ورود به حساب کاربری



بازیابی کلمه عبور



جهت ثبت نام در رادیو پدیده اینجا کلیک کنید
نویسنده : نوشین انصاری
|
تاریخ : یک‌شنبه 1 اسفند 1395 - ساعت 11:23:51
چاپ خبر

موسیقی پاپ در گذر زمان

وسیقی پاپ ایران طی نزدیك به ٢٠ سالی که از تولد دوباره‌اش می‌گذرد، تغییرات شگرفی داشته است. شبیه‌خوان‌های نسل اول، گاه و بی‌گاه اعلام حضوری می‌كنند و اوریجینال‌های آن نسل هم مدتی دورند و ناگهان هفت‌شبه به میدان بازمی‌گردند. بعضی هم كه زمانی كالت بودند، به اجراهای ارگانی و اجراهای شهرستانی بسنده كرده‌اند.

موسیقی پاپ در گذر زمان

موسیقی پاپ تغییرات اساسی كرده است. كمتر كسی است كه همه طبقات اجتماعی و سنی و اقتصادی را شیفته خود كند. هر خواننده، محبوب گروهی است. در واقع، مخاطبان تخصصی شده‌اند؛ تخصصی نه به معنای حرفه‌ای در بخش موسیقی. در واقع مخاطبان تخصصی شده‌اند؛ یعنی هر گروه سنی و اجتماعی و اقتصادی به شكل اختصاصی علاقه‌مند یك یا چند خواننده و گروه محبوب هستند.
 
مثلاً كسی كه یگانه دوست دارد، الزاماً بنیامین را دوست ندارد. مثلاً كسی كه چارتار را می‌پسندد، به كنسرت رضا صادقی نمی‌رود. مثلاً كسی كه هوادار بابك جهانبخش است، ممکن است پی‌گیر سیامك عباسی نباشد.
 
این فضا روی آثار خواننده‌ها هم تأثیر گذاشته است. آنها هم دنبال به‌دست آوردن هواداران گسترده‌تر از بخش‌های مختلف جامعه نیستند و سعی می‌كنند با آثارشان هواداران دوآتشه خود را حداقل راضی نگه دارند. در این شرایط است كه مگاهیت شدن، كار بسیار سختی است؛ مسأله‌ای كه ٢٠ سال پیش به هیچ وجه دشواری‌های امروز را نداشت. به همین دلیل است كه حامد همایون می‌شود ستاره سال و اهالی موسیقی برای عقد قرارداد با او برای كنسرت‌های تهران و شهرستان‌ها صف می‌بندند. این شرایط را خیلی از چهره‌های موسیقی طی سال‌های گذشته داشته‌اند. آنها هم در تیراژ میلیونی آلبوم می‌فروختند كه دیگر امری دور از دسترس و رویایی است و هم نسبتاً كنسرت‌های زیادی برگزار می‌كردند. امروز اقتصاد موسیقی خلاصه شده در اجرای كنسرت؛ و آلبوم دیگر مثل سابق، درآمدی حاصل نمی‌كند. جریان موسیقی تحولات شگرفی كرده و نسل‌های متفاوت همچنان در پی تسخیر قلب مخاطبان هستند.
 
 
بعد از فراگیر شدن آثاری با اجرا و صدای سنتی اما فضایی پاپ یا حداقل متفاوت از استانداردهای موسیقی سنتی در سال‌های پایانی دهه ٦٠ و آغاز دهه ٧٠ مثل «تا کی به تمنای وصال تو یگانه» با صدای عبدالحسین مختاباد، «مردان خدا» با صدای جلال‌الدین محمدیان، صداهای جدیدی مثل حسن همایون‌فال، مهرداد كاظمی، مهدی سپهر، بیژن خاوری و البته عباس بهادری توانستند میان مردم جایی پیدا كنند و آثارشان به ویژه از رادیو و تلویزیون به كرات پخش می‌شد.
 
هم‌زمان آثار خوانندگان حرفه‌ای قدیمی مثل كوروش یغمایی، محمد نوری، فرهاد مهراد و مازیار نیز از طریق شركت‌های تولید و نشر موسیقی به بازار عرضه شد. آلبوم‌های كسانی مثل فرهاد و مازیار بیشتر مشتمل بر آثار قدیمی آنها بود؛ اما كوروش یغمایی چند آلبوم تازه پاپ در آن سال‌ها منتشر كرد. البته آن سال‌ها مجوز این آثار در قالب پاپ صادر نمی‌شد. ظاهراً اولین آلبومی كه با مجوز «پ» (یعنی پاپ) منتشر شد، آلبوم «خلیج فارس» بود با صدای حمید غلامعلی كه آن سال‌ها با چند اثر در صدا و سیما گل كرده بود.
 
تا اینجا، هنوز كسی از جریان جدید موسیقی پاپ سخن نمی‌گفت. چون نوع ملودی و تنظیم‌ها و اشعاری كه برای ساخت آنها استفاده می‌شد، از استانداردهای بالایی برخوردار نبود و یك جریان ریشه‌دار عمیق و جدی هم نبود. چه بسا مجریان آن آثار با وجود انتشار آلبوم‌هایی در دوران جدید (جریان جدی موسیقی پاپ بعد از سال ٧٦) نتوانستند جایگاهی پیدا كنند و خیلی زود فید شدند.
 

 
دیگر دوره دیدن نتایج سیاست‌گذاری‌های فریدون شهبازیان و علی معلم و همكاران‌شان بود. خشایار اعتمادی، قاسم افشار، محمد اصفهانی، علیرضا عصار، شادمهر عقیلی، حسین زمان و چند خواننده دیگر آمدند و ساختمانی جدید برپا كردند. البته تعدادی از این چهره‌ها پیش از حضور در عرصه رسمی، در قالب گروه‌هایی در مراسم مختلف حاضر می‌شدند و از طریق موسیقی درآمدزایی می‌كردند و با استشمام بوی مجوز، وارد عرصه رسمی شدند. آجرها و مصالح، همان‌ها بودند كه موسیقی پاپ جدی پیش از انقلاب را تشكیل می‌دادند، اما نمای ساختمان تغییر كرده بود.
 
اغلب ترانه‌های ساختمان جدید را اكبر آزاد، محمدعلی شیرازی، افشین سرفراز و... قدیمی‌های دیگر می‌سرودند و چهره های جوانی مثل سعید امیراصلانی و نیلوفر لاری‌پور هم توانستند جزو پركاران آن دوره باشند. اغلب ملودی‌ها هم ساخته بابك بیات، فریدون شهبازیان، فریبرز لاچینی، ناصر چشم‌آذر و... بود و تنظیم‌ها از جوانانی مستعد و جویای جایگاه همچون فؤاد حجازی و بهروز صفاریان. هر اثری که از این خوانندگان منتشر می‌شد، گل می‌كرد.
 
كمی بعد، نوبت به مانی رهنما، امیر کریمی، امیر تاجیک و سپس محمدرضا عیوضی، نیما مسیحا، حامی و... رسید. چنگیز حبیبیان و علی خلج هم می‌فروختند.
 
عیوضی با سریال «روزگار جوانی» چهره شد. ترانه تیتراژ این سریال از شبكه تهران، پایتخت را پشت سر گذاشت و كشوری شد. در این دوره، عیوضی با قراردادی ٧٠٠ هزار تومانی برای سه آلبوم، چهره مطرحی بود و حتی پایش به بازی در یك سریال هم باز شد كه تجربه ناموفقی بود.
 
كم‌كم آثار نسل اول تكراری و در پاسخ به خواست بازار، سبك‌ها متنوع‌تر شدند. شادمهر با قطعاتی متنوع و در سبك‌های مختلف گل كرد. سعید شهروز با شش‌و‌هشت‌هایش وارد گود شد و با استقبال فوق‌العاده‌ای روبه‌رو شد. كنسرت‌هایش سولدآوت می‌شدند و آلبوم‌هایش می‌فروختند. ناصر عبداللهی هم میان جدی‌تر‌ها خیلی گل كرد. به ویژه «عشق است» كه با همكاری پرویز پرستویی و محمدعلی بهمنی منتشر شد، به‌شدت مورد توجه قرار گرفت. او و تعدادی دیگر نظیر محمد اصفهانی با ویدیوكلیپ‌هایی درباره اعتیاد، محبوب شدند و پول‌ساز.
 
در این فضای دهه پنجاهی، گروه «آریان» با نمایی شیك و جذاب و جوانانی به‌روز، با موسیقی و تركیبی كاملاً متفاوت با تمام نمونه‌های پیش از خود، به میدان آمد و ركوردها را جابه‌جا كرد. آنها یك ستاره هم به سینمای ایران تقدیم كردند. پس از آنها نوبت فریدون بود و «گل هیاهو»؛ خواننده‌ای كه آلبومی آن‌ور آبی منتشر كرده بود اما به ایران بازگشت تا سرنوشتی متفاوت بیابد.
 
موسیقی، ستاره می‌ساخت، سبك‌ها متنوع‌تر می‌شد و كیفیت صدابرداری و ضبط هم ارتقا می‌یافت. هنوز آلبوم‌ها محبوب می‌شدند و كاست‌ها تا مدت زیادی از ضبط‌ها پخش می‌شدند.
 

 
كم‌كم تكنولوژی وارد داستان شد؛ بااهمیت‌تر از همیشه. نفوذ اینترنت هر روز بیشتر می‌شد و خیلی‌ها بدون کسب مجوز، آهنگ می‌ساختند و بعضاً بی‌نام و نشان یا با نام‌های دیگر این آثار را منتشر می‌كردند.
 
محسن یگانه، محسن چاوشی و حامد هاكان با سطح استعدادهای متفاوت ستاره‌های زیرزمین بودند. هر سه با همكاری هم یك آهنگ مگاهیت هم منتشر كردند كه نامش بود «نشكن دلمو». بعدها این دو «محسن» شدند سردمدار دو گونه موسیقی پاپ كه هواداران‌شان عموماً توافقی با هم نداشتند.
 
در این میان، فرزاد فرزین و احسان خواجه‌امیری و پیش از آنها رضا صادقی توانسته بودند خودی نشان دهند. صادقی با تكیه بر سه سال اجرا در هتل «هما»ی بندرعباس و تحلیل واكنش مخاطبان‌اش از قطعات متفاوت‌اش بعدها چند مگاهیت به موسیقی پاپ هدیه داد: «تقریباً دو سال‌ و نیم، سه سال در هتل هما بودم. بر اساس همان ذهنت «مشكی رنگ عشقه» و بازخوردهای بسیار مثبت از آن، یک‌سری كارهای دیگر هم ساختم مثل «تو با منی». بدون‌تعارف بگویم تا آن زمان كسی فضایی را اجرا نمی‌كرد كه شعرش ترجیع‌بند داشته باشد. آن زمان،‌ زمان «گل می‌روید به باغ» بود و كسی جرأت نمی‌‌كرد «تو با منی» و «دلم برات تنگ شده جونم» را بخواند. آن‌موقع من «داشتم فراموشت می‌كردم» را خواندم، «تو با منی» را خواندم، «دلم برات تنگ شده» را خواندم و خیلی آهنگ‌های دیگر. همه را تست می‌كردم تا ببینم بازتاب آن‌ها چگونه است.»
 
او قبل از اینكه به یك خواننده مجاز تبدیل شود، این آثار را به شكل زیرزمینی منتشر كرده بود و با همین مگاهیت‌های غیررسمی تبدیل شده بود به یك ستاره. صادقی بعدها با «وایسا دنیا» باز هم یك اثر ماندگار خلق كرد.
 

 
در سال‌های ابتدایی دهه ٨٠ علاوه بر فضای اینترنت و انتشار قطعات اینترنتی، یك امكان جدید هم برای معرفی بیشتر موسیقی پاپ ایجاد شد؛ تلویزیون مهاجر یا MITV.
 
از همین طریق بااستعدادها و حتی كم‌استعدادهای زیادی وارد بازار موسیقی شدند و تا مدت‌ها پول ساختند. یكی از مستعدها، فرزاد فرزین بود كه به عنوان برنامه‌ساز هم با این تلویزیون خصوصی همكاری می‌كرد. او با «شراره» مطرح شد: «ملودی آهنگ «شراره» مال من بود و علی ثابت در سال 80 آن را تنظیم كرد اما سه سال طول كشید تا منتشر شود. وقتی آمد موفق شد اما اگر سه سال قبل منتشر می‌‌شد، سه سال جلوتر بود و این یعنی اینكه قبل از آلبوم «فریدون» منتشر شده بود. زمانی كه مجوز آن گرفته شد، این آهنگ یک‌مقدار قدیمی شده بود.»
 
فرزاد فرومند ملودی‌ساز و خواننده مستعد هم در این فضا معرفی شد. او با «دروغ محض» به سرعت مطرح شد و با قطعاتی كه برای ناصر عبداللهی و دیگران ساخت، توانمندی‌هایش را بیشتر عیان كرد.
 
كم‌كم مردان جاافتاده جایشان را به جوانان به‌روز می‌دادند. داستان موسیقی پاپ داشت عوض می‌شد و این سبك پوست می‌انداخت. در آن دوره‌، تکنیک در اوج بود ولی به‌زعم ستاره‌های بعدی، حس نداشت. به همین دلیل مردم دیگر مثل سابق از آنها استقبال نمی‌کردند.
 
دیگر نوبت ظهور یك ستاره بود؛ كسی ابتدا اسمش را نمی‌دانست اما همه آهنگش را شنیده بودند كه ترجیع‌بند بسیار متفاوت و ملودی و تنظیم و اجرایی كاملاً بیرون از جریان مرسوم بود. «دنیا دیگه مث تو نداره» به یك ضرب‌المثل بدل شده بود: و اما آلبوم «٨٥». خود بنیامین در این باره گفته است: «آن‌جا چون خود بنیامین مطرح بود، از من سوال می‌کردند که دلیل موفقیت این کار‌ها بین مردم را چه می‌بینی و من بیشتر از کلمه سادگی استفاده می‌کردم. البته فقط سادگی نبود اما من بیش از همه، از آن استفاده می‌کردم، چون فکر می‌کردم می‌شود یک کار، هم ساده باشد، هم مردم را اقناع کند و هم کاملاً علمی و قابل‌دفاع باشد. در تمام دنیا این اتفاق می‌افتد.»
 بنیامین دوست داشت در آلبوم٨٥ قطعه جادوگر گیسو را كه در آلبوم سومش منتشر شد، منتشر شود كه رجب پور با لطائف الحیل از این كار جلوگیری كرد. او معتقد بود فضای این كار شبیه آثار فریدون آسرایی است و برای كسی كه قرار است سبك جدیدی ارائه كند، مناسب نیست حتی یك قطعه شبیه خواننده دیگری اجرا كند.
 

 
در این دوران مدتی بود كه تلویزیون مثل سابق، موسیقی پاپ پخش نمی‌كرد؛ اما در این مدیوم، هنوز یك امكان بزرگ برای دیده شدن چهره‌های بااستعداد موسیقی وجود داشت؛ تیتراژ سریال‌ها. احسان خواجه‌امیری، یكی از ستاره‌های بعدی موسیقی پاپ -كه البته همه پارامترهای ستاره‌شدن را هم داشت- آغاز موفقیت‌اش را مدیون سریالی است به كارگردانی حسن فتحی: «قبل از «سلام آخر»، شش هفت ماه ممنوع‌‌الفعالیت بودم و در بدترین شرایط روحی قرار داشتم و بعد «میوه ممنوعه» ساخته و«سلام آخر» منتشر شد و کنسرت 86 برگزار شد که یكی از بزرگ‌ترین کنسرت‌های ایران تا آن زمان بود و همه اینها در طول دو ماه اتفاق افتاد. آن شب که می‌خواستم این کار را اتود بزنم هم یك‌دفعه كامپیوترم خراب شد، هاردم پاک شد و این در شرایطی بود كه سریال به من پیشنهاد شده بود! خیلی برایم سخت بود. در کمال ناامیدی به خانه یكی از دوستانم «بهنام خدارحمی» رفتم وگفتم كامپیوترم خراب شده و می‌خواهم این كار را ضبط کنم. با هم، دو ساعت وقت گذاشتیم و من آمدم خانه، با یك ضبط‌صوت رولند که در خانه داشتم، دو باند را روی آن ضبط کردم و همین‌طور كه روی تختخوابم نشسته بودم، یك دور آن را خواندم و جمعه ظهر سی‌دی را بردم دفتر آقای جعفری که ماکت را گوش کنند. یادم هست شنبه شب در اتاقم داشتم کار می‌کردم که یك‌دفعه دیدم مامانم می‌گوید بدو بیا. دیدم کانال پنج دارد تیزر همان سریال را با آهنگ من پخش می‌کند! عین همان ماکت را که من خوانده بودم، پخش کردند و الان هم همان ماکت است و ما دیگر، نه روی آن سازی گرفتیم، نه ویرایش كردیم و نه اورتوری برایش ساختیم. یك ماکت زدیم و یك ریتم تا ته آهنگ كپی كردیم و همان شد «هر چی آرزوی خوبه مال تو». هنوز سریال شروع نشده بود و آن تبلیغ سریال بود اما آن‌قدر آن تبلیغ گرفت که کارگردان به من زنگ زد که برای تیتراژ پایانی آن سریال هم شما اتود بزن. آن ترانه هم آهنگسازی شده و یك خواننده آن را خوانده بود. من آن ترانه را هم برایشان اتود زدم و آن ترانه هم شد تیتراژ پایانی آن سریال.»
 
پس از آن، فروش بسیار بالای آلبوم «سلام آخر» موقعیت احسان خواجه‌امیری را از این رو به آن رو كرد. تیتراژ، اهمیت خود را نشان داده بود و رقابتی برای گرفتن ترانه تیتراژ میان اهالی موسیقی آغاز شد كه تا امروز هم ادامه دارد.
 

 
آغاز دهه ٩٠ فرصتی بود برای رسانه‌های جدیدی مثل وب‌سایت‌ها و شبكه‌های اجتماعی كه به شكل تخصصی به موسیقی می‌پرداختند. فضای موسیقی هر روز رقابتی‌تر و بازار موسیقی هم پررونق‌تر شده بود. جز ایام ویژه، شبی نبود كه در تهران یا شهرستان‌ها چند كنسرت برگزار نشود. فضای انتشار آلبوم هم تا حد زیادی تغییر كرده بود. بیشتر تك‌آهنگ منتشر می‌شد. خواننده‌ها با ظهور اینستاگرام، ارتباط نزدیك‌تر و ملموس‌تری با مخاطبان‌شان ایجاد كرده بودند. از سویی مدیومی به دست آورده بودند تا موقعیت‌شان را در فضای مجازی و بازار واقعی موسیقی رصد و همچنین خود را با دیگر همكاران‌شان مقایسه كنند.
 
از سوی دیگر، این چهره‌ها هم دست‌یافتنی‌تر شده و آن حالت ابهام‌گونه و رازآمیز ستارگی را از دست داده بودند. در این فضا، برخی هوشمندانه‌تر عمل می‌كردند و بعضی بدون استراتژی خاصی، فقط به تبعیت از بقیه، در میدان فضای آنلاین و شبكه‌های اجتماعی حضور داشتند. یكی از باهوش‌ترین افراد در این میان، سیروان خسروی بود كه با وجود ساخت قطعات مگاهیت برای دیگران مثل رضا صادقی، مهدی اسدی و احسان خواجه‌امیری، خودش قطعه‌ای در آن سطح نداشت. او اما راه خود را می‌رفت و با استراتژی ویژه‌اش در ساخت قطعات جدید و حضور مؤثر در فضای مجازی، توانست به یكی از موفق‌ترین و پول‌سازترین چهره‌های دهه ٩٠ موسیقی پاپ تبدیل شود. او هنوز هم جز تیتراژ یك سریال طنز تلویزیون و قطعه «دوست دارم زندگی رو» قطعه بسیار فراگیری در كارنامه ندارد اما تكلیفش با خود و هواداران وفادارش روشن است.
 
در مقطعی حدوداً دوساله، مازیار فلاحی و شهرام شكوهی هم با لحن و فضای كاری متفاوت‌شان توانستند به‌شدت مورد توجه قرار گیرند. در این میانه، مرتضی پاشایی به عنوان یك خواننده بااستعداد ظهور كرده بود اما چندان مورد توجه نبود تا اینكه خبر بیماری‌اش در رسانه‌ها منتشر شد. بعد از چند مرحله شیمی‌درمانی و تغییر چهره و استایل‌اش، او در مركز توجه مخاطبان تین‌ایجر موسیقی قرار گرفت و در مدت كمی، رکوردی از اجراهای زنده بر جای گذاشت.
 
در ایام بیماری مرتضی هم چهره‌های مستعد دیگری در حال پیشرفت بودند. محمد علیزاده یكی از آنها بود كه با تكیه بر لحن خاص اجرا، اشعار عاشقانه غمگین در قالب فراق و جدایی و ملودی‌های خاص خود، جای ویژه‌ای در بازار موسیقی پیدا كرد و دو سالی است كه این موقعیت ویژه را حفظ كرده است. در این میان، موقعیت چاوشی و خواجه‌امیری هم به نسبت دیگران همچنان خوب بوده و هست. البته كه اولی فقط به انتشار آلبوم بسنده كرده و هیچ اجرای زنده‌ای نداشته است. اما با آثار متفاوت و ریسك‌های زیاد، همچنان مشغول طبع‌آزمایی است و این آزمودن‌ها عموماً نتایج مثبتی برای او در بر داشته‌اند.
 
 
اما نباید فراموش كرد كه در نیمه اول دهه ٩٠، موسیقی پاپ در قالب دهه هشتادی خود به شدت رو به افول بود و نوجوانان دهه ٨٠ -كه امروز جوانان بین ٢٠ تا ٣٥ ساله هستند- چندان اقبالی به آن اشعار و ملودی‌ها و صداها نشان نمی‌دادند. آنها دنبال هوای تازه‌ای بودند كه «چارتار» با تلفیق موسیقی به‌روز و اشعار قجری و صدای سنتی خواننده‌اش توانست آنها را جذب خود كند. عاشقانه‌های «چارتار» گمشده این نسل بودند و آلبوم اول آنها یك موفقیت عظیم برای چند جوان بااستعداد بود كه قبلاً تجربه موسیقایی ویژه‌ای نداشتند.
 
در این فضا، ظهور و بروز مجدد «دنگ‌شو»، تولد پالت و معرفی علی زندوكیلی همچنان این نسل را به عنوان جامعه هدف در نظر دارد و البته امروز موقعیت، به خوبی دو سه سال گذشته نیست. در این فضا، تلفیق حس اجرا و قدرت صدا و انرژی در موسیقی -كه به نظر می‌رسید گمشده موسیقی پاپ است- در آثار چند خواننده مثل سهراب و آرش اِی.پی ظهور كرد و آنها را مورد توجه قرار داد. حامد همایون هم در همین مسیر حركتی موفق‌تر را رقم زد. او با ملودی و تنظیم‌های اكتیو و اجرایی پرهیجان و اشعاری پرانرژی، پا به میدان گذاشته و در مدت بسیار كمی به ستاره سال ٩٥ موسیقی پاپ بدل شده است. همه جا ترانه‌هایش شنیده می‌شود و مدتی است كه آلبومش هم منتشر شده و اجراهای پرتعدادش در نقاط مختلف كشور، او را به ستاره صحنه‌های زمستان ٩٥ هم بدل كرده است. البته كه او هم مثل چهره‌های سابق موسیقی، راه سختی در پیش دارد. مخاطبان تخصصی‌تر شده‌اند و در صورت تكراری شدن، از خواننده محبوب‌شان به راحتی عبور می‌كنند.

منبع : موسیقی ما

پاپ,موسیقی پاپ,مگاهیت,محسن یگانه,بنیامین,محسن چاوشی,چارتار,رضا صادقی,بابک جهانبخش,سیامک عباسی,حامد همایون,تا کی به تمنای وصال تو یگانه,عبدالحسین مختاباد,مردان خدا,جلال‌الدین محمدیان,حسن همایون‌ فال,مهرداد كاظمی,مهدی سپهر,بیژن خاوری,عباس بهادری,كوروش یغمایی,محمد نوری,فرهاد مهراد,مازیار,خلیج فارس,حمید غلامعلی,فریدون شهبازیان,علی معلم,خشایار اعتمادی,قاسم افشار,محمد اصفهانی,علیرضا عصار,شادمهر عقیلی,حسین زمان,اکبر آزاد,محمدعلی شیرازی,افشین سرافراز,سعید امیر اصلانی,نیلوفر لاری پور,فریبرز لاچینی,ناصر چشم آذر,فواد حجازی,بهروز صفاریان,مانی رهنما,امیر کریمی,امیر تاجیک,محمدرضا عیوضی,نیما مسیحا,حامی,چنگیز حبیبیان,علی خلج,سعید شهروز,ناصر عبداللهی,پرویز پرستویی,محمدعلی بهمنی,محمد اصفهانی,گرون آریان,محسن چاوشی,حامد هاکان,فرزاد فرزین,احسان خواجه امیری,علی ثابت,فرزاد فرومندی,مازیار فلاحی,شهرام شکوهی,مرتضی پاشایی,محمد علیزاده,دنگ شو,پالت,علی زند وکیلی
آمار بازدید : 1,828
تعداد نظرات (0)
ارسال نظر
لطفا صبر کنید...
 

پر بازدید ترین آهنگ ها

View More ▶

ارتباط با ما

کاراکتر باقی مانده : 500