«امیدوارم آثارم ارزش حمایت و مهربانی شما را داشته باشد.» حمید متبسم صحبتهایش در رونمایی آلبومش را اینطور شروع کرد، در میان مخاطب انبوه و دوستانش چون «پژمان حدادی» که در فضای کوچک شهر کتاب مرکزی دور هم جمع شده بودند تا انتشار «نوای دریا» را جشن بگیرند.
اثری که ۲۰ سال قبل ضبط شده، در اروپا به انتشار درآمده و حالا به عنوان شانزدهمین اثر «نغمهٔ حصار» به بازار عرضه شده است. انتشار آثاری از این دست اما در ایران چندان متداول نیست، خود متبسم هم این را میداند، برای همین اعتقاد دارد که: » یک هنرمند نباید با مردم برود، باید برای مردم برود.» او دلایل خودش را هم برای این ماجرا دارد، برای همین است که در تمام سالهای فعالیتش اینچنین روی عقایدش پافشاری کرده و همچنان میتوان همان مسلک سالهای گذشته را درآثارش دید اگر چه با تفاوت نگاهی که اجتنابناپذیر است. به هر روی این روزها، اتفاقات خوشی برای علاقهمندان به این آهنگساز رخ داده است، همین چند روز قبل «ونوشه» ی او منتشر شد و حالا هم که «نوای دریا» یش.
«نوای دریا» داستان جالبی دارد. متبسم خودش میگوید داستان سهتارنوازیش به سالهای آغازین دههٔ ۶۰ برمیگردد: «آن زمان من مدتی بود که تار مینواختم و تارنوازی را پیش استادانی بزرگ دیده بودم، اما در آن زمان – و همچنان هم- ساز مهجوری است، چون ساز سادهنوازی است و کمتر موزیسینی به آن نگاه حرفهای دارد. در واقع بسیاری از کسانی که دستی به «تار» دارند، سهتار را هم مینوازند. در واقع گرایش به این ساز بسیار است؛ اما با توجه به نواختن آن کم است، یعنی نوازندگان تاری که سهتار هم نواختهاند چندان به شیوهٔ قدمایی چون درویشخان، صبا، هرمزی و همچنین عبادی توجه نکردهاند.»
او خودش استاد سهتار نداشته است؛ اما در کانون «چاوش» محمدرضا لطفی، سهتار مینواخته و به قول متبسم تنها کسی بوده که در آن دوران با توجه به این اصول به شیوهٔ صبا و هرمزی این کار را انجام میداده است. در همان زمان «حسین علیزاده» نیز به شیوهٔ دیگری این ساز را مینواخته است. برای همین به این فکر میافتد که خودش نیز این ساز را بنوازد و از یک تعطیلات طولانی مدت استفاده میکند تا این ساز را بهتر بشناسد؛ اما انقلاب میشود و تمام مراکز موسیقی تعطیل و او ناگزیر به مهاجرت میشود: «در اروپا نواختن این ساز را ادامه دادم و تمرکز بیشتری روی این ساز کردم. همانزمان «ونوشه» - برای سهتار و ارکستر- را نوشتم. سال ۷۴ به ایران آمدم و آقای کیهان کلهر و رامین جزایری به من گفتند استاد کمالیان به خاطر مهاجرت میخواهد تعدادی از سازهایش را به فروش برساند؛ اما حاضر نیست آنها را به هر کسی بفروشد. به منزل ایشان رفتم و سهتاری را با نام «زیبا» دیدم. چندین بار با آن نواختم. آقای کمالیان فهمیدند که از این ساز خوشم آمده و به شوخی گفتند: «حمید از زیبا خوشش آمده است.» و بالاخره رضایت دادند تا «زیبا» برای من باشد. با همین «زیبا» نوای دریا را ساختم. این ساز در واقع استاد من شد و روی نوازندگیام تاثیر بسیار زیادی گذاشت.»
او با «زیبا» یک سهنوازی با حمید بهروزینیا و پژمان حدادی داشته است و با شهرام ناظری نیز «لولیان» را کار کرده است و اصولا شیوهٔ نوازندگیاش تغییر کرده و توجه بیشتری به اساتیدی چون هرمزی، صبا و لطفی داشته است. خودش دربارهٔ این اثر میگوید: «نوای دریا، قطعهای برای دخترم «دریا» در دستگاه «نوا» ست. این قطعه را از همان زمان که جنین بود شروع کردم و بعد از به دنیا آمدنش، چنان واکنشهای مثبتی به این قطعه داشت که به نوعی مشوق من برای ادامهٔ کار بود.»
او سالهاست در خارج از کشور زندگی میکند، در اروپا؛ اما هنوز خودش را یک هنرمند مهاجر نمیداند. میگوید برای اینکه در یک جامعه حضور داشته باشی، نیاز به این نیست که آدرست متعلق به همین خیابانها باشد: » برای همراه بودن با جامعه، لازم است بهروز باشی، در جریان اتفاقات آنجامعه قرار گرفته باشی، با زبان آنجامعه ارتباط تنگاتنگی داشته باشی و به هیچعنوان ارتباطت را قطع نکنی. یک موزیسین میتواند با کتاب و سیدی و موسیقی، وطن را حتی در خانهٔ خودش بسازد. به خصوص اینکه جهان به اندازهای کوچک شده است که دسترسی به فرهنگ یک جامعه الزاما به این نیاز ندارد تا در خیابانهای این شهر راه بروی.»
او میگوید موسیقی زبان مشترک تمام مردم دنیاست. این را تجربهٔ سالها همکاریش با موزیسینهای غیر ایرانی میگوید: «من بارها با موزیسینهایی کار کردهام که اصلا زبان من را نمیدانستند؛ اما تا موسیقیامان را شروع کردیم، توانستیم به زبان مشترک دست پیدا کنیم و آنقدر با هم احساس نزدیکی کردیم که انگار اصلا از یک خانوادهایم. ضمن آنکه من بسیار دوستان اروپایی و امریکایی دارم کهگاه از بسیاری از ما، درک بهتری از موسیقی دارند. در واقع همانطور که ما از موسیقی کشورهای دیگر لذت میبریم، آنها هم میتوانند از موسیقی ما استفاده کرده و از آن لذت ببرند.»
او البته میگوید که حالا جامعه دچار تغییراتی شده است، نه تنها جامعهٔ ایران که تمام دنیا و به همین خاطر خیلیها دنبال هنر «فستفودی» هستند تا خیلی زود چیزی را درک کنند و نیاز به ممارست نداشته باشند: «شاید توقع اکثر مردم از هنر موسیقی، یک پدیدهٔ شادیبخش باشد، در حالی که شادی یکی از آن چندین و چند احساسی است که هنر میتواند داشته باشد؛ علاوه بر آن بزرگترین شادی، درک زیبایی موسیقی است و به همین خار همرمند باید یک گام از جامعهٔ خود جلوتر باشد تا بتواند آن را درک کند.
در این مراسم همچنین «افشین معصومی» - مدیریت نغمهٔ حصار» بار دیگر به مشکلاتی اشاره کرد که ناشران با آن مواجه هستند؛ او اما در عین حال تاکید کرد که با توجه به آنکه شالودهٔ اصلی موسیقی ایران، تکنوازی و دونوازی است، در انتشار آثاری از این دست اهتمام دارد. «زمزمهها» نیز اثر دیگری از این آهنگساز است که نغمهٔ حصار منتشر کرده است.