دونلی نواز صاحب نام موسیقی نواحی ایران با فرا رسیدن نوروز از کم توجهی به موسیقی بلوچستان و اینکه مسئولان نه سراغی از او میگیرند و نه به فکر احیای موسیقی بومی هستند، سخن گفت.
به گزارش رادیوپدیده به نقل از مهر، چه درست و نیک گفت محمدرضا درویشی که کف گیر موسیقی نواحی ایران به ته دیگ خورده و چه بد که روزگاری طولانی است که نسبت به بازخوانی، احیا، بازسازی، تولید و هر آنچه از آن به عنوان حمایت از موسیقی نواحی و مقامی بیتوجهی جدی میشود؛ در حالیکه نمی دانیم چنین فضایی آکنده از معنویت و نیایش های الهی و ربانی تا چه انداره می تواند در معرفی موسیقی اصیل ایرانی به دنیا نقش ارزنده ای را ایفا کند. مگر همین دونلی بلوچستان چه دست کمی از دیجیریدوی استرالیا دارد که در بی تفاوت ترین شکل ممکن از آن برای استفاده از ارکسترهایمان می گذریم در حالیکه میدانیم همین ساز و سازهای دیگر اقوام که عناصری مهجور در آنسامبل های امروزی هستند می توانند در بهترین شکل ممکن کاربردهای فراوانی داشته باشد. مگر نه اینکه هرگاه صحبت از معرفی موسیقی ایرانی در محافل هنری مطرح دنیا همچون دوسالانه ونیز می شود این گروه های موسیقی نواحی هستند که در چشم به هم زدنی به ذهن مسئولان می آیند و در تفاخر آمیزترین شکل ممکن زیبنده و پرچمدار فرهنگ و هنر ایرانی معرفی می شوند.
به هر حال اینجا ایران است، سرزمین گنجینه های موسیقی نواحی که هر یک فرهنگ و هنری برآمده از دل تاریخ کهن این سرزمین دارند که در آمیزش با نواهای الهی و آیینی می توان در بهترین و به جا ترین شکل ممکن از آنها استفاده کرد. اما در این گنجینه غنی هستند کسانی که بدون تردید به مثابه ستاره های درخشانی می مانند که اگر نباشند موسیقی بخش اعظمی از هویت خود را ندارد. آنها همانی هستند که باید باشند، آنها دردانه هایی هستند که به دور از خودکامگی ها، خودخواهی ها، صحنه های پر زرق و برق پایتخت و بلیت های چند ده هزار تومانی، جیغ و دست و هورا و امثالهم در عین مظلومیت و مهربانی معرف بخشی از شناسنامه موسیقی ایرانی هستند. یکی از این درددانه ها استاد شیر محمد اسپندار، تنها دونلی نواز منطقه بلوچستان است. مردی مهربان که این روزها خانه نشین است و در آستانه بهار ۹۵ آرزویی جز شادابی و تندرستی ایرانیان ندارد.
استاد شیر محمد اسپندار در شهرستان بمپور بلوچستان به دنیا آمده است. او در نوجوانی به کشور پاکستان سفر کرد و در سال ۳۷ بعد از کسب تجربه در حوزه موسیقی به ایران بازگشت. این هنرمند موسیقی نواحی تا سال ۶۲ برای نواختن موسیقی بلوچی از تک نی نیز استفاده کرده است. اسپندار که موفق به کسب دکترای افتخاری موسیقی سنتی از کشور فرانسه شده است هم اکنون به نوعی تنها دونلی نواز موسیقی نواحی ایران است. ساز دونلی ساز بادی كمیاب و متشكل از دو نی است كه در اصطلاح محلی به آن نر و ماده می گویند و در آن نی راست با هفت سوراخ نغمه اصلی را می نوازد و نی چپ با هشت سوراخ اجرای نت پایه را بر عهده داشته و بهصورت واخوان استفاده می شود. نواختن دونلی بسیار دشوار است و تنها معدودی از نوازندگان بلوچ قادر به اجرای آن هستند.
این هنرمند پیشکسوت موسیقی نواحی که در سال های اخیر شرایط مالی مساعدی هم ندارد به مناسبت فرا رسیدن سال جدید در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به حال و هوای این روزهای خود گفت: نمی دانم چه دنیایی شده که دیگر آن احوالپرسی ساده ای که از ما می کردند نیز دیگر وجود ندارد. انگار اگر همین چند خبرنگار که هر از چندگاهی حالی از ما می پرسیدند نباشند ما به طور کلی فراموش می شویم. پس بهتر دیدم در این روزها به جای اینکه از کسی دلگیر باشم که چرا احوالی از من نمی پرسند فقط بگویم «خدا را شکر، فعلا زنده ایم» چون در این سن کهنسالی چه کار دیگری باید انجام می دادم که به من توجه کنند. باور کنید این صحبت هایی که می کنم برای درخواست مالی و مسائلی این چنین نیست، البته که دوستان و نزدیکان من می دانند در این مورد هم روزگار خوبی ندارم. اما آنچه برای من مهم است روزگار دمِ پیری است که حکایت عجیبی برایم شده، انگار دیگر فقط باید منتظر بمانم که مرگم فرا برسد و بعد هم عرض تسلیت های فراوان و در نهایت هم فراموشی.
وی افزود: من این روزها در خانه نشسته ام و فقط به گذشته ای نگاه می کنم که خیلی ها من و هنرم را دوست داشتند، اما حالا به جایی رسیده ام که بگویم خدا را شکر که زنده ام. من در دوره ای هستم که اگر هر کس بگوید سرجایت بنشین می نشینم و حرفی هم نمی زنم. مگر من چه کسی هستم که بخواهم اعتراضی کنم. من فقط می دانیم شیر محمد اسپندار هستم یکی از دونلی نوازان منطقه بلوچستان که روزگاری با اجرای کنسرت در کشورهای مختلف تلاش می کرد نماینده شایسته برای کشور ایران باشد. به هر حال من کسی نیستم که بخواهم بجنگم من فقط می دانم که باید سر جای خودم بنشینم و از هیچ کسی هم انتظار نداشته باشم که شاید اتفاق خاصی بیفتد. من این روزها فقط و فقط برای همه ایرانیان اعم از شیعه و سنی آرزوی سال خوب و پر از شادی و مهربانی دارم و بر خود لازم می دانم به جای این روایت های تلخ از زندگی یک هنرمندی که به روزگار پیری رسیده آرزومند وحدت و شادی باشم. به هر ترتیب بنده زحماتی را که باید برای موسیقی منطقه بلوچستان انجام می دادم، انجام دادم اما فقط امیدوارم بعد از من این موسیقی و ساز دونلی به فراموشی سپرده نشود.
اسپندار با اشاره به برگزاری یکی از کنسرت هایش در کشور فرانسه بیان کرد: همه می دانند که بنده به دلیل منطقه محل سکونت و شرایط زندگی از وضعیت مالی چندان خوبی برخوردار نیستم بنابراین اگر بخواهم با تاکسی هم در شهر رفت و آمد کنم محاسبه می کنم که مشکلی در این زمینه برایم به وجود نیاید حالا چه برسد به اینکه بخواهم با هواپیما به فرانسه برای اجرای زنده سفر کنم و آنجا کنسرت برگزار کنم. این موضوع را گفتم چون یاد خاطره ای از حضورم در کشور فرانسه افتادم که به همت مدیران برای اجرای زنده به این کشور سفر کردم که اگر اشتباه نکنم در زمان ریاست جمهوری ژاک شیراک بود. وقتی برنامه ام را در یکی از سالن ها اجرا کردم و خوشبختانه با استقبال خوبی از سوی مخاطبان مواجه شد فردی از طرف دولت فرانسه نزد من آمد و از من دعوت کرد که در این کشور بمانم و در ازای دریافت حقوق مکفی و امکانات دیگر موسیقی دونلی را برای مخاطبان و پژوهشگران این کشور معرفی کنم، اما همان جا بدون هیچ فکری گفتم نه؛ چراکه دوست نداشتم حتی یک تکه از سرزمینم را با دنیا عوض کنم.
وی افزود: وقتی به تهران آمدیم به محض پیاده شدن از هواپیما مسئولی نزدم آمد و با اهدای بیست سکه بهار آزادی از من به خاطر این اقدام تشکر کرد که این اتفاق برای من جالب توجه بود، چرا که تا آن روز کسی به خاطر چنین اقدامی از من تشکر نکرده بود. اما به هر حال این ماجرا هم تمام شد و من دوباره به زادگاهم «بمپور» آمدم و در همان روستا و همان خانه و همان شرایط به زندگی خودم ادامه دادم.
این هنرمند پیشکسوت موسیقی نواحی در بخش پایانی صحبت های خود تصریح کرد: موسیقی در بلوچستان دیگر رونقی ندارد و من هم نسبت به احیای آن نا امیدم اما آرزو می کنم در سال ۹۵ زنده باشیم و ببینم که مسئولان فرهنگی استان علاوه بر توجه به بزرگان موسیقی این منطقه نسبت به احیا و توجه بیشتر به موسیقی بومی اقدامات ارزنده ای را انجام دهند؛ موضوعی که دیگر برایم تبدیل به یک آرزو شده و غیر از این هم آرزویی ندارم.