طاها افشین: ترانه ˝همخواب˝ در سریال ˝شهرزاد˝ که در توضیح آن از محسن چاووشی به عنوان آهنگساز و خواننده یادشده، کاری است در مایه دشتی که شباهت بسیار نزدیکی با ترانهای دارد که اوایل دهه هفتاد ساخته شد.
شایسته است در ابتدا از سازندگان سریال فاخر "شهرزاد" قدردانی کنم و این نکته را شفاف کنم که بحثی را در ادامه مطرح خواهم کرد که به طور اختصاصی به بخشی از موسیقی متن این سریال یا به عبارت بهتر به ترانههای اجراشده در این سریال مربوط میشود و انصاف این است که این یادداشت به کل مجموعه نسبت داده نشود.
موضوع موسیقی متن که به اعتقاد من یکی از وسوسهانگیزترین شاخههای موسیقی است و تعریف ساده و مشخصی دارد. موسیقی فیلم ، "سبک" نیست و آهنگساز اختیار دارد تا از تمام آنچه از داشتههای موسیقی موجود است، استفاده کند . این داشتهها، سازها، آواها، سبکها و فرهنگ ملل را شامل میشود، چنانکه در اروپا و کارخانه بزرگ سینمایی هالیوود همیشه شاهد ارکسترهای بزرگ در استودیوهای بسیار حرفهای و بزرگ هستیم و پردهای عریضی که صحنههای فیلم را نمایش میدهد و همنوازی ارکستر که گامبهگام با تصویر جلو میرود و موسیقی متن فیلم اتفاق میافتد. انیو موریکونه و جیمز هورنر شاید دو تن از موفقترین آهنگسازان در این وادی به حساب میآیند.
البته این شاخه جذاب از موسیقی به همین یک نوع محدود نمیشود و همانطور که بارها دیدهایم بسیار فیلمهایی که صرفاً با انتخاب موسیقی همراه بودهاند و شاید یکی از درخشانترین نمونههای آن در سینمای خودمان، فیلم " درباره الی" باشد.
با توجه به توضیحاتی که عرض شد به این نتیجه میرسیم که در مواجه با موسیقی فیلم باید این نکته در نظر گرفته شود که این موسیقی یا به طور خاص، فلان ترانهای که برای یک فیلم و یا سریال ساخته میشود در وهله اول باید بتواند فضای آن تصویر را به ذهن مخاطب متبادر کند که شخصاً معتقدم اگر یک موسیقی یا ترانه این قابلیت را داشته باشد، نیمی از راه را به درستی طی کرده و شاید باقی داستان را بشود به دوش تنظیم، کیفیت ارکستر و موارد دیگر انداخت.
اما سریال "شهرزاد" که انصافاً موفق است و روز به روز افراد بیشتری را به خود جذب میکند از دو آهنگساز ، دو خواننده و چند تنظیمکننده استفاده میکند که این اتفاق آنچنان مرسوم نیست. تیتراژ ابتدا و انتها به اضافه آنچه به درستی به آن موسیقی متن گفته میشود، فردین خلعتبری ساخته که نگاهی حتی گذرا به کارنامه هنریاش ، هر کارگردانی را مجاب میکند که کارش را به دست این آهنگساز مجرب بسپارد . صدای علیرضا قربانی نیز بخش جدانشدنی کارهای خلعتبری است و شاید قسمت اعظمی از شهرت و محبوبیت علیرضا قربانی مدیون تیتراژهایی است که فردین خلعتبری موسیقی آن را ساخته . گرچه تیتراژ این سریال با آن ترانهها فاصله دارد اما تا اینجای کار "شهرزاد" صاحب یک یونیفرم موسیقایی است که به فضای داستان نزدیک است و روی تصویر آن نشسته است.
اما چیزی که مردم از موسیقی "شهرزاد" گوش میدهند مطلقاً ربطی به فردین خلعتبری و علیرضا قربانی ندارد. در بخش دیگری از موسیقی این سریال و بهصورت موازی محسن چاووشی با ترانههای خودش تبدیل به نمادی صوتی برای این سریال شده که البته پاپ بودن این ترانهها چندان مورد بحث من نیست، اما از مجموع ترانههای خواندهشده توسط محسن چاووشی ، دو ترانه بیشتر ذهن را به خودش مشغول میکند . ترانه " کجایی" با همکاری سینا سرلک که کلامی همگام با سریال دارد، اما ملودی آن پرمغز نیست و صرفاً به تکرار فواصل میپردازد و انصافاً اگر صدای سرلک را از آن حذف کنیم به لحاظ حجم صدا نیز دچار اشکال است. گرچه با معیاری که پیشتر آورده شد و با اتکا به شعر میشود گفت که نیمی از راه را رفته است. (پیشنهاد میکنم عبارت "بیا تا رگهامو تو خونت بریزم" در این ترانه را نادیده بگیریم) در هر حال این ترانه پاپ توانسته جایی در بین مخاطبان برای خود باز کند و اشکالات اساسی در آهنگسازی آن به چشم نمیآید که این نیز بیانگر سطح سلیقه عمومی است.
اما ترانه دیگری که با نام "همخواب" مشهور است که در توضیح آن از محسن چاووشی به عنوان آهنگساز و خواننده یادشده، کاری است در مایه دشتی که شباهت بسیار نزدیکی با ترانهای دارد که اوایل دهه هفتاد ساخته شد. این ترانه توسط فرید زلاند با تنظیم منوچهر چشمآذر ساخته شده و نصرالله معین نجفآبادی (معین) آن را خوانده است. نام ترانه موردنظر " دلسوخته" است و همانطور که از نامش پیداست تعمداً در مایه دشتی ساخته شده و از ترانههای محزون و مشهور زمان خود است که در سالهای بعد از هفتاد نظیر آن را در داخل بسیار شنیدهایم. البته طرح این موضوع که این شباهت عمدی بوده یا محسن چاووشی قصد گرتهبرداری از این ترانه را داشته قدری دشوار است، اما احتمال اینکه سازنده تحت تأثیر این ملودی بوده امری کاملاً شفاف است، چرا که شروع آواز و حرکت ملودی چیزی بیش از هممایگی دو قطعه موسیقی است و سؤال اینجاست که در اینگونه موارد هنرمند حاضر میشود به راحتی عنوان آهنگساز را برای خود انتخاب کند در حالی که با توجه به تعاریف موجود ، تغییر لحن و یا تنظیم متفاوت یک ملودی، آهنگسازی به حساب نمیآید.
در پایان فکر میکنم که این سریال به قدر کفایت محبوب است و کاش موسیقی متن را به همان تیم اولیه میسپرد تا از همان یونیفرم معمول استفاده شود و این تغییر لحن موسیقایی را نداشته باشد.