‌اید چند دلیل دارد. من به عنوان یک ترانه‌سرا حداقل کارشناس این حوزه هستم و خواننده‌ها معمولا به این نگاه می‌کنند که همکاران من با چه خواننده‌های دیگری همکاری داشته‌اند. اما من با کار آدم‌ها طرف هستم و ترانه این دوستان را پسندیدم و از آنها استفاده  کردم.


*به کنسرت هم فکر کرده‌اید؟
خود شما می‌دانید که تولید آلبوم در ایران فقط هزینه است و من خودم این هزینه را تقبل کرده‌ام. هزینه برای آلبوم در ایران اصلا بازده ندارد. مگر اینکه کار به جایی برسد که طرفدار داشته باشید و از جاهای دیگر بتوانید درآمد کسب کنید و باز هم روی فروش آلبوم نمی‌توانید حساب کنید. با توجه به این شرایط از روز اول به کنسرت هم فکر کردم. به هر دوستی هم که سفارش آهنگسازی دادم گفتم که صدای من چه توانایی‌هایی دارد. در پرانتز باید بگویم که دوره یک ساله‌ سلفژ هم نزد یکی از دوستانی که بابک مافی معرفی کرده بود گذراندم. به همین دلیل در ابتدا مشخصه‌های صدای خودم را شناختم و به دوستان هم گفتم که هنگام آهنگسازی این المان‌ها را هم مدنظر داشته باشید. اصلا خارج از بحث کنسرت باید من بتوانم حتی در یک جمع ده نفره هم کار خودم را به خوبی بخوانم. از همان ابتدا به اجرای زنده فکر کرده‌ام و همین الان هم که داریم صحبت می‌کنیم تمام امید من این است که کار موفق شود و به مرحله کنسرت برسیم. برای یک هنرمند هیچ چیز زیباتر از این نیست که از نزدیک با مخاطبان خود صحبت کند. زمانی که شعر خودم را در یک شب شعر صد نفره می‌خوانم جذابیت بسیار بیشتری دارد تا اینکه می‌شنوم که همان شعر را یک میلیون نفر شنیده‌اند. آن یک میلیون نفر را ندیده‌ام ولی چهره آن صد نفر را می‌بینم و عکس العمل آنها نسبت به شعر خودم را حضوری دریافت می‌کنم. کنسرت برای این نیست که طرفداران یک هنرمند بیایند و او را ببینند. بزرگترین امتیاز کنسرت این است که هنرمند بتواند مخاطبان خود را از نزدیک ببیند و عکس العمل آنها را دریافت کند.


*سبک و سیاق ملودی‌ها و تنظیم‌ها چگونه است؟ و با توجه به اینکه می‌گویید از ابتدا به کنسرت فکر کرده‌اید آیا کارها همگی ریتمیک هستند؟
نمی‌دانم چرا بعضی از خواننده‌ها فکر می‌کنند که فقط کارهای ریتمیک مناسب کنسرت است. اتفاقا کارهای ریتمیک در آلبوم زیاد نیستند و یک کار شش و هشت اسلو دارم که هیجان و اکت چندانی ندارد. اما ملودی‌ها و شعرها اکثرا کنسرتی هستند. یعنی با سلیقه مخاطب ایرانی همخوانی دارد و به خوبی در ذهن می‌ماند و به راحتی می‌توان در هرجا زمزمه کرد. ملودی‌ها را زمانی که برای چند نفر از دوستان پخش کردم گفتند که حداقل دو یا سه قطعه در ذهن می‌ماند. اثری برای کنسرت خوب است که در ذهن مخاطب بماند و در کنسرت همخوانی کند. اما در قسمت تنظیم داستان متفاوت است. دو قطعه الکترونیک دارم که سعی کردیم به روز تنظیم کنیم .زیرا سلیقه مخاطب امروز به کارهای الکترونیک نزدیک است.


*یعنی سایر کارها آکوستیک است؟
بله. پنج قطعه را شهاب اکبری تنظیم کرده و سلیقه او با ساز زنده و آثار آکوستیک همخوانی زیادی دارد. فقط دو قطعه ساز ندارد.

 

*طی سال‌های گذشته چهره‌های زیادی از بین همکاران خودتان وارد عرصه خوانندگی شده‌اند. برخی از آنها در توضیح دلیل ورودشان به این حوزه می‌گویند که به دنبال بیشتر دیده شدن بودند. زیرا در موسیقی فقط خواننده دیده می‌شود و نهایتا اسم ترانه سرا در کاور آثار ذکر می‌شود. شما هم این دلیل را مدنظر داشتید؟
به غیر از شهرت بیشتر، دلایل زیادی برای ورود به این عرصه داشتم و دارم. نمی‌خواهم شعاری صحبت کنم ولی نهایت شهرت چیست؟ بستگی دارد که آدم به چه چیز شهره شود. من به شهرت فکر نکردم ولی به این فکر کردم که حق ترانه‌‌سرا در ایران بیشتر از هر جای دنیا ضایع می‌شود. شاید برخی از دوستان بگویند  که در سایر نقاط دنیا هم شرایط اینگونه است. اما با تحقیقی که من داشتم به این نتیجه رسیدم که شرایط دیگر کشورها در این زمینه اصلا با ایران قابل مقایسه نیست. در ایران نه تنها قوانین ارشاد به ترانه سرا اجازه نمی‌دهد که از حقوق بیشتری بهره‌مند شود، بلکه خود دوستان هم کم لطفی می‌کنند. دوستان می‌گویند که ما یک ترانه گرفتیم و پول آن را پرداخت کردیم و هیچ کار دیگری لازم نیست انجام دهیم. ولی باید این نکته را در نظر داشت که از همان ترانه تا چند سال درآمد کسب می‌کنند. نوش جانشان باشد ولی به هر حال دوستان هم کم لطفی می‌کنند. یکی از بزرگترین دلایلی که برای شما ذکر کردم همان قضیه مخاطب و ارتباط با آنها بود و اینکه با حوزه خوانندگی غریبه نیستم. در سال 85 «بنیامین بهادری» در عرصه خوانندگی مطرح شد ولی او هم قبلا کار شعر انجام می داد . به خاطر دارم که در جشنواره ای  هم برای شعر جایزه گرفته بود ولی در آن زمان با خوانندگی مطرح شد. مردم ما کلا نسبت به افرادی که از یک حرفه وارد حرفه دیگری می‌شوند حساسیت دارند. در حالی که شاخه‌های مختلف کارهای هنری با یکدیگر ارتباط زیادی دارند. مخصوصا من که ترانه‌‌سرا بودم و سال‌های زیادی از عمرم در استودیو و کنار خواننده‌ها و آهنگسازان می‌گذرد وشاعر نبودم که فقط در جلسات شعر حضور داشته باشم. مثلا وقتی «محمدرضا گلزار»می‌خواند همه جبهه می‌گیرند .ولی او یک موزیسین بوده و «ایرج قادری» در یک کنسرت او را شناخته است. مردم پیشینه را نمی‌دانند و قضاوت می کنند .این حرف‌ها را بیان نمی‌کنم که به نظرات مردم سمت و سو بدهم زیرا آنها به هرحال قضاوت خودشان را دارند . من هم جوابی نمی‌دهم و فقط در مسیری که فکر می‌کنم درست است حرکت خواهم کرد.


*اینکه درباره ارتباط شاخه‌های مختلف هنر صحبت می‌کنید درست است ولی در 90 درصد موارد زمانی که یک هنرمند فیلد کاری خود را عوض کرده شکست خورده است.
این حرف را قبول ندارم. زیرا حداقل پنج خواننده دهه چهل ما بازیگری را هم امتحان کرده و در آن موفق هم بودند و در همین نسل جدید هم طرفدار دارند. شاید افرادی که شکست خوردند تمام علاقه و تمرکز خود را در زمینه فعالیت جدید متمرکز نکردند.


*شاید آن پنج نفر جزو موارد خاص و نادر بودند. اما طی چند سال اخیر خواننده‌های زیادی بازیگر شدند که اگر مورد نقد قرار نگرفته باشند، هیچ اتفاق جدیدی را هم رقم نزدند.
این به دلیل حساسیت مردم است. به عنوان مثال «مسعود امامی» یک شاعر بوده که خواننده شده و به نظر من خواننده خوبی است. من خودم خیلی از کارهای او را دوست دارم ولی اینکه مردم به اندازه خواننده ایکس به او توجه نمی‌کنند به دلیل ایراد مسعود امامی نیست. اگر بخواهیم موفقیت را فقط در توجه مردم خلاصه کنیم که حرف شما درست است. البته در این مقوله توجه برای من شاعر یا همکارانم یک استثنا وجود دارد. آن هم اینکه مگر قبلا به ما چقدر توجه می‌کردند که اکنون میزان آن کمتر شود. حتی اگر کمتر هم شود باز هم از دوران شاعری بیشتر خواهد بود.

 

*پس یعنی فعالیت خوانندگی شما به یک قطعه و یک آلبوم خلاصه نخواهد شد.
ما قبل از مصاحبه در این زمینه با هم گپ زدیم که چرا کارها رادر سکوت جلو بردم. دلیل این بود که می‌خواستم اکنون حرف برای گفتن داشته باشم. من از دو سال قبل مراحل تولید را شروع کردم تا الان که بتوانم با پشتوانه آثاری که آماده دارم با شما صحبت کنم. پس اصلا اینگونه نیست که حرف بزنم و خواندن من با یک آلبوم به پایان برسد. به طور کل وارد هیچ کاری نمی‌شوم مگر آنکه بخواهم آن را جدی ادامه دهم.


*بیشتر منظورم تداوم بود. یعنی در صورت شکست یا موفقیت باز هم این مسیر را ادامه خواهید داد؟
تا زمانی که تمام فاکتورهای ذهنی خودم را در این مسیر اجرایی نکنم عقب نخواهم نشست. همه هم اینگونه بوده‌اند و آنقدر کار کرده‌اند تا به نتیجه رسیده‌اند. اگر به کار همه خواننده‌های مطرح نگاه کنیم می‌بینیم که بالاخره پس از دو یا سه آلبوم توانسته‌اند که نام خود را جا بیندازند. محسن چاوشی از سال 80 یا 81 می‌خواند ولی سنتوری در سال 84 منتشر شد و نوسان زیادی در کارهای او انداخت و محسن را بالاتر برد. این شرایط برای ما هم بود و همگی در آن زمان بیشتر دیده شدیم. من هم الان کوتاه نمی‌آیم و آن شانسی که در موردش صحبت کردیم شاید در آلبوم اول یا شاید در تک قطعه اول باشد. در موارد زیادی دیده‌ایم که خواننده با یک قطعه به شهرت رسیده است. ما «حمید طالب زاده» را داشتیم که سه آلبوم مجاز قبل از «همه چی آرومه» ارائه کرده بود ولی مردم او را با همان تک قطعه شناختند. به هرحال این راه آسانی نیست و باید حساب شده قدم برداشت. از سوی دیگر در زمینه آن مقوله شکست هم باید توضیحاتی را ارائه کنم. پس از شکست یا موفقیت یک اثر باید تمامی عوامل آن را آنالیز کرد. یکی از ایرادهایی که خوانندگان پاپ دارند این است که کارشان وقتی با اقبال عمومی مواجه نمی‌شود، اگر آهنگساز هستند کار آهنگسازی خود را عوض نمی کنند و دست به تغییرات در حوزه ترانه می‌زنند. اگر ترانه سرا باشند، آهنگسازان را عوض می‌کنند و جز خودشان همه عوامل را در عدم موفقیت دخیل می‌دانند. یکی از دلایلی که از سایر ترانه‌سراها هم کمک گرفتم همین موضوع بود. من پس از انتشار آلبوم قطعا عوامل موفقیت یا شکستش را آنالیز خواهم کرد تا ببینم که در کارهای بعدی چه کاری باید انجام دهم. همچنین بازخوردی که از مخاطب دریافت می‌شود اهمیت دارد و باید ببینید که موافقان و مخالفان چه حرف‌هایی دارند.


*فکر می‌کنم یکی از دلایل انتخاب ترانه‌سراهای متنوع این باشد که از همین ابتدا سعی کرده‌اید راه یکی از عوامل شکست آلبوم یعنی تکرار در مقوله کلام را ببندید.
می‌توانستم با دو ترانه هم این کار را انجام دهم. مطمئن باشید ترانه‌هایی که از دیگران گرفته ام را با توجه به سلیقه خودم انتخاب کرده‌ام. اما به هرحال آماده هرگونه نقد هستم.

*هر زمان که اسمی از شما مطرح می‌شود، آثارتان را با قطعه «سنگ صبور» مقایسه می‌کنند. فکر می‌کنید قطعه‌ای از مجموعه‌ای در دست انتشار دارید، نه در مقیاس سنتوری، ولی هیت شود؟
در این ده سال کاری از محسن چاوشی به اندازه سنگ صبور هیت شده است؟ خود ما هم فکر نمی‌کردیم که آن اتفاقات برای سنتوری رخ دهد. من در این سیزده سال یاد گرفته ام که در موسیقی پاپ پیش بینی نداشته باشم. زیرا پیش بینی فینال جام جهانی از پیش بینی موفقیت یک قطعه پاپ آسان‌تر است. به دلیل اینکه همه چیز دست مردم است. آنها یا می‌پذیرند یا تو را کنار می‌گذارند. به عنوان مثال اصلا فکر نمی کردم که قطعه «نه نرو» تا این حد بین طرفداران سیروان شنیده شود. زیرا به لحاظ شعری کار عجیب و غریب انجام نداده بودم ولی فاکتورهای زیادی دخیل بودند. زمانی که یک کار هیت می‌شود شاید به دلیل آن هم نتوانید دست پیدا کنید و باید فاکتورهای زیادی را کنار هم قرار دهید. در بین قطعات آلبوم خودم هم کارهایی هستند که فکر می‌کنم بیشتر مورد توجه قرار گیرند ولی باید منتظر نتیجه شنیده شدن مجموعه باشیم.


*زمانی که اسم محسن چاوشی را در بخش آهنگسازی مطرح کردید این فکر از ذهنم عبور کرد که شاید به امید مطرح و هیت شدن کار خود و به یاد سنتوری باز هم در کنار هم قرار گرفته باشید.
من سال‌ها با محسن کار کردم و قطعات هیت زیادی بین مردم و طرفدارانش داشتیم. مثلا قطعه امام رضا(ع) را بیشتر مردم شنیده‌اند ولی من خودم فکر می‌کردم اگر قرار باشد روزی آلبوم منتشر کنم، محسن چاوشی حداقل پنجاه درصد در تولید کارها سهم داشته باشد چرا که همانطور که او در ابتدای راه به ترانه های خوب احتیاج داشت من هم به آهنگ های او احتیاج دارم اما  شرایط به گونه‌ای رقم خورده که می بینید، زمانه است دیگر. در این مدت که تصمیم گرفتم آلبوم جمع کنم از محسن فاصله داشتم و این تنها قطعه‌ای است که از او دارم. این قطعه دست خود محسن بود و از او درخواست کردم که در اختیارم قرار دهد. اینگونه نبود که بگویم می‌خواهم آلبوم جمع کنم و تو برای من کاری را بساز. یک قطعه خیلی خوب است که روی آن به لحاظ شعر حساسیت زیادی دارم و سوژه خوبی دارد. سوژه آن عاشقانه نیست و شهاب اکبری هم تنظیم فوق العاده‌ای انجام داده است. فاصله بین من و محسن باعث شد که بیشتر از یک قطعه نتوانیم همکاری داشته باشیم.

*از این بابت ناراحت هستید یا خوشحال؟
ناراحت نیستم اما مطمئنم که من و محسن می‌توانستیم کارهای خیلی خوبی انجام دهیم. یعنی هم اگر قرار بود خودش بخواند و هم اینکه من بخوانم می‌توانستیم کارهای خوبی انجام دهیم. زیرا ما هفت هشت سال با همدیگر کار کردیم و احساس همدیگر را خوب می‌شناختیم. هنگام ضبط این قطعه از آلبوم خودم هم شهاب اکبری گفت که ملودی محسن به صدای تو می‌آید. دوست داشتم بیشتر از او استفاده کنم اما دلیلی ندارد وقتی فاصله داریم بخواهم این کار را انجام دهیم.


*فکر می‌کنم در این شرایط اگر شما برای حضور بیشتر محسن در آلبوم خود تلاش می‌کردید، فارغ از بحث محتوایی و هنری، قطعا روی بحث تبلیغاتی و میزان فروش اثرتان تاثیر زیادی می‌گذاشت.
من چنین آدمی نیستم و کاملا عاطفی و حسی فکر می‌کنم. شاید اگر شخص دیگری به جای من بود حق خود می‌دانست که در ازای سالها همکاری با محسن، او هم چنین کاری برایش انجام دهد. کار باید دلی رخ دهد و من آدمی نیستم که به خاطر منفعت بخواهم به کسی نزدیک شوم. در این سالها خیلی ها برای پیش برد اهدافشان به محسن نزدیک شدند .بگذریم ،اما این ملودی که از محسن گرفتم برای چهار سال پیش است و آن زمان با همدیگر انجام دادیم. شاید اگر یک مقدار سخت‌گیری من نبود همین اثر هم در آلبوم «حریص» منتشر می‌شد. شاید دوباره من و محسن توانستیم کارهای دلی و خوبی با همدیگر انجام دهیم و مطمئنا خوشحال می‌شوم و دوست نداشتم از آدم‌های اطرافم سواستفاده کنم.


*کارنامه کاری محسن چاوشی به دو بخش تقسیم می‌شود. یک دوره زمان حضور شما و حسین صفای قدیم در کنار ایشان بود که به تولید آثار هیت و پاپیولاری منجر شد که تقریبا در جاهای زیادی شنیده می شد. دوره دوم کار او طی این چند سال با یک حسین صفا ی جدید رقم خورد که کارهای متفاوتی نسبت به گذشته تولید کردند و نمونه آخرش هم«پاروی بی قایق» بود. اما این آثار به اندازه کارهای قدیمی محسن هیت و همه گیر نشدند. دوست دارم در مورد این دوره دوم نظرتان را فارغ از دوستی که داشتید بدانم.
من با روحیات این روزهای محسن آشنا نیستم. نمی‌دانم در این چند سالی که به عنوان همکار کنارش نبودم بر او چه گذشته است. شاید روحیات او این بوده که چنین کارهایی نظیر پاروی بی قایق را انجام دهد. کما اینکه شاید من هم اگر کنارش بودم چند قطعه از این دست را تولید می‌کردیم. من تنها آدمی بودم که نظرم را در مورد کار خارج از فضای دوستی به او ارائه می کردم و این را می‌توانید از خودش هم بپرسید. الان هم اگر بخواهم با او صحبت کنم نظراتم را بیان می‌کنم. با توجه به اینکه نمی‌دانم این روزها در چه فکری است من هم سکوت می‌کنم. شاید دنبال یک ایده جدید است که هنوز به آن نرسیده و شاید هم رسیده باشد. در مورد محسن چاوشی نظرات زیادی دارم ولی نمی‌خواهم که عمومی اعلام کنم. اما اگر قرار باشد یک روز من و محسن چاوشی دوباره کار کنیم قطعا در همان فضاهای قدیم خواهد بود.


*یعنی همان فضای دهه هشتاد؟
این دهه هشتاد که می‌گویید خیلی برای قدیم نیست. اگر قرار باشد برگردم و با محسن کار کنم باید به امیر ارجینی نزدیک باشم. کسی از امیر ارجینی غیر از امیر ارجینی بودن انتظار ندارد. اگر قرار باشد یک استایل دیگری را با محسن کار کنم دیگر برای مخاطبان او چه تفاوتی دارد که من یا یک ترانه‌سرای دیگر کنارش باشد. اگر بخشی از آن طرفداران هنوز هم لطف دارند و می‌نویسند که تمایل دارند ما مجددا با هم کار کنیم، آن طیف دوست دارند که باز هم همان کارهای قبل را بشنوند. اگر قرار باشد که من یک استایل دیگر را ارائه کنم دیگر چه نیازی به من است و دوستان دیگر هستند. من هنوز هم در نوشته‌های خودم کارهایی دارم که عقیده قلبی خودم این است که فقط باید محسن آنها را بخواند. اما این خواندن شرایطی نظیر ملودی و تنظیم خوب و مسائلی است که قبلا با محسن در مورد آنها صحبت کردیم.

در بخش آخر گفتگو کمی هم درباره اوضاع این روزهای ترانه صحبت کنیم و به نظر شما اینکه می‌گویند در جامعه بیشتر از تعداد خواننده‌ها، ترانه سرا داریم خوب است؟
در این شهر مکانیک‌های زیادی وجود دارد ولی وقتی ماشین شما احتیاج به تعمیر داشته باشد از دوست و آشنا سراغ یک مکانیک خوب را می‌گیرید. ترانه سرا شدن هم کاری ندارد. با تایپ دو کلمه در محل شغل خود در فضای مجازی می‌نویسند که ترانه سرا هستند و چند پازل از ترانه‌های دیگران جور می‌کنند و می‌گویند که خودمان این کار را نوشته‌ایم. حتی خواننده‌هایی که خودشان ترانه‌سرا هستند هم اکثرا همین کار را انجام می‌دهند. یعنی استنباط خود از آثار آقا و خانم ترانه‌‌سرا را کنار هم قرار می‌دهند و می‌گویند که خودمان نوشتیم. ما بیشتر از ده یا پانزده  ترانه‌سرای واقعی در کشور نداریم که کار را درک کرده باشند و بدانند که چه کاری انجام می‌دهند. بقیه همگی فکر می‌کنند که شاعر و ترانه‌سرا هستند. مثلا می‌توانیم یک میزگرد تخصصی تشکیل دهیم و آن افراد را رو به روی هرکسی که ادعای ترانه دارد بنشانیم. این روزها صفحات اجتماعی باعث شده که همه یک تریبون داشته باشند و بگویند ترانه سرا هستیم ولی اینگونه نیست.


*تقریبا تمامی این افرادی که شما مدنظر دارید و چندین ترانه‌سرای دیگر در زمینه آموزش هم به شکل جدی فعالیت می‌کنند. اما آیا واقعا همه آنها صلاحیت آموزش و تربیت افراد جدید را دارند؟
من در کلاس‌ها و کارگاه‌های این افراد نیستم و نمی‌دانم چه اتفاقاتی رخ می‌دهد. من خودم کارگاه ترانه دارم و ادعا می‌کنم کسی که می‌خواهد الفبای شعر و ترانه را یاد بگیرد به او آموزش می‌دهم. اما برخی از این ترانه‌سراهایی که در زمینه آموزش و تشکیل کلاس فعالیت می‌کنند خودشان مشکل وزن و قافیه دارند. چون به دلیل اینکه فلان خواننده کار آنها را خوانده و معروف شده اند مشغول برگزاری کارگاه هستند. حتی حاضر هستم به همین افراد، وزن و قافیه را آموزش بدهم زیرا نیاز جدی دارند. خیلی بد است که اسم خیلی بزرگی دارند ولی هنوز قافیه را نمی‌شناسند. البته در کارگاه‌ها و حتی کارگاه خودم هم اتفاق ویژه‌ای رخ نمی‌دهد. ما فقط بخش‌های قابل آموزش را بیان و تجربیاتی هم از سال‌های کاری خودمان ارائه کنیم. یک ترانه سرا نمی تواند کسی را ترانه سرا کند. ما فقط می‌توانیم وزن و قافیه را آموزش دهیم و بستگی به مطالعه و تلاش خود فرد دارد. البته آن ده پانزده نفری که نام می‌برم شاید کارگاه هم نداشته باشند ولی با زیر و بم ترانه به خوبی آشنا هستند.


*پس یعنی این افراد مدنظر شما خارج از بازار هستند؟
خارج از بازار نیستند ولی متاسفانه برخی از ترانه‌‌سراها یک خواننده را پیدا کرده‌اند و اثری به او داده‌اند و اتفاقا کار هم ناگهان گرفته و الان معروف شده اند. من از این لیست خودم چند برند مطرح را هم کنار می‌گذارم و برندبودن ملاک خوب بودن در این عرصه نیست.


*البته اهمیت بحث آموزش، نه فقط در بحث ترانه سرایی، بسیار زیاد است و حتی «شهیار قنبری» در مصاحبه ای که چندی پیش داشت هم به این معضل و ضعف آن در کشور اشاره کرد. با توجه به اینکه گفته می‌شود کلام در موسیقی پاپ ایرانی اهمیت زیادی دارد اگر که یک تحول گسترده در حوزه ترانه و آموزش آن داشته باشیم می‌توانیم مارکت را از این رکود خارج کنیم؟
من نمی‌دانم آقای قنبری در این مصاحبه به زمان خودشان هم اشاره کردند یا خیر و اینکه آیا آن زمان هم آموزش بوده است؟ من از آن افرادی نیستم که فقط بالای صفحه اجتماعی خودم عبارت ترانه سرا را نوشته باشم. من در کارهای اساتید و چهره‌های قدیمی تحقیق کرده‌ام. زمان ایشان هم آموزش درستی وجود نداشته ولی این عزیزان موفق شده‌اند. باید آموزش را کنار بگذاریم. باید ببینیم که مردم چقدر برای یادگیری وقت می‌گذارند. زمانی که با نوشتن یک عبارت شاعر و ترانه سرا در محل شغل پروفایل خود دیگر فکر می‌کنند حرفه‌ای این کار هستند می‌گویند که چه دلیلی دارد کتاب بخوانم. زمان ما هم آموزش دقیق و کاملی وجود نداشت ولی خودمان به دنبال مطالعه بررسی تکنیک‌ها رفتیم.. خیلی از این یکی از دلایل رکودی که ذکر کردید به خود خواننده‌ها و انتخاب‌های سطحی که دارند باز می‌گردد دوستان از روی چشم و هم چشمی می‌گویند که فلانی با فلان ترانه‌سرا همکاری کرده پس من هم باید از او کار بگیرم.


*و کلام آخر؟
برخی از دوستان خواننده و موزیسین طی این چند وقت تصور داشتند که خواننده‌شدن امیر ارجینی باعث می‌شود که همه ترانه‌های خوب را خودش بخواند. اما من به خیلی‌ها اطمینان کردم و از آهنگسازان و ترانه‌سراها و تنظیم‌کننده‌های مختلفی آثار گوناگون دریافت کردم. به این موضوع نگاه نکردم که آهنگساز یا تنظیم کننده بهترین کارها را برای خودش نگه می‌دارد. اما باید به همه دوستان خواننده این اطمینان را بدهم که آنقدر به شعر و ترانه علاقه دارم که فعلا بی خیالش نمی‌شوم! اگر روزی قرار باشد با هر خواننده دوباره کار مشترکی انجام دهم، ثابت می‌کنم بهترین‌ آثارم را با آنها قسمت خواهم کرد. نهایتا این نکته را ذکر می کنم که به زودی اولین تک قطعه ای که با صدای خودم تولید کرده ام از طریق سایت «موسیقی ما» در اختیار مخاطبان قرار خواهد گرفت و امیدوارم که مورد توجه آنها واقع شود.

امیر ارجینی,
آمار بازدید : 1,301
تعداد نظرات (0)
ارسال نظر
لطفا صبر کنید...
 

پر بازدید ترین آهنگ ها

View More ▶

ارتباط با ما

کاراکتر باقی مانده : 500