پاییز سال گذشته بود که « پوریا رحیمیان »kat (1) پسر « کتایون ریاحی » بازیگر معروف(که مدتی است از دنیای بازیگری خداحافظی کرده است) آلبوم بیکلامی را با عنوان « پژواک سکوت » با همکاری موسسه فرهنگی هنری بتهوون منتشر کرد.
مراسم رونمایی این آلبوم با حضور چهره مشهور در مرکز موسیقی بتهوون برگزار شد. اما با توجه به قوت آلبوم از این اثر آنطور که بایدوشاید استقبال نشد و پوریا رحیمیان پس از چند ماه در سکوت به کار خود ادامه داد.
در روزهای آغازین شهریورماه و پس از گذشت حدود ده ماه از انتشار آلبوم «پژواک سکوت» به سراغ پوریا رحیمیان رفتیم تا در مورد حضورش در دنیایی موسیقی و ادامه فعالیتش صحبت کنیم.
کمی در مورد آلبوم ” پژواک سکوت ” و بازتاب آن بگویید
هدف از انتشار این آلبوم ارائه رزومه بود تا کسانی که قصد همکاری دارند با کار من آشنا شوند. این یک آلبوم بیکلام ارکسترال است و از همان ابتدا انتظار بازخورد آنچنانی از آلبوم را نداشتم همانند دیگر آثار بیکلام که به نسبت آلبومهای با کلام بازتاب خیلی بزرگی ندارند. البته باید این را اضافه کنم که متأسفانه برای این آلبوم آنطور که باید، تبلیغ نشد و ما این موضوع را به ناشر سپرده بودیم که نسبت به آن، کمکاری شد. درواقع این آلبوم برای معرفی من بود تا بتوانم پروژهای کارکنم.
آلبوم پژواک سکوت ازلحاظ موسیقایی قوی بود اما همانطور که گفتید از بازتاب خوبی برخوردار نبود به نظرتان باید چهکاری انجام داد تا مردم به سمت آثار بیکلام بروند؟
فقط در ایران نیست و در کل دنیا آثار بیکلام از محبوبیت کمتری برخوردار است. البته این موضوع فکر من را بهعنوان یک آهنگساز خیلی مشغول کرده است و فکر میکنم باید کمی بینشمان را تغییر دهیم و تقویت کنیم. سلیقهی کل دنیا طی این سالها نسبت به هنر موسیقی پایین آمده است. درک و دریافت هنر خودش هنر میخواهد و تمام موجودات قابلیت درک موسیقی رادارند متأسفانه آدمها مشغله فکریشان بیشتر شده است و ترجیح میدهند آنچه را که میخواهند بشنوند، از راه واژهها باشد و نسبت به معنا و احساس ژرفتری که موسیقی میرساند به دلیل نا آرامی ذهنی ، بیدقت هستند درحالیکه موسیقی محدودیتی ندارد اما واژهها دارای محدودیت هستند. بهطور مثال زمانی که یک ترانهسرا، ترانهای را برای ساخت ملودی به آهنگساز واگذار میکند، آهنگساز راحت این کار را انجام میدهد اما زمانی که آهنگساز موسیقی را برای نوشتن ترانه به ترانهسرا واگذار میکند، ترانهسرا این کار را بهسختی انجام میدهد چراکه جای دادن واژهها بر روی ملودی سخت است و این نشان از محدودیت واژهها و دستور زبان دارد که موسیقی دارای چنین محدودیتهای نیست.
موسیقی زبان جهانی است چراکه تمام موجودات زنده موسیقی را درک میکنند اما واژهها را فقط انسانها درک میکنند آنهم فقط آنهایی که به آن زبان تسلط داشته باشند. بنابراین اگر مردم بر روی سلیقه و دریافت موسیقیشان کار کنند(که این موضوع به آموزش موسیقی از سن پایین برمیگردد) سلیقه موسیقی بهتر میشود. اکنون کسانی که مخاطبان خاص موسیقی هستند و به موسیقیهای فاخر علاقهمندند و گوش میدهند از کودکی موسیقیهای خوب شنیده و باهنر آشنایی داشتند و فقط آشنایی است که میتواند به پیشرفت فرهنگ یک جامعه کمک کند.
با توجه به اینکه بر تمام این مسائل آگاهی داشتید چرا به سمت این نوع از موسیقی رفتید و آن را ارائه کردید؟
من از اول مطلع بودم که با موسیقی بیکلام کلاسیک ، به سمتی میروم که باید معروفیت را کنار بگذارم برای اینکه معروفیتی نخواهد داشت. اکنون معروفترین آهنگسازهای بیکلام هم بهاندازه جاستین بیبر معروف نیستند اما عشق دلیلی بود که به این سمت رفتم و آنقدر با موسیقی با کلام راضی نمیشوم که موسیقی بیکلام کلاسیک مرا راضی نگه میدارد. البته بهعنوان یک آهنگساز اول باید بر روی فرهنگ کشورمان کار و مردم را راضی کنیم. در حین اینکه کار بیکلام انجام می دهم باید کاری کنیم که مردم عادی هم بتوانند با موسیقی بیکلام ارتباط برقرار کنند آنهم به این نحو است که موسیقی را خیلی برایشان سخت نکنیم و خیلی مدرن نباشد و ملودیهای ساده و شیرینکار کنیم.
یعنی به سمت اینکه خودتان بخوانید نخواهید رفت؟
راستش را بخواهید خیلی اصرار میکنند که من بخوانم ازجمله کسانی که دوست دارند من بخوانم، مادرم هستند و من را برای انتشار آلبوم با صدای خودم تشویق میکنند اما من خواننده نیستم و شاید در آینده آثاری کارکنم اما نه بهصورت خواندن ، شاید بهصورت دکلمه این کار را انجام دهم.
در ولت آلبوم از « فردین خلعتبری » هم تشکر کردید، دلیل این تشکر چه بود؟
زمانی که من تازه از انگلیس آمده بودم و نمیدانستم چهکاری انجام دهم ایشان به من پیشنهاد دادند آلبوم بزنم و این نخستین جرقهای بود که باعث شد در فکر آلبوم باشم بنابراین بیانصافی بود اگر از ایشان تشکر نمیکردم.
در مراحل ضبط همراه شما بودند و کمک میکردند؟
در مراحل ضبط حضور نداشتند اما پس از انتشار به من افتخار دادند که در رونمایی آلبوم حضور داشتند.
از همراهی و پشتیبانی فرشید رحیمیان ( پدرتان) در ضبط این آلبوم بگویید
به امید خدا همکاری با پدرم بیشتر خواهد شد و چند کار را با یکدیگر انجام دادیم که ایشان آهنگسازی و من تنظیم کار را انجام دادهام. پدرم در اکثر مراحل ضبط آلبوم پژواک سکوت بهعنوان فردی که باتجربهتر است حضور داشت و بیشتر اساتیدی که افتخار دادند و بهعنوان نوازنده در آلبوم حضور داشتند از دوستان قدیمی پدر بودند و من بهعنوان یک کوچکتر روی این را نداشتم که به این اساتید بگویم، چگونه بنوازند. بنابراین به حضور پدرم نیاز داشتم که به من کمک کنند.
درواقع پدرتان بیشترین کمک را داشته است؟
بله؛ البته مادرم یار همیشگی و پشتیبان من بوده است و هردو به یک اندازه در کنار من بودند.
قصد انتشار آلبوم دیگری را ندارید؟
بیشتر هدف و تمرکزم برای پروژه کار کردن است، مثل موسیقی فیلم، تئاتر، کتاب صوتی و از این قبیل چراکه رشته اصلی من موسیقی فیلم بوده است. یک آلبوم مدنظر دارم که بعدها کارکنم اما اکنون خیر.
پیشنهاد همکاری درزمینهٔ موسیقی فیلم داشتید؟
بله؛ داشتم بعضیها نشده همکاری کنم و بعضیها نیز در حال کار کردن هستم و در حال انجام کارهای کتاب صوتی ماهی قرمز هستیم.
کنسرتی برگزار خواهید کرد؟
برگزاری کنسرت برای من مثل یک رؤیا است واقعاً قصدش را دارم و تمام تلاشم را خواهم کرد که کنسرتی را برگزار کنم. و سعی بر این است تا دو سال آینده این اتفاق بی افتد.
نظرتان در مورد شروع مجدد ارکسترهای ملی و سمفونیک چیست؟
اتفاق بسیار خوبی است و آهنگسازهایی چون من نیز از حضور دوباره ارکستر در ایران خوشحال هستیم. البته خیلیها فکر میکنند که موسیقی سمفونیک، موسیقی غرب است درحالیکه کاملاً اشتباه میکنند. من یک دوست باستانشناس دارم که ایشان تخصص هخامنشی دارند، در موزه بریتانیا ایشان کوزهای را به من نشان دادند از دوران هخامنشی که روی این کوزه نقش یک ارکستر ملی کندهکاریشده بوده. من که نگاه کردم دیدم انواع و اقسام سکشن های ساز بادی از کوچک تا بزرگ، ساز شبیه به فلوت، بزرگ شبیه به ترمبون ، سازهای زخمهای و سازهای زهی آرشه ای، شبیه کمان، شبیه چنگ و.. دقیقاً شبیه ارکستری که اکنون شبیه ارکستر سمفونیک میشناسیم.اولین چیزی که به ذهن من آمد این بود که در چنین ارکستری هرکسی نمیتواند ساز خود را بزند، همان لحظه بود که دقت کردم و دیدم جلوی هر سکشن یکشکل لوح مانند است حالا شاید شبیه پارتی که جلوی نوازندگان میگذارند. شاید نت به شکل امروزی نبوده باشد اما یک سیگنالی بوده که نوازنده مطلع باشید چه چیزی بنوازد. پس چیزی که امروزه ما بهعنوان ارکستر سمفونیک میشناسیم ، آن زمان در ۲۵۰۰ سال پیش ایران بوده است. درواقع به این موسیقی نمیتوان گفت موسیقی غرب. جدای از این موسیقی مرز نمیشناسد اما بههرحال بینش ما یک مقدار باید نسبت به موسیقی، هویت دارتر باشد و اهمیت بیشتری داده شود چراکه جزوی از هویت ما ایرانیها است.
در مورد کتاب صوتی « ماهی قرمز کوچولو » هم توضیح بدهید.
بهتازگی تمامی کارهایش انجامشده، ویرایش و چاپ کتاب ، نقاشی آمادهشده است و به دست انتشارات شمع مهر با مدیریت افشین شهنه تبار رسیده و بهزودی آماده میشود.
توضیح بیشتری میدهید؟
در قالب سی دی منتشر میشود.خود کتاب به همراه سی دی دکلمه و موسیقی منتشر میشود. سی دی شامل موسیقی و دکلمه فارسی خانم «کتایون ریاحی» و دکلمه انگلیسی خانم «کارولین گراسکری» است که کتاب هم به همین شکل به دو زبان فارسی و انگلیسی می باشد.
ضبط دکلمهها انجامشده است؟
خیر، بایستی موسیقی به اتمام برسد تا دکلمه بر روی موسیقی ضبط شود.
چه زمانی را برای انتشار این کتاب پیشبینی کردید؟
تا سه، چهار ماه آینده حاضر خواهد شد.
یک کتاب صوتی دیگر را هم در دستساخت داشتید
«نیروی خود را در سختیها بیابید» عنوان کتابی برای کمک به آدمها در مراحل سخت است و یک کتاب روانشناسی هست که مادر دکلمه میکردند و از آهنگهای آلبوم «پژواک سکوت» در آن استفاده میشود اما متأسفانه به دلیل مشغله کاری هم مادر و من این کار عقبافتاده و قصد انتشار این کتاب را هم داریم.
فکر میکنید کتاب صوتی چقدر به ادبیات و رفتن به سمت کتاب کمک میکند؟
به موسیقی بیکلام هم خیلی کمک میکند.
کارهای آینده؟
من و مادر در حال حاضر خیلی درگیر بنیاد نیکوکاری کمک هستیم یک مقدار درگیریمان زیاد است و همین امسال فقط چهل کودکی را کمک کردیم که برای مابقی عمرشان ناشنوا نباشند و به امید خدا از سال آینده داوطلبان بیشتری لطف کنند و به گردانهی مهر بنیاد نیکوکاری بپیوندند. اما جدای از آنکارهای فرهنگیمان را هم پیگیری خواهیم کرد. امیدوارم که بتوانم موسیقی فیلم و نمایش انجام دهم . خیلی دوست دارم دوبلور شوم و به کلاسهای دوبلوری بروم اما یک مقدار وارد شدن در این حرفه سخت است بااینکه پارتی زیاد دارم(با خنده).
صحبت پایانی؟
من مثل خیلی از آهنگسازها دوست دارم موسیقی ایران پیشرفت کند. نه صرفاً در تلفیق کردن که کار کلیشهای است چراکه هر موسیقی را نمیتوان تلفیق کرد و ابتدا باید موسیقی خودمان را پرمایهتر کنیم و بعد به سراغ تلفیق با دیگر موسیقیها برویم. به نظرم خیلی خوب است که آهنگسازها موسیقی محلی را بیشتر تجزیهوتحلیل کنند. موسیقی محلی ما از هزاران سال پیش باقیمانده و دارای هارمونیهای ایرانی هستند. به موسیقی بیشتر ارج دهیم به نظرم موسیقی صدای خداوند است و همیشه میگویم آوا یا همان موسیقی دومین_قدیمیترین عنصر کیهان است، اولی انرژی نور است و بعدش موسیقی.