فرهاد فخرالدینی گفت: صحبتی بین بعضی دوستان شده که من در رأس شورای هنری ارکسترها قرار بگیرم. من باید رهبر دائمی و مدیر هنری ارکستر باشم و خودم هم در شورا حضور داشته باشم.
به گزارش خبرنگار موسیقی فارسٰ، ششمین جلسه از سلسله مباحث گفتمان «ضرب اصول» عصر روز گذشته با موضوع بررسی ارکسترهای تحت نظارت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با حضور جمعی از اهالی موسیقی در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
بهجای «فریاد»، «گفتمان» را انتخاب کردیم
رضا مهدوی مجری و کارشناس این برنامه در ابتدا ضمن اشاره به چالشهای نقد در فضای موسیقی ایران، گفت: «ما در سلسله جلسات گفتمان ضرب اصول، سعی میکنیم زمینهو بسترهای لازم نقد و بررسی جدی را فراهم کنیم، اما ازآنجاکه آنچه بهجایی نمیرسد، فریاد است، ما بهجای فریاد «گفتمان» را انتخاب کردیم. امیدواریم طی این جلسات نقدهایی با عدل و انصاف مطرح بشود که درنهایت بتواند به پیشبرد هنر موسیقی ایران کمک کند. اما متأسفانه ما هنوز این قابلیت را پیدا نکردهایم که مثل انسانهای بالغ روبروی هم بنشینیم و مباحث را رودررو مطرح کنیمو از بودن در این جلسات به نحوههای مختلف طفره میرویم.»
خبرنگاران خریدنی نیستند
وی در ادامه ضمن اشاره به موضوع قبلی گفتمان ضرب اصول که در ارتباط با سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر بود، گفت: «متأسفانه سوءبرداشتی در خصوص مبحثی که در ارتباط با عملکرد خبرنگاران در جشنواره که در جلسه پیش مطرح شد، به وجود آمده که من مایلم توضیحاتی را در این ارتباط ارائه دهم. خبرنگاران خریدنی نیستند، اگر مدیر جشنواره هم حرفی دراینارتباط زده، باید مستند صحبت کند و حرف خود را بر اساس این ثابت کند. خوشبختانه علیرغم همه رقمهای درشتی که در جشنواره موسیقی فجر رد و بدل شد، خبرنگاران پاک ماندند. من از جامعه موسیقی خواهش میکنم تا در صورت عدم اطمینان قطعی و وجود مدرکی مستند دراینباره اظهارنظر نکنند»
این کارشناس موسیقی در ادامه با اشاره به عدم حضور محمد سریر در این جلسه گفت: «آقای سریر متأسفانه نتوانستند در این جلسه حضور داشته باشند و ظاهراً تصمیم هم گرفتهاند که دیگر در هیچ شورایی شرکت نکنند. آقای مرادخانی هم ظاهرا در سفربودند و نتوانستند حضور پیدا کنند. ضمن این که از آقای پیروزپی هم برای حضور در این جلسه دعوت شده بود که ایشان هم مانند بسیاری از مسولان نیز دعوت ما را برای پاسخگویی اجابت نکردند.»
خانه موسیقی ما خود امروز عامل تفرقه شده است
وی ادامه داد: «ما اگر یک نهاد صنفی داشتیم که صرفاً کارش سیاستبازی نبود، میتوانستیم قدمهای بسیار مؤثری در حوزه موسیقی برداریم، اما متأسفانه خانه موسیقی ما خود امروز عامل تفرقه شده است و تا زمانی که آنجا اصلاح نشود، وضعیت به همین شکل خواهد بود. متناسفانه در وضعیت فعلی موسیقیدانها و اهالی موسیقی متوجه شدهاند که طی دو سه سال اخیر نه اعتدالی حاکم بوده و همان اندک امید هم رفتهرفته کمرنگ میشود. امروز ما ناراحتیم که چرا یک نامه محرمانه لو رفته است، اما من باید بگویم که هنر چیز محرمانهای ندارد. بیتفاوتی جامعه موسیقی هم نسبت به اتفاقات از بیاعتمادی که در جامعه هنر شکل گرفته، نشأت میگیرد. هنرمندان وقتی در جایی خودشان به مشکل برمیخورند، شتابان به دنبال خبرنگاران و رسانهها برای بیان اعتراض و طرح مسئله میگردند، اما وقتی این اتفاق در قبال دیگر همکارانشان میافتد، سکوت میکنند. تا مدیران بالادستی ما نفهمند که حرف واحد نیست بلکه حرف یک صنف و جامعه است، وضعیت به همین شکل خواهد بود.»
شرایط ارکستر سمفونیک افتضاح بود
در ادامه ششمین نشست از گفتمان ضرب اصول علی رهبری اظهاراتش را در قالب صدای ضبط شدهای که برای این برنامه ارسال کرده بود، بیان کرد. وی ضمن اشاره به دلایل جداییاز مجموعه ارکستر سموفنیک تهران، گفت: «اگر بگویم دلیل فرار کردن من از این بنیاد رودکی و تمام این دم و دستگاه این بوده که بعد از 14 ماه هنوز که هنوز است کارمندانی که میبایست برای ارکستر کار میکنند هنوز نمیدانند یک ارکستر سمفونیک چطور میگذرد اداره میشود. اگر من 14 ماه پیش هم برای آقای جمالی و هم کارکنانشان و هم برای آقای مشفق که در تمام کارهای ما بودند و در کارهایمان دخالت میکردند گفتم که معمولاً ارکسترها به خصوص آخرین ارکستری که من بودم حدود 28 ساعت در هفته برایشان کار در نظر گرفته میشود، ساعت واقعی، نه فرمالیته. اما حرف من همیشه این بوده که اگر نوازندگان استفاده نکنید باز هم باید حقوقشان را بدهید. دلایل عصبانیت من با همه بیشتر سر این چیزها بوده است و متأسفانه مشکل دیگری نداشتیم به جز اینکه حقوق بچهها را به موقع ندادند یا درست با آنها حساب نکردند.»
وی درباره کیفیت هنری ارکستر سمفونیک تهران نیز گفت: «ما از نظر هنری در ایران به جایی رسیدیم که نه تنها برای خودم تعجبآور بود، بلکه حتی آدمهایی مثل آقای جمالی و آقای مرادخانی و... تا اسفندماه میگفتند ما با ارکستر سمفونیک تهران هیچگونه مشکل هنری نداریم. از نظر هنری کارمان منظم بود برای اینکه موزیسینهایی بودند که با جان و دل کار کردند و تا آخرسر هم با وجود اینکه نه سالن تمرین داشتیم و نه امکانات دیگر داشتیم و حقوق هم نگرفته بودند بچهها میآمدند و با جان و دل تا یک هفته پیش از هنری کار میکردند. اما از نظر اداری شرایط ارکستر افتضاح بود مثلاً باید برای یک کنسرت پوستری آماده میشد و دیگر از این ابتداییتر وجود ندارد، حتی ارکسترهای دانشجویی، مدرسهای وقتی یک کنسرتی دارند میتوانند به سادگی امروز بنشینند و یک پوستر درست کنند. خیلی اوقات اصلاً پوستر نداشتیم.»
مشفق حرف اول و آخر را میزد
علی رهبری در ادامه ضمن اشاره به دخالتهایی که در امور ارکسترها میشده است، گفت: «آقای مشفق نامی بعدازظهر تشریف میآورند و هر جلسهای که ما با آقای جمالی مدیرعامل داشتیم، وی در واقع قدرت این را داشتند که موافقت یا مخالفت کنند یا نظر بدهند ایشان حرف اول و آخر را میزدند و این یکی از چیزهایی بود که از همان اول از اردیبهشت گذشته که به مدیرعامل بنیاد گفتم با آقای مرادخانی صحبت کنید که این برادر خانم شما آقای مشفق که اینجا تشریف میآورند خیلی همهچیز را وتو میکنند یا دستوراتی میدهند یا دخالت میکنند که احساس میکنم اصلاً وارد نیستند. ایشان هیچ سمتی نداشتند، ظاهراً مشاور آقای مرادخانی بودند، اما ایشان قدرت مطلق بودند.»
این رهبر ارکستر درخصوص مشکلاتی که بر سر اجرایی شدن برنامه «مهر تا مهر» به وجود آمد، عنوان کرد: «متأسفانه برنامههای مهر تا مهر را با وجود اینکه با آقای جمالی مدیرعامل نشسته بودیم و چندین ماه طراحی کرده بودیم و ایشان از برنامه من خیلی حمایت میکردند قرار بود از اول مهرماه بچهها قرارداد یکساله داشته باشند. اما آقای مشفق به نمایندگی از طرف بنیاد با آقای سهرابی مسئول اداری و آقای پسندیده مسئول مالی بنیاد که شخص محترم و خیلی باستعدادی هستند در اتاق من جلسهای سه چهارساعته در اواسط مهرماه داشتیم که آقای مشفق با پیشنهادی برای قرارداد نوازندهها آمده بودند که در آن جلسه متوجه شدم این قرارداد یک کلک بیشتر نیست و قرارداد حقوق ماهانه نیست، بلکه به اسم ساعتی است که قشنگ میتوان خیلی چیزها را از آن کم کرد و میشود کارهایی کرد که بچهها پروژهای از آب دربیایند. با وجود اینکه این جلسه سه ساعت طول کشید در آن جلسه آقای مشفق مطمئن شدند که به وی مستقیماً میگویم که شما حقیقتاً به کار ارکستر و ماها واقعاً وارد نیستید و این دخالت مستقیمتان فقط به ضرر بچهها شده است.»
برای ارکستر عمداً تبلیغ نمیشد
رهبری ادامه داد: «در شش ماه اول یک مشکل دیگر هم بود که اول به نظر من زیاد نمیآمد بعد هرچه گذشت، ابعاد دیگر این داستان روشن شد. آن هم وجود آقای طهمورس پورناظری بود. من اول او را نمیشناختم فقط میدانستم با میل سر کنسرت ما و سر کارهای ما میآیند و با میل با من صحبت میکنند ولی ایشان در تمام مدت در تمام جلسات با آقای مشفق بودند، میدیدم ایشان واقعاً عاشق کار ارکستر سمفونیک ما هستند و با جان و دل مایه میگذارند، البته صحبتهایشان هم واقعاً به این شکل بود. بعداً هرچه گذشت دیدم ایشان به کل وارد به کار ما نیستند و پیشنهادات عجیب و غریبی برای چرخاندن ارکستر سمفونیک میکنند که چگونه مخاطب باشد یا چه بشود، مدام هم صحبت از یک شرکتی میکردند. مشکل ما از وقتی شروع شد که آقای پورناظری در چند مورد مختلف وقتی با من صحبت کردند گفتند که ارکستر بهترینش این است که خصوصی اداره شود و بحث شرکتی باشد که این شرکت بتواند مخاطب ایجاد کند، مشکل با نداشتن مخاطب داریم. البته باید بگویم ما واقعاً با مخاطب مشکل نداشتیم و اگر تبلیغ به موقع انجام میشد سالنمان هم پر بود اما متاسفانه یا خوشبختانه از مهرماه یا آبان ماه متوجه شدم که دستهایی در کار هست که میخواهد به دولت و به ما ثابت کند که ما مخاطب نداریم یعنی عمداً تبلیغ نمیشود و یا به قول آن شرکت که بلیط میفروخت میگفت تنها سه روز مانده به کنسرت، بلیت فروشی آزاد میکردند»
گفتند ارکستر باید دست یک شرکت خصوصی باشد
وی تصریح کرد: «روزی آقای پورناظری و آقای نوربخش در اتاق من بودند و صحبت این را میکردند که اگر ارکستر را به یک شرکت خصوصی (البته نمیگفتند شرکت خودشان است) داده شود و اصولاً ما ارکستر را اداره کنیم شما خیلی راضیتر خواهید بود، هم از نظر مخاطب دیگر مشکلی نخواهید داشت و هم از نظر مالی وضع ارکستر بهتر میشود. البته من خیلی رغبت زیادی در این مسائل نشان ندادم برای اینکه احساس مسئولیت میکردم. به دی ماه و بهمن رسیدیم که بالاخره آقای پورناظری مرا دعوت به یک شرکتی کردند که با هم ناهار بخوریم، در آنجا به من گفتند اگر شما ارکستر را در اختیار ما بگذارید من و آقای نوربخش میتوانیم خیلی از گرفتاریهای شما را کم کنیم، شما گرفتاری زیاد دارید. در حقیقت آنجا مطمئن شدم این قضیه خصوصی و حدس من از اول درست بوده است، اینقدر هم که احتمالاً ما را اذیت کردند احتمالش زیاد است که همه با هم یک جور ارتباط داشتید که به ما ثابت شود که واقعاً نمیشود جور دیگری چرخاند و حتماً باید دست شرکت خصوصی باشد»
وزیر آخرین امید بود
رهبری اظهار داشت: «آخرسر هم که آقای وزیر مرا خواستند و گفتند بیایید خودمان اینجا حل کنیم و ببینیم مشکل شما چیست. آنج ا رفتیم و آقای مرادخانی هم بودند و گفتند آقای رهبری که هیچوقت مشکل هنری نداشتیم پس مشکلات دیگر را جور کنید که آقای رهبری کارشان را ادامه دهند و قراردادشان تمدید شود. ولی متاسفانه از آن روز به بعد هر اتفاقی افتاد بد بود برای اینکه آقای وزیر حرفهای مختلفی به من زده بودند و خیلی بیاطمینانم کرده بودند برای اینکه تنها امید من ایشان بودند. برای اینکه میدانستم اطراف آقای مرادخانی افرادی هستند که مورد تأیید من نیستند چه نوربخش، چه پورناظری یا مشفق و چه حتی از نظر حرفهای دوستم آقای گنجهای. متاسفانه اینها افرادی هستند که واقعاً به حرفه ما کاری ندارند ولی آقای وزیر یک اشتباهی که کردند دل مرا به مرور زمان و در این دو ماه شکستند و آن هم این بود که در روز جلسه گفتند آقای رهبری قراردادشان تمدید میشود و کارشان را ادامه میدهند و از لحاظ هنری مشکلی ندارند و بعد مورد دوم این بود که سخنگویشان همهجا اعلام کردند که آقای رهبری اختیار تام در کارشان دارند و این هم همهجا منتشر شد ولی متاسفانه ایشان کنار یک نامه محرمانه که ظاهراً کسی نمیبایست ببیند و بر اساس اتفاق به دست یک رسانه افتاده بود این بود که یک شخصی که واقعاً شاگرد خودم من بوده و از ایران آمدن من ناراضی بوده برای آقای وزیر مینویسد هرکاری کردیم بد و ناجور بوده و ... که من خیلی شاخ درآوردم که چطور اینطور نوشته. ولی ظاهراً نمیبایست این نامه را کسی ببیند تمام اینها باعث شد که من اصلاً دیگر رغبت ادامه دادن نداشته باشم.»
شهبازیان گفت چرا من خودم مدیر هنری نباشم؟
وی در پایان ضمن اشاره به شکلگیری شورای هنری ارکسترها گفت: « تاج آخر هم که به سرمان گذاشتند شورا بود قرار بود شورای مشورتی باشد و به من و آقای فخرالدینی کمک کند. شورا چه کسانی هستند؟ آقای سریر که خیلی هم دوست خوبی هستند ولی زمانی که ارکستر سمفونیک وین را رهبری میکردم ایشان کارمند وزارت خارجه و سفارت بودند و از همه این حرفها گذشته هیچوقت با ارکستر سمفونیک کاری نداشتند یا مثلاً آقای داوود گنجهای دوست عزیزم و همسایه سابق ما هیچوقت با من در عمرشان در یک موسیقی کلاسیک صحبتی نمیکردند یا مثلاً آقای نوربخش که خواننده موسیقی سنتی هستند و ایشان را جلوی ما نشاندند که قضاوت بکنند، البته آقای شریفیان هم بودند که ایشان به نسبت آشنایی بیشتری با ارکستر سمفونیک دارند و آقای شهبازیان و ریاحی که 40 سال پیش در ارکستر سمفونیک نوازنده بودند. در ان جلسه هم که ما شورا را ترک کردیم، توهین به آقای فخرالدینی شد و وقتی آقای فخرالدینی بلند شدند، من و آقای پیروزپی به احترام آقای فخرالدینی بلند شدیم و از آن جلسه بیرون رفتیم. البته باید بگویم که از آن لحظهای که شورا شروع کرد آقای شهبازیان گفتند اصلاً ارکستر مدیر هنری نمیخواهد، چرا من خودم مدیر هنری نباشم؟ به هر حال امیدمان این است که یک ارکستر خصوصی با افرادی خارج از افراد وزارت فرهنگ و ارشاد درست شود.»
ارکستر ملی اساسنامه دارد
بعد از سخنان این نوزانده ارکستر سمفونیک، اظهارات فرهاد فخرالدینی پخش شد. فخرالدینی ضمن اشاره به شکلگیری ارکستر موسیقی ملی ایران گفت: «ارکستر موسیقی ملی از سال 1377 که تشکیل شد دارای اساسنامه هست و چندسال بعد از آن هم باز اساسنامه دیگری هم نوشته شد و مطابق این دو اساسنامه که برای ارکستر نوشته شده بود تعریف شده بود که مدیر هنری دارای چه وظایفی هست، رهبر چه وظایفی دارد، شورای فنی دارای چه وظایفی هست، به هرحال شرح وظایف توضیح داده شده بود و ما براساس همان روشی که در گذشته داشتیم به همان ترتیب هم ادامه میدادیم.»
وی افزود: «طبیعیست که شرح وظایف رهبر ارکستر و مدیر هنری در دو ارکستر سمفونیک و مویسیقی ملی متفاوت باید باشد و این خیلی طبیعیست که باید به این شکل باشد. اختلاف نظری بین من و اعضای شورا که همه دوستان من هستند در ارتباط با ادارۀ ارکسترها وجود داشت. من در مورد ارکستر سمفونیک نظر نمیدهم، حالا شاید آنجا بشود این کار را انجام داد، شاید البته. به هرحال آنجا شورا میتواند تصمیمات لازم را برای دعوت از رهبران میهمان بگیرد، برنامهریزی کند، این مهیاست برای اینکه قطعات دم دستشان است ولی برای موسیقی ملی این قطعات باید مدیریت شود، ساخته شود، یک مدیریت خاصی است.»
ارکستر ملی باید زیر نظر رهبر دائم و مدیریت هنری اداره شود
این رهبر ارکستر ادامه داد: «در اساسنامه ارکستر شورای فنی دیده شده، البته الان بنده با این شورایی که تشکیل شده مسئلهای ندارم و فکر میکنم مشکلات حل خواهد شد برای اینکه فکر میکنم شورا برای کمک به من آمده است. من با شورایی که مقابل من بایستد نمیتوانم کار کنم، اینها در کنار من هستند یعنی میتوانند به من کمک کنند تا من راحتتر به اهدافی که برای موسیقی ملی دارم برسم و کارم را بهتر انجام دهم. اگر اینطور باشد مشکلی نخواهم داشت ولی چنانچه فرض بفرمایید در این راستا بنیاد رودکی مثلاً نظرش این باشد که همان روشی را که برای ارکستر سمفونیک اعمال میکنند برای موسیقی ملی هم عیناً همانجور باشد من مشکل خواهم داشت، برای اینکه راه و روش این دوکار متفاوت هست و ارکستر موسیقی ملی باید زیر نظر رهبر دائم و مدیریت هنری او اداره شود»
وی درخصوص سفر ارکستر به چین نیز گفت: «از من خواستند عازم چین شوم برای اینکه ارکستر دارد به سوی شانگهای حرکت میکند و به همین خاطر باید تمریناتی را هرچه زودتر به صورت فشرده شروع بکنیم و با آقای نصیر حیدریان که بخش سمفونیک را کار میکنند و با من که بخش موسیقی ملی را کار میکنم هماهنگ بکنیم و قرار است روز دوشنبه به طرف چین حرکت کنیم. در برگشت امیدوار هستم که این مشکلات با حسن نیتی که آقای مرادخانی در کار من همیشه داشته، حل شود. یعنی من با همکاران خودم آنقدر مسئلهای ندارم و هیچوقت رو در روی هم نبودیم و در زندگی من دوستان صمیمی من هستند، به هرحال طرحی بود که بنیاد پیشنهاد کرد و دیگر اگر قرار باشد این کار ادامه پیدا کند راهی جز اینکه من مدیر هنری و رهبر دائم این ارکستر باشم و شورا هم در کنارم باشد نه در مقابل من، از نظرم وجود ندارد. اگر اینها محقق شد که به کار خودم ادامه میدهم و باز هم حاضر به همکاری و خدمت خواهم بود»
نوازنده یک حقوق ماهیانه لازم دارد
رهبر ارکستر ملی ایران در ادامه ضمن اشاره به مسئله حقوق نوازندگان، عنوان کرد: «نوازنده یک حقوق ماهیانه لازم دارد، یعنی باید زندگی خودش را براساس آن حقوق ماهیانه خودش تنظیم کند و نمیشود بگوییم در این ماه به خاطر اینکه ماه محرم هست یا ماه مبارک رمضان هست و تعطیلاتی در آن وجود دارد و نمیتوانند کار کنند حقوقشان را کم بگذاریم به خاطر اینکه چندجلسه در ماه کار نکردند. من معتقدم باید حقوق ماهیانه ثابت بگیرند و اینها مسائلی هست که باید حل شود و امیدوارم با بودن شورا و با حسننیتی که آقای مرادخانی دارد و با توجهی که همیشه به کار من داشتند و میدانند که هدفی جز خدمت ندارم این مشکلات حل شود. اگر حل شد که باز این کار را ادامه خواهم داد، اگر نشد آرزوی موفقیت برای همکارانم میکنم و امیدوارم بتوانند مشکلاتی که بر سر راه هر دو ارکستر وجود دارد بردارند و کار را برای همکاری هنرمندان موسیقی هموار کنند»
باید رهبر دائمی و مدیر هنری ارکستر باشم
این آهنگساز درپایان صحبتهایش با اشاره به شورای فنی ارکستر ملی، گفت: «شهرام توکلی، علیاکبر قربانی، همایون رحیمیان، دکتر سریر و من عضو شورای فنی ارکستر ملی بودیم. ولی اعضایی که الان به نام شورای هنری که در حقیقت خواستند جایگزین مدیر هنری باشد آقای سریر، آقای گنجهای، آقای نوربخش، آقای شریفیان، آقای شهبازیان، من و آقای رهبری هم بودیم که فعلاً انصراف دادیم و کنارهگیری کردیم ولی صحبتی بین بعضی دوستان شده که من در رأس این شورا قرار بگیرم که کارها را بتوانیم ادامه دهیم و در حال این هستم که ببینم تمام این چیزها محقق میشود یا خیر. من باید رهبر دائمی و مدیر هنری ارکستر باشم و خودم هم در شورا حضور داشته باشم و نظارت بر عملکرد و کاری که دوستان عزیزم انجام میدهند داشته باشم»