متن ترانه چشمه خورشید علیرضا عصار (متن آهنگ) : چشمه خورشید
من فکر می کنمهرگز نبوده قلب مناین گونه گرم و سرخاحساس می کنمدر بدترین دقایق این شام مرگ زایچندین هزار چشمه خورشید در دلممی جوشد از یقیناحساس می کنمدر هر کنار و گوشه این شوره زار یاسچندین هزار جنگل شاداب ناگهانمی روید از زمینآه ای یقین گمشده، ای ماهی گریزدر برکه های آینه لغزیده تو به تومن آبگیر صافیم، اینک به سحر عشقاز برکه های آینه راهی به من بجومن فکر می کنمهرگز نبودهدست مناین سان بزرگ و شاداحساس می کنمدر چشم منبه آبشر اشک سرخگونخورشید بی غروب سرودی کشد نفساحساس می کنمدر هر رگمبه تپش قلب منکنونبیدار باش قافله ای می زند جرسآمد شبی برهنه ام از درچو روح آبدر سینه اش دو ماهی و در دستش آینهگیسوی خیس او خزه بو، چون خزه به هممن بانگ بر کشیدم از آستان یأسآه ای یقین یافته، بازت نمی نهم | | |