غلامرضا صنعتگر خوانندهی پاپ کشورمان که بر اثر ابتلا به یک بیماری خطرناک، صدایش را از دست داده بود، حالا کاملا شفا پیدا کرده و با انگیزهتر از قبل به عرصه موسیقی برگشته و به زودی آلبوم جدیدی روانه بازار خواهد کرد. گفت و گوی جذاب با این خوانندهی دوست داشتنی را از دست ندهید.
* از قطعه «میشه ضامنم بشی» شروع کنیم. چه شد که این قطعه را خواندید؟
ارادت قلبیای که از کودکی توسط خانواده در من نهادینه شده بود و عنایت امام رئوف که از بدو تولد شامل حالم شده، انگیزۀ ساخت این اثر ارزشمند شد که در عمق دلهای عاشق نشست. من از زمانی که جایگاهی در حوزه موسیقی پیدا کردم و خودم را شناختم، همیشه به فکر ساختن قطعه ای برای قدردانی از امام رضا(ع) بودم.
دقیقاً بعد از انتشار آلبومم بود که من استارت تولید این کار را زدم. کار را با یک ملودی شروع کردم و ترانه را با چند شاعر هماهنگ کردم اما آن چیزی که میخواستم نشد. تا اینکه با «مجید ذاکری» آشنا شدم که اهل بندرعباس هم بود و برای ایشان تعریف کردم و گفتم کاری را میخواهم که ادای دین شود. بعداز چند روز، قسمت اول شعر نوشته شد و ما دیدیم که برای قسمت دوم و تکراری نشدن، باید به دنبال چیز جدیدی باشیم. برای همین چندین روز فکر کردیم و در آخر به این جمعبندی رسیدیم که دایره این عرض ارادت را بزرگتر کنیم و به همین منظور سراغ «سید مظفر» که برادر امام رضا(ع) است نیز رفتیم که حق مطلب را در ادای دین به حضرت امام رضا(ع) به جا بیاوریم .
* اصلاً چه شد که وارد عرصه موسیقی شدید؟
از کودکی علاقۀ زیادی به موسیقی داشتم. جنوب، دریا و نواهای محلی هم بیتاثیر نبود. پدرم اولین عکاس بندرعباس بود. روزها به مغازۀ پدرم میرفتم و روزی پنج تومان مزد میگرفتم. بعد از مدتی با پساندازم برای خودم یک ملودیکا خریدم. شاید به تعبیری شروع فعالیت موسیقاییام را باید از عضویت در گروه سرود مدرسه عنوان کرد. با کسب مقام اول استان هرمزگان در مسابقات کشوری در رامسر، نگاه پدرم به کار موسیقی من تغییر کرد و به عنوان هدیه برایم بهترین ساز آن زمان را خرید و استارت کار حرفهای من زده شد.
در دوران نوجوانی بعد از خریدن آن ساز توسط پدرم، انگیزهام چندین برابر شد. به همین خاطر کاری با نام «بندر نازنینم» ساختم. این کار، اولین بار از رادیو پخش شد و اینگونه بود که از آن سال پای من به صدا و سیمای استان باز شد.
* در سفرهایی که به بندرعباس داشتم متوجه شدم مردم بندر و به ویژه جوانانش به شکل کمنظیری به موسیقی علاقه دارند. دلیلش چیست؟
راستش به نظر من اصلیترین دلیل گرایش جوانهای بندر به موسیقی، نداشتن امکانات تفریحی و حتی شاید داشتن دریا است. چرا که در سالیان گذشته، جنوب هنرمندان توانمندی مثل مرحوم «نصرک» که حدود 38 سال پیش با ساز منحصر به فردش به نام «زه زه» مینواخته و میخوانده، مرحوم «ابراهیم منصفی» که شاعر و ملودیساز قهاری بوده که نظیرش دیده نشده و هنوز با الهام از آثارشان کارهایی تولید میشود، استاد روزهخوان، استاد توحدی، مرحوم ناصر عبداللهی و اساتید گرانقدر دیگری که برای موسیقی بندر زحمات زیادی کشیدند را به خود دیده است.
* شما با مرحوم ناصر عبداللهی هم ارتباط داشتید؟
بله؛ چه در زمانی که هر دو در بندر عباس بودیم و چه وقتی که او به تهران آمد. من هم به فاصلۀ کمی از ایشان برای ادامه فعالیت حرفهای خودم به تهران آمدم و دوستی و رفاقت ما ادامه داشت. شاید خالی از لطف نباشد این نکته را عرض کنم که دقیقاً کمتر از یک هفته قبل از به کما رفتن ناصر، من و ناصر عزیز با همکاری چند هنرمند دیگر کار مشترکی به نام «همدلی» تولید و منتشر کردیم و بعد از آن در فاصله چند روز آن اتفاق افتاد و ناصر عبداللهی عزیز به کما رفت.
* اولین آلبومتان را در چه سالی منتشر کردید؟
سال 1382 آلبوم «شیک و پیک» را منتشر کردم. ناگفته نماند که از سال 1380، کارهای مختلفی با آهنگسازی و تنظیم من روانه بازار شده بود. کار زیبای بیکلام «گیتار و نی» که بسیار برای تولید آنها وقت و انرژی صرف کرده بودم و حقیقتاً هم اثر خوبی از آب در آمده بود که حتی همین الان هم بعداز گذشت سالیان زیاد، خیلی جاها شنیده میشود؛ ولی اثر گمنامی است از غلامرضا صنعتگر. اما اولین مجموعه آثاری که با صدای من منتشر شد، همین آلبوم «شیک و پیک» بود و بعداز انتشار این آلبوم و بوجود آمدن بیماری، مشکلاتی برای من رخ داد که اجازه تهیه و تولید آلبوم را از من گرفت. البته انشاءالله بزودی اتفاقات خوبی در پیش است.
* از چه زمانی بیماری شما شروع شد؟
یادم میآید سال 1379 با شرکت بزرگ «آوای برگ» کار میکردم که هنرمندان بزرگی آنجا مشغول بودند. بارها آنجا حالم بد میشد و آنها با آژانس مرا روانه خانه میکردند. آن موقعها چندین بار بیمارستان پاسارگاد بستری شدم اما بعدش سهلانگاری کردم تا اینکه مشکلم حادتر شد و بقیه ماجرا... الان هم که در خدمت شما هستم، تنها و تنها با لطف خدای مهربان و عنایت امام رضا(ع) و دعای خیر مردم است که میتوانم بعداز گذشت این همه مدت با صدای بلند بگویم: الحمدلله خوبم.
* در مورد ماجرای از دست دادن صدا و برگشتن آن هم توضیح دهید.
خوب، مخاطبان من خیلی خوب ماجرا را میدانند. به من گفته شد تا زمان بسیار زیادی نمیتوانی بخوانی و نهایتاً پس از گذشت مدتی فقط در حد تکلم میتوانی صحبت کنی. به تعبیری دکترها آب پاکی را روی دستم ریختند. اما راستش من از زمانی که وارد ورطۀ بیماری شدم، معتقدم در کنار بحث علمی و پزشکی، مباحث معنوی هم در درمان بیماری بسیار موثرند. به همین خاطر چند روز قبل از شهادت امام رضا(ع)، یک بلیت تهیه کردم و هتل را هم با یکی از دوستان هماهنگ کردم تا به همراه همسر و پسرم به زیارت امام رضا(ع) برویم. اما دم رفتن، به خاطر فشارهای بسیار زیاد روحی که به من وارد شده بود، یک شک و تردید در دلم جرقه خورد و چون امکان تکلم نداشتم، روی کاغذ نوشتم که تا خود امام رضا(ع) مرا نطلبد، من به مشهد نمیروم. بلیتها را پاره کردم و نشستم در کنج خانه. به فاصله کوتاه از آن روز، خادمین امام رضا با من تماس گرفتند و با همسرم صحبت کردند که برای تقدیر از شما دعوت میکنیم به مشهد بیایید و اینگونه به واسطه دعوت خود امام رضا، به مشهد رفتیم. سه روز دخیل بستم، اتفاقی نیفتاد و دست خالی برگشتم. این بار با دست خالی برگشتنم، طعنههایی که به من میزدند چند برابر شد.
* چه طعنههایی؟
طعنههایی از این دست که تو که اینقدر خودت را مرید امام رضا میدانی، پس چرا امام رضا برای شفایت کاری نمیکند.
* بعد از برگشتن از مشهد چه شد؟
از آنجایی که مادرم 56 روز بود که من را ندیده و حتی صدایم را هم نشنیده بود، به تهران آمد. همان شب که به عیادت من آمده بود، خواب دیدم که در همان هتل در مشهد هستم و نزد پرسنل هتل گلایه میکنم که من دیگر به حرم امام رضا (ع) نمیآیم... صبح بیدار شدم و این بار با عنایت خاصه امام رضا (ع) ، صدای من بعد از 56 روز شفاف بود. به شکل باورنکردنی صدایم مثل روز اول برگشته بود.
* در دورانی که مشکلات خاص برای شما پیش آمد کمک خاص و ویژه ای به شما شد؟
نه. خدا را شکر تا به امروز برای هزینههای درمانم حتی از نزدیکانم هم کمکی نگرفتهام. شاید از داشتن امکانات درجه یک چشمپوشی کرده باشم. مثلا اتومبیل لوکسم را فروخته باشم و یا مکان زندگیام را به ناچار تغییر دادم، ولی نه از کسی کمکی گرفتم و نه هیچگاه کسی برای کمک پیشقدم شده است.
* از همکاران هنرمند، کسی به شما سر زد؟
بله. یک سری از دوستان خوبم مرتباً چه در بیمارستان چه منزل به عیادت من میآمدند. یک سری هم تلفنی جویای احوالم بودند. راستش را بخواهید من از کسی گلهای ندارم. انشاءالله همۀ همکاران و هنرمندان سلامت و شاداب باشند. اما اگر گلهای هم باشد، از برخی مسئولین است که در آن دوران به عیادت من آمدند و یا برایم پیغام فرستادند و خیلی وعده دادند. وعدههایی که خیلی از آنها مربوط به انجام کار و تسویه حسابهای مالی بوده که از مدتها قبل وجود داشته، ولی هیچ یک از آنها تا به امروز محقق نشده است. البته امیدوارم یادشان بیاید! چون بعضی از این طلبها برای چندین سال پیش است و من رویشان حساب کردم. اگر به موقع پرداخت میشد، وضع مالی من از جهات مختلف خیلی تغییر میکرد.
* بعد از اینکه ماجرای بیماری شما رسانهای شد، حرف و حدیثهایی مطرح شد مبنی بر اینکه اینها برنامهای از پیش طراحی شده بوده و شاید بیماری خاصی در کار نبوده است. نظیر صحبتهایی که در مورد زندهیاد مرتضی پاشایی یا بهنام صفوی بیان شد. نظرتان در مورد این صحبتها چیست؟
یعنی اینها یک نمایش است؟ اگر اینچنین باشد که برخی میگویند، خوب برای اجرای برنامه و شوی اینچنینی من نیاز به ابزار تبلیغاتی دارم تا به هدفم برسم. اگر دقت کنید میبینید که من حتی در شبکههای اجتماعی صفحهای ندارم و اسیر تبلیغات هم نیستم. ضمن اینکه در مافیای جایی هم عضو نیستم. مدتها است که تور کنسرت هم نداشتم. لابد برای گوشهنشینی در خانه و اعضای خانوادۀ خودم شو اجرا کردم و تلاش کردم که به خود و همسر و پسر نوجوانم که روحی شکننده دارند شوک وارد کنم و ماهها کار نکنم! خوب همه اینها چه سودی میتواند داشته باشد؟ ای کاش راستِ من دروغ بود و دروغِ آنها راست.
ضمن اینکه من و دوستانی همچون من که بنا به خواست خدا دچار مشکلات اینچنینی میشویم، نمیتوانیم فکر بیمار همچین افرادی را درمان کنیم. اما بهتر است این نکته را ناگفته نگذارم که من حتی از طرف بعضی از همصنفیهای خودم هم شنیدم که در محافل خودشان میگفتند که غلامرضا صنعتگر برای اینکه بتواند نظر مردم را به سمت خود جلب کند، به دروغ عنوان کرده که بیمار است و یا صدای خود را از دست داده است...
* چند روز قبل از بروز این مشکل، در تهران کنسرت داشتید. از آن کنسرت بگوئید.
آخرین کنسرت من قبل از از دست دادن صدایم با حمایت سازمان فرهنگی هنری شهرداری در تهران برگزار شد که خدا را شکر با استقبال مردم خوب شهر تهران روبه رو شد.
* آلبوم جدیدتان در چه شرایطی است؟
از وقتی برای تولید این آلبوم استارت زدم، چند بار کارهای مختلفی ساختم و از نظر مادی متحمل هزینه زیادی شدم. اما هرگاه قرار بود کار به سرانجامی برسد و امکان ارائه به مخاطبان و دوستان عزیزم فراهم شود، من زمینگیر میشدم و این امر به تعویق میافتاد. اما خدا را شکر این بار به لطف خدا بعد از این همه سال، یک اثر متفاوت با 11 قطعه آماده پخش است که از این 11 قطعه، 3 قطعۀ آن بندری است. قطعات فضای متفاوتی دارند و تماماً در حوزه عاشقانه اجتماعی تهیه شدهاند. امیدوارم این وقفۀ ایجاد شده بین من و مخاطبین و مردم عزیز را پر کند و مورد توجه عزیزان قرار بگیرد.
* آلبومتان چه نام دارد و کِی به بازار میآید؟
این اثر با نام «هنوز سرِ پام» روانه بازار میشود و با حمایت حوزه هنری در اوایل شهریور در سرتاسر کشور منتشر میشود و در اختیار مردم عزیز قرار میگیرد.
* همکارانتان در تولید این آلبوم چه کسانی بودند؟
مجید ذاکری، مریم فتاحی، عباس محمدی، شبنم عراقینژاد و هادی صادقی ترانهسرایان این آلبوم هستند. خودم هشت قطعه را آهنسازی کردهام و سید محسن حسینی و محمد ارامباش دیگر آهنگسازان آلبوم هستند. دریک قطعه از ملودی مرحوم ابراهیم منصفی بهره بردهایم. در بخش تنظیم هم بابک مافی، فربد یزدانفر، عمران طاهری و خودم ایفای نقش کردهایم. بابک و بهنام شهرکی، راشا تقیپور و احسان جوادی نیز میکس و مسترینگ آلبوم را بر عهده داشتهاند.
* فضای موسیقی و آثار هنرمندان دیگر را تا چه حد دنبال میکنید؟
تا جایی که فرصت کنم. متاسفانه فضای خوبی بر موسیقی حاکم نیست. آثار هنری خوب، قربانی بازار شدهاند و هنرمندان زیادی ناراضی هستند. افسوس که امروز شاهد کارهای ارزشمند و ماندگارِ کمی هستیم.
* مگر در گذشته فضا به چه صورتی بود؟
اصلاً به این شکل نبود. کارها چارچوب خاصی داشت. اگر کسی هم یکی یا دو قطعه ریتمیک در آلبومش داشت، آن کار هم پیرو اصولی بود. ولی متاسفانه سلیقه مردم را تغییر دادند. البته من فکر میکنم اوضاع عوض شود؛ چون اخیراً میبینیم که مخاطبان هم از شنیدن آثار اینچنینی خسته شدهاند و موسیقیهایی که با تأمل و تفکر و تدبر تهیه شده باشند را بیشتر میپسندند.
* اگر فکر میکنید نکتهای گفته نشده، بفرمایید...
دوست دارم به این نکته هم اشاره کنم که در این مدت علاوه بر انجام کارهای آلبوم، یک اثر نیز در رثای امام حسین(ع) تهیه و تولید کردیم. مدت زیادی بود که تصمیم داشتم یک اثر در رثای ایشان تولید کنم و از این طریق عرض ارادتم را بیشتر از قبل به این امام همام تقدیم کنم که هربار تصمیم به تولید میگرفتم به دلایلی میسر نمیشد. تا اینکه یک روز دوست عزیزم «وحید قربانی» که تهیهکننده و کارگردان مستند «جام وصل» است، برای تیتراژ پایانی این مستند به من پیشنهاد تهیه یک اثر فاخر در رثای امام حسین و از زبان یک نوکر و ارادتمند این آستان را داد. مستند «جام وصل» سرگذشت و روایت یک عمر نوکری ذاکر بااخلاصی به نام مرحوم حاج محسن فیضی را به تصویر میکشد.
برای این مستند با وسواس فراوان و صرف وقت بسیار و سفارش دادن به چند ترانهسرا در نهایت توسط «مجید ذاکری» عزیز ترانه این کار سروده شد و موسیقی این اثر هم توسط دوست گرانقدرم دکتر «محمدرضا چراغعلی» عزیز ساخته شده و در روز میلاد با سعادت امام حسین نیز ضبط شد که قطعاً تلاقی این امر با روز میلاد ایشان، نگاه ویژه این امام همام به این اثر را رقم زده است.
اسم این اثر را «عشق علیهالسلام» انتخاب کردیم. باید از وحید قربانی تشکر کنم که به آرزوی چند سالۀ من جامه عمل پوشاند. به نظر خودم کار خیلی خوب شده و امیدوارم مردم هم بپسندند.
* این قطعه چه زمانی منتشر خواهد شد؟
انشالله در آستانه ماه محرم و همزمان با پخش مستند «جام وصل» در سراسر کشور، این اثر هم پخش خواهد شد که امیدوارم بر جان و دل مردم علاقمند به اهل بیت(ع) بنشیند و توانسته باشیم با کمک همه عزیزان کار مورد قبولی را تقدیم به پیشگاه امام حسین(ع) و یک ذاکر و نوکر بااخلاص ایشان کرده باشیم.
* به نظرتان کاری که برای امام حسین(ع) ساختید به اندازه اثری که برای امام رضا(ع) ساخته بودید موفق خواهد شد؟
قطعاً هر اثری رنگ و بوی خاص خودش را خواهد داشت؛ چه برای صاحب اثر و چه برای مخاطبینی که آن را میشنوند. «میشه ضامنم بشی» هم چون مدتها از زمان انتشارش میگذرد، خدا را شکر بین مردم از جایگاه ویژهای برخوردار شده. اما به نظرم «عشق علیهالسلام» که در رثای امام حسین (ع) تهیه و تولید شده یک اثر شناسنامهدار و ماندگار خواهد شد و قطعاً به خاطر نیت پاک من و همه دوستانم، با عنایت خود اهل بیت به اندازه «میشه ضامنم بشی» و یا حتی بیشتر مورد توجه مردم قرار خواهد گرفت.
منبع: موسیقی ما