علیرضا قربانی نوشت: امروز اگر هنر اصیل این خاک را که حاصل قرنها تلاش و خون خوردن نیاکان ما تا امروز بوده است، قربانی تسویه حسابهای سیاسی کنیم، باید منتظر باشیم تا دشمنان ما از همین راه نفوذ، ریشههای فرهنگی ما را بخشکانند.
به گزارش خبرنگار موسیقی فارس، اولین کنسرت تور ایران کیهان کلهر که قرار بود بیستویکم اردیبهشت ماه در سالن سیمرغ شهر نیشابور برگزار شود، لغو شد. همچنین روز گذشته روابط عمومی تور کنسرت «ناگفته» اعلام کرد که اجازه اجرای کنسرت ناظریها ساعاتى قبل از شروع فروش بلیت، در شهر نیشابور داده نشد. اما از طرفی اکبر آقابیگی عضو شورای تأمین شهرستان نیشابور گفت است که برای کنسرتهای اخیر در نیشابور هیچگونه مجوزی صادر نشده بود و و وزیر در این مورد حتماً اشتباه کرده است.
در همین ارتباط علیرضا قربانی خواننده موسیقی ایرانی در واکنش به این اتفاقات یادداشتی را منتشر کرده است که در ادامه میخوانید:
«شنیدن خبر لغو کنسرت هنرمند شایسته و دوست نازنینم کیهان کلهر و همینطور استاد گرانقدر موسیقی ایرانی شهرام ناظری عمیقا باعث تاسف اینجانب به عنوان عضو کوچکی از این خانواده هنری شد.
بیش از همه باعث تاسف است که این اتفاق در دیار مردمان نیک سرشتى میافتد که همیشه به هنردوستی و کرامت در جهان شهره بوده اند. سرزمینی که از بزرگانی چون خیام و عطار گرفته تا پرویز مشکاتیان-این سرو آزاد موسیقی ایرانی- را در دامان خود پرورش داده است. نه چنین مردمانی سزاوار آنند که بار چنین رفتار نابخردانه ای را به دوش بکشند و نه چنین هنرمندانی که در همه دنیا سفیر هنر و فرهنگ و صلح و دوستی ایران عزیزمان هستند.
برای بار دیگر با صدای بلند دادخواهی میکنم، از همه آنهایی که مسوولیتی به دوش دارند و هنوز اندکی دلشان برای فرهنگ و هنر این مرز و بوم میتپد. باصدای بلند میگویم، هرچند که هیچگاه صدای هنرمندان موسیقی اجازه بلند شدن نداشته است. با صدای بلند میگویم که این اندک فرصتهای باقیمانده برای حمایت از موسیقی ایرانی را از دست ندهید. چندان دور نیست که با این گونه رفتارهای قهری همین پت پت رنجور موسیقی ایرانی رو به افول برود و جای آن را موسیقیهایی پر کند که هیچ ریشهای در فرهنگ و آیین ما ندارد. جای آن را اعوجاجهایی بگیرد که با هیچکدام از هنجارهای جامعه ایرانی-اسلامی ما سازگاری ندارد.
همانطور که در این سالهای تلخی که گذشت محدود کردن موسیقی ایرانی با ضرب چماق خودسرها و لغو گاه و بیگاه آن به بهانههای واهی و از صحنه دور نگه داشتن بزرگانی چون استاد شجریان هیچ نتیجه ای جز جایگزین شدن موسیقیهای ناهنجار غربی نداشته است.
مگر غیر از این است که شالوده مفهومى این موسیقى را کلام بزرگ مردانى از لسان الغیب حافظ شیرازى، سعدى شیرین سخن، مولانا، عطار نیشابورى، نظامى ، فردوسىِ حکیم ، خیام نیشابورى،فخرالدین عراقى گرفته تا نیما یوشیج، سهراب سپهرى، اخوان ثالث ، فریدون مشیرى، هوشنگ ابتهاج تشکیل داده اند و در کدام یک از آثار این بزرگان پیامى جز مهر، دوستى، انسانیت و اخلاق مى توان یافت؟
امروز چه عنصرى برتر و اثرگذارتر و فراگیرتر از موسیقى براى بیان این مفاهیم فاخر و انسانى-اخلاقى در جامعه و ترویج آن موجود است؟
امروز اگر هنر اصیل این خاک را که حاصل قرنها تلاش و خون خوردن نیاکان ما تا امروز بوده است، قربانی تسویه حسابهای سیاسی کنیم، باید منتظر باشیم تا دشمنان ما از همین راه نفوذ، ریشههای فرهنگی ما را بخشکانند. امروز اگر موسیقی اصیل ایرانی را که در طول تاریخ همیشه در خدمتهای ارزشهای دینی و ملی این مردم بوده است، در کشاکش دعواهای سلیقهای و شخصی تضعیفش کنیم، باید منتظر روزگار تلخی باشیم که فرزندان ما بصورت کاملاً خاموش چیزی را جایگزین آن کنند که با تمام ارزشهای فرهنگی ما تقابل دارد.
علیرضا قربانی28 اردیبهشت 1395 پاریس»