در واکنش به گفته های «حافظ ناظری» در مورد نوازندگان موسیقی ایرانی در یکی از گفت و گوهایش، «علی قمصری» آهنگساز و نوازنده موسیقی ایرانی که به تازگی «مهمانی کوچک» را به روی صحنه برده است، یادداشتی را در پاسخ به وی منتشر کرد.
علی قمصری: مواجهه با هر تبليغى از حافظ ناظرى (پسر استاد ناظرى)، اشتياق شنيدن اثرى با عظمت جنگ ستارگان جان ويليامز را ايجاد مى كند. تبليغاتى با مختصات آنونس هاى هاليوودى، با اسمهايى مانند "بيگ بنگ" ، بعد دوازدهم، سمفونى مولانا و ... اما از بخت بد حافظ ، ايجاد اين اشتياق هزينه اش بالا رفتن انتظارات است كه من به عنوان آهنگساز و نوازنده ، متوسط بودن را محيط بر تمامى اركان آن (استفاده از آكورد هاى محدود و ابتدايى، سردى صداى خواننده، اديتها و اتوتيون هاى مكرر، سه تار نوازى شبيه گيتار جان مك دافلين كه با وجود تاكيد حافظ فاقد روح ايرانى است، تمركز بر معرفى تكنيكها و نه هدف قرار دادن تكنيك براى رسانايى پيام و ...) مى بينم.
علاوه بر آن بعد از اينكه با ادعاهايى مانند نامگذارى يك روز در امريكا به نام حافظ ناظرى، اثر شماره يك كلاسيك جهان، تقدير دانشگاه استنفورد، شباهت نوازندگى اش با استاد شهنازى ، قابل درك شدن موسيقى اش در بيست سال آينده توسط مردم و اعلام اينكه ليونل مسى موسيقى ايران است در روزنامه ى ورزشى ، متوجه شدم كه سكوت جامعه ى موسيقى قبح ناراست گويى را در ايشان ريخته. با اين حال تا امروز كه توهين هاى ايشان را در مورد تارنوازان و خوانندگان ديدم ، عقايدم را بروز نداده بودم.
من نمى دانم بر اساس چه معيارى ايشان با استفاده از كلمه ى "همه" كل نوازندگان را فاقد اشراف به مكاتب سنتى و خود را (با اينكه طبق اعلام خودشان هيچ چيز كارى در آن زمينه ارائه نكرده اند)، مشرف به كل سبك ها مى دانند؟ آيا ايشان نمى دانند كه هنرجوهاى مدرسه ى موسيقى رديف دوره ى عالى استاد شهنازى را اول دبيرستان با اجراى ضربى هاى ايشان از حفظ امتحان مى دهند؟ در صداى خنثى و بى رمق ايشان چه برترى اى بر صداى خوانندگانى نظير همايون شجريان، عليرضا قربانى، سالار عقيلى ، محمد معتمدى، وحيد تاج ، حسين عليشاپور و ... مى باشد كه ايشان را به اعلام نظرى قاطع سوق مى دهد؟ بله فرق صرفا در نبود سايه ى استوارى چون استاد ناظرى است كه هروقت بخواهند از حمايت مالى، اسمى و ... شان وام بگيرند.
من شخصا از حافظ ناظرى جز يك آلبوم با چند اسم و چند اثر در سايت رسميشان كه با شكايت فرخزاد لايق سازنده ى اصليشان مشخص شد ، نديدم.
همايون شجريان هم با افتخار از نام پدرش از راه درست ، طورى استفاده كرد كه امروز فخر پدرش است. استفاده از هر امتيازى بايد پرنسيبل داشته باشد وگرنه شبيه كندن مى باشد. راه هاى حافظ ناظرى با چنين شيطنت هاى ژورناليتستى به انسداد ختم خواهد شد و اگر بدكردارى هنرى به منزل برسد ، بايد ريشه هارا در آسيب هاى اجتماعى ببينيم.